سایت ملیون ایران

رضا حقیقت‌نژاد: سفره احمدی نژاد و خسارت خامنه ای

سفره برنامه هسته ای را سال ۸۳ او جمع نکرد و نتیجه اش با احساس خدمت و همکاری محمود احمدی نژاد، شد تحریم و انزوای ایران و در نهایت با بتن جمعش کردند،

محمود احمدی نژاد حاصل عمر آیت الله خامنه ای است. رهبر جمهوری اسلامی از ۱۷ آذرماه ۸۲ که در دیدار با اعضای شورای شهر درباره محمود احمدی نژاد -که شهردار تهران بود-، گفت: «انسان رایحه طیبه احساس خدمت را استشمام می کند»، سفره ای پهن کرد در عالم سیاست. سال ۸۴ طراحی چند لایه یاران خامنه ای در سپاه برای پیروزی احمدی نژاد در انتخابات، این سفره را گسترده تر کرد و سال ۸۸، دخالت مستقیم خامنه ای برای تثبیت پیروزی احمدی نژاد در انتخابات، مانع از جمع شدن این سفره شد.

خامنه ای و یارانش علاقه وافری به سفره پهن کردن و گستردن دارند ولی به طور معمول توان و مهارتی برای جمع کردنش ندارند. سفره شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی را از سال ۸۰ پهن کرد تا چتری باشد زیر سر اصولگرایان، که نشد و نتیجه اش شد مجمع الجزایر شدن آنها و یک به یک «ساکت فتنه» و «بی بصیرت» نام گرفتند.

بساط دخالت سپاه در اقتصاد که از زمان دولت هاشمی پهن شده بود را او گسترده تر کرد و نتیجه اش شد فساد و رانت خواری و نظامی شدن، «ام الامراض» اقتصاد ایران نام گرفت؛ در رسانه احمد توکلی، اقتصاددان نزدیک به رهبر.

سفره برنامه هسته ای را سال ۸۳ او جمع نکرد و نتیجه اش با احساس خدمت و همکاری محمود احمدی نژاد، شد تحریم و انزوای ایران و در نهایت با بتن جمعش کردند، با امضای رهبر. از سال ۹۰ که محمود احمدی نژاد در اعتراض به دخالت خامنه ای در برکناری وزیر اطلاعات، ۱۱روز در خانه نشست و نزدیکان خامنه ای دل چرکین شدند، یاران رهبر جمع شدند و گفتند سبدی در دست بگیریم که رای ریخته احمدی نژاد را جمع کنیم، اسم این سبد شد «جبهه پایداری انقلاب اسلامی.»‌ حاصل این سفره تازه نیز جنگ و جدال و تشتت بود در میان اصولگرایان و سوریه ای شدن شان.

قصه بساط احمدی نژاد از همین جنس است. او «رویش» عصر خامنه ای بود و «ریزش» عصر خامنه ای شد. روزگاری به اصولگرایان می گفت بیاید همت کنیم خار هاشمی را از گلوی انقلاب بکشیم بیرون، حالا همه اصولگرایان زور می زنند خار احمدی نژاد را از گلوی خامنه ای بکشند بیرون. مهر ردصلاحیتی که دیروز بر پیشانی احمدی نژاد نشست، محصول سرکشی و توهم خودش بود ولی بیشتر از آن، ریشه در نابلدی و ناتوانی رهبر جمهوری اسلامی در سیاست ورزی دارد.

داستان پیچیده نیست. سیاست ورزی، بازی کنش و واکنش است. خامنه ای در واکنش نمره خوبی دارد و بلد است چطور رقیب را حذف کند ولی کنش بلد نیست. او با ذهن مهندس وارش علاقه وافری به ساخت نهاد، پهن کردن بساط، رونق دادن ایده های جدید، پیدا کردن عبارات تازه، معرفی چهره تازه، پرورش نیرو و … دارد ولی سرنوشت اغلب شان احمدی نژادی بوده است، یک یک نهادها، ایده ها و عبارات، از نامگذاری سال ها تا نهادهای فرادستی مثل دبیرخانه الگوی پیشرفت ایرانی – اسلامی؛ با وجود هزینه بسیار، به هیچ ختم شده اند. احمدی نژاد مشهورترین بنای ساخت آقا بود که پلاسکویی شد در زندگی سیاسی اش.

فارغ از خسارت شخصی و سیاسی حضور احمدی نژاد در سیاست ایران، برای محاسبه خسارت اقتصادی دوران او هنوز خیلی وقت لازم است. برای درک موضوع می شود به یک سفره دیگر اشاره کرد. سفره «قطع رابطه با آمریکا» که از زمان آیت الله خمینی پهن شد، با مقاومت خامنه ای جمع نمی شود. تا سال ۸۲، بر اساس گزارش محمد شریعتمداری، وزیر وقت بازرگانی به کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم، هزینه اضافی که به اقتصاد ایران برای تهیه لوازم و تجهیزات و نیازهای تکنولوژیک وارد شده، ۴۰۰میلیارد دلار بوده است. (منبع: کتاب زندگی در زندان، نوشته بهمن احمدی امویی) این خسارت صرفا ناشی از پهن بودن سفره قطع رابطه با آمریکا و گرفتن ژست مبارزه با امپریالیسم بوده است. بهمن احمدی امویی برآورد کرده است که تا سال ۸۹ این رقم به ۱۰۰۰ میلیارد دلار رسیده است. از سال ۸۹ تاکنون، چند صد میلیارد دلار به این رقم افزوده شده است؟ خسارت طلوع و غروب احمدی نژاد به دزدی بابک زنجانی، فساد محمدرضا رحیمی، شبکه سعید مرتضوی،‌ زخم کهریزک و … که محصور نیست، به سرمایه نیامده، هزینه اضافی، پول رفته، تصویر مخدوش و آبروی رفته ایران و جمهوری اسلامی است؛ حاصل عمر آیت الله خامنه ای اینجا خودش را نشان می دهد؛ خسارت محض.
از: ایران وایر

خروج از نسخه موبایل