در فیلم ارباب حلقهها که بنابر کتابِ حیرتانگیز «تالکین» ساخته شده است، یاران حلقه در مسیر دلهرهآورشان به کوهها و غارهایی میرسند که جایگاه «اُرکها» و عفریتهای دوزخی است.
یاران حلقه در محاصره اُرکها میافتند اما یکباره همه این موجودات خبیث فراری میشوند و یارانِ حلقه نفس راحتی میکشند و غافل از اینکه اهریمنی جهنمی در راه است و به جای اُرکها با نگهبان جهنم رودر رو هستند. این خیال وحشتانگیز اینک در واقعیت پیش روی ماست.
اصولگرایانِ «جمنا» با هم نشستند و شهواتِ خویش در میان گذاشتند و هر کدام بیبنیهای از کشور داری و بلکه با کولهباری از فساد و غارت، حریصانه به میدان آمدند اما یکباره ابراهیم رئیسی پدیدار شد و در این طلیعه وحشت و در قدوم کسی که صاحبِ سبک است در جنایت، خُرده اصولگرایان فراری شده و از دخمهای مداح نگهبان جهنم شدند و هوهو کشیدند و به وحدت رسیدند.
به این می گویند گردش نخبگان در جمهوری اسلامی و ابراهیم رئیسی ، حاصل همین چرخش است. غارت و جنایت قانونی است که بخت ماندگاری در حکومت را بالا میبرد.
هی به همین اصولگرایانِ مشتاق ریاستجمهوری نشان میدهد که چه کسانی پای به قدرت میگذارند.
رستم قاسمی که در دوران دهماهه وزارت نفت، بنیان وزارتخانه را بر کند و به هر سردار و دلالی بشکهای نفت داد، یا آن بیرون از «جمنا»، حمید بقایی که تبلور نوکیسگی و بیاخلاقی است با پشتوانهای از دروغ ناب احمدینژادی و ریای متعفن مشایی.
با این حال ابراهیم رئیسی چیز دیگری است. از دهه سیاه شصت میآید، جلوهای است از خشم خمینی و لابد قهاریت حضرت باری در منظرِ اصولگرایان و سپاهیان.
چند وقتی است که هالهی قدسی، قائممقامی رهبری هم بر فراز سرش چرخان است و زندانبانی امام رضا و تولیت میراث مامونی خراسان هم لابد شیرابهی قدسیت را بر عبای رییسی جاری کرده است.
پیش از اینکه رئیسی از قوه قضاییه به مشهد برود، علمالهدی امام جمعه و پدر زنش، عملا در خراسان خودمختاری اعلام کرده بود و میتوان مطمئن بود که دولت مرکزی در خراسان هیچکاره است و اگر امام جمعه مشهد با پروژهای اقتصادی یا کنسرتی فرهنگی مخالف باشد، آن اتفاق نخواهد افتاد.
ابراهیم رئیسی از آن خودمختاری خراسان، عزم تهران کرده است. از همین الان میتوان مطمئن بود که کسی جرئت ندارد تا در مناظرهها یا در گوشه و کنار روزنامهای، اشارهای کند به جنایت رئیسی در کشتارهای سال ۶۷ .
بیان این رازهای بر ملا شده به صدای بلند، گوینده را با روح خمینی و قضاوت درباره ریشههای جمهوری اسلامی مواجه میکند و نهایتا به برائت از تاریخ سیاه جمهوری اسلامی میرساند و این شجاعت و صداقت در نامزدهای ریاستجمهوری گذر کرده از صافیِ شورای نگهبان نیست.
پس رئیسی را نمیتوان نقد جانانهای کرد و باید پچپچه کرد و در مناظرهها گذرگاه عافیت تنگ است. رئیس بزرگ که از جوانی سابقه کشتار و آدمخوری دارد، حتما از امنیت دم خواهد زد و تمام این امنیت را نه از برجام که ثمره کشتار در سوریه و اعدام و زندان در ایران میداند و در این زمینه هم کسی به او در نخواهد پیچید، به همان دلیل که خط قرمز نظام است.
میتوان حدس زد که ابراهیم رئیسی از این کلاغهای وحشت که با آمدنش در فضای انتخابات قار قار میکنند، خرسند است. پشتیبانان در سایهی رئیسی همین را میخواهند تا رعبی در دلها بیفتد و پس از آن به مرحله بعدی برسند.
رئیسی رای نمیخواهد
ابراهیم رئیسی در یک ماه آینده در نقش بازجو و قاضیای جبار ظاهر میشود. روحانی و دولتش را میکاود و پرونده فساد باز میکند و حتی وعده برخورد با احمدینژاد و فسادهای قبلی را هم میدهد. او از لذت انتقام و کشتن و محو کردن برایمان خواهد گفت و اینکه باید مفسدین مالی را هر چه زودتر خلاص کرد، چنین قاطعیت سوزانی شاید هم برای بخشی از مردم خوشایند باشد با این نفرتی که جمهوری اسلامی سالها در جامعه پراکنده است شاید هم رئیسی موجی از کینهورزی و انتقام راه بیندازد. شاید. اما او چندان در قید و بند رایآوری نیست، برای پیروزی میآید چه رای بیاورد و چه نه .
تقلب متبرک در انتخابات
سادهاندیشانه است که بگوییم پس از تقلب در انتخابات سال ۸۸ دیگر نظام اسلامی دست به تقلب نمیبرد. کارکرد روحانی که مماشات با غرب و دستاوردش برجام بود از نظر نظام، تمام شده و از این پس دوران تازهای رسیده است.
ایران اسلامی پس از وقایع سوریه و انزوای منطقهای در خیمه روسیه است و اصطکاک روسیه با غرب و آمریکا و منافع پوتین در خاورمیانه و ایران، امنیتی ساخته که به نظام اسلامی اطمینان میدهد، خطر حمله آمریکا منتفی است. علی خامنهای آفتاب لب بام است و مجتبی خامنهای و میراث بران سپاهیِ ولایت فقیه، حضور رییسجمهوری که ساز مخالف بزند را در چهار سال آتی تحمل نخواهند کرد.
طبقه سرکوب جمهوری اسلامی در هشت سال پس از ۸۸ قویتر شده و تجربه سوریه نیز ایشان را جریتر کرده است. حجم خونریزی در خاورمیانه و بیتفاوتی جهانی و عادت به اخبار جنگ و مرگ، طبقه سرکوب ایرانی را به این نتیجه رسانده که به فرض شورش پس از تقلب میتوان خشونتِ چشمگیری به کار برد و مطمئن بود که آب از آب تکان نمیخورد.
در چهار سال گذشته نهادهای مدنی شکل نگرفته است و اصلاحطلبان هم که معترضان احتمالی به تقلب هستند، در گوشه رینگاند و هنوز کروبی و موسوی در حصرند و با آن سابقه سال ۸۸ بعید است که کسی جرئت آمدن به خیابان داشته باشد چه اینکه روحانی هم آنقدر دلانگیز نیست که کسی بخواهد رایاش را پس بگیرد.
اینجاست که تعلل روحانی و اهمال در پیگیری وضعیت موسوی و کروبی و شکستهنشدن حصر اشتباهی استراتژیک بود و حالا در آستانه انتخابات، در حصر ماندن معترضان به تقلب بزرگ سال ۸۸ ، نشانه تلخی است که تقلب مکرر محتمل است و نتیجه اعتراض هم هشت سال حصر.
تجربه دولت خاتمی و ناکامیاش در جلوگیری از تقلب، دوباره نیز میتواند در دولت روحانی اتفاق بیفتد. بعید است وزیر کشور روحانی که در جبههی لاریجانیهاست، مانعی برای تقلب باشد. دلخوش نباید بود که شخص روحانی، شجاعت میرحسین را داشته باشد و اعتراضی کند بلکه نهایتا مانند مرادش هاشمی رفسنجانی، شکوه به خداوند خواهد کرد و همین.
این خاتمه تلخ که در ابتدای راه انتخابات میگوییم را می توان چارهای اندیشید با فرض اینکه تقلب را جدی و کاملا ممکن بدانیم. روحانی نباید در رقابت با رئیسی غرق شود، ماجرا رقابت نیست بلکه تقلب است و عزم جدی دولت و اصلاحطلبان باید تدارک عملیات ضد تقلب باشد.
از: زیتون