محمود عباس توانست در جلسهی سازمان ملل با ۱۳۹ رأی موافق بیک پیروزی بزرگ برای مردم فلسطین دست یابد. از جمله کشورهایی که رأی موافق دادند فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و کشورهای اسکاندیناوی بودند. آمریکا، اسرائیل، کانادا و چند کشور کوچک رأی مخالف دادند. آلمان، انگلیس از جمله کشورهایی بودند که رأی ممتنع دادند.
اهمیت رأی مجمع عمومی سازمان ملل در این بود که از این پس فلسطین بعنوان یک کشور خوانده میشود. اگر چه وضعیت عضو ناظر را دارد.
محمود عباس در سخنرانی خود گفت که بکار بردن کلمهی «کشور» (State) برای مردم فلسطین حائز اهمیت بسیاری است زیرا به این معنی است که جامعهی بینالمللی آن چیزی را که فلسطینیها پس از چندین دهه مذاکرات به آن دست نیافتند، یعنی پذیرش به عنوان یک کشور و دولت مستقل هم اکنون با رأی سازمان ملل پایه گذاری شده است.
محمود عباس در سخنرانی خود همچنین گفت: «ما به اینجا نیامدهایم که کشوری را که سالها پیش بوجود آمد یعنی اسرائیل را غیر مشروع جلوه دهیم، بلکه برای برقراری مشروعیت به سرزمینی آمدهایم که زمان استقلال آن فرا رسیده است.»
«محمود عباس» در حقیقت از مجمع عمومی سازمان ملل خواسته بود که یک شناسنامه برای واقعیت داشتن «فلسطین» صادر کنند. جلسه مجمع عمومی در سالنی که کاملاً پر شده بود تشکیل شد و اعضاء دوبار به احترام «عباس» از جای برخاستند.
دولت آمریکا کوشیده بود محمود عباس را از چنین اقدامی منصرف کند ولی بویژه پس از برخوردهای اخیر بین حماس و اسرائیل، محمود عباس در موقعیت ضعیف تری قرار گرفته بود. مردم فلسطین که ناظر تغییرات بسیاری در کشورهای عربی در دو سال اخیر بودهاند، از اینکه تغییر در وضعیت آنها رخ نداده است نا امید و دلسرد بودند. محمود عباس لازم بود به قولی که داده بود عمل کند و این تقاضای مردم فلسطین را به سازمان ملل ببرد. محمود عباس همچنین گفت این رأی سازمان ملل نشانگر حمایت جامعهی بینالمللی از یک راه حل منطقی یعنی ایجاد دو کشور مستقل برای رسیدن به صلح است.
علیرغم شوق و شعف بسیاری از مردم فلسطین، واقعیات در زندگی روزمره تغییر نکرده و بهزودی نیز نتیجه ویژهای دیده نخواهد شد.
محمد یوسف، جوان ۲۵ سالهای از ساکنان رامالله گفت: «با این رأی اشغال سرزمینهای ما پایان نیافته است. ما راه درازی در پیش داریم هنوز کسانی که در خاک ما اسکان داده شدهاند باید آن را ترک کنند. زندانیهای ما باید آزاد شوند و پناهندگان باید بخانه باز گردند».
بسیاری بهویژه جوانان بر این عقیدهاند که پس از برخورد اخیر حماس و اسرائیل، فلسطینیهای کرانههای غربی نیز باید بیشتر بتوانند جلوی اسرائیل بایستند. امید بسیاری بر این است که فتح و حماس صلح کنند. زیرا به قول یکی از فلسطینیها، عرفات معتقد بود با یک شاخه زیتون در یک دست و تفنگ در دست دیگر با اسرائیل باید روبرو شد. محمود عباس شاخهی زیتون و حماس تفنگ ماست.
اکثریت فلسطینیها در پی برخورد و جنگ با اسرائیل نیستند ولی ایدهای که طرفداران بسیاری دارد شکایت به دادگاههای بینالمللی برای نقض حقوق انسانی، ادامه اشغال این سرزمینها و فشارهای شدید است که در مورد مردم فلسطین اعمال میشود.
آیا رأی سازمان ملل سمبولیک است؟
«حنان عشراوی» زن مبارز بنام فلسطینی در یک مصاحبهی تلویزیونی در پاسخ به این پرسش که آیا این یک رأی سمبولیک است گفت: «این بیش از یک رأی سمبولیک است. این بهرسمیت شناختن خودمختاری و حق ما به یک دولت مستقل است. شناسایی فلسطین به عنوان یک ملت است». عشراوی ادامه داد: «ما اکنون میتوانیم بگوئیم که تحت حفاظت قوانین بینالمللی هستیم. سرزمین ما اشغال شده است و این یک واقعیت انکار ناپذیر است. با این رأی اسرائیل دیگر در ربودن، تسخیر کردن و هر نوع تغییری در سرزمینهای اشغالی دستش مانند گذشته باز نیست. این رأی راه دسترسی به انواع سازمانهای بینالمللی، معاهدهها، کنوانسیونها و حتا قرار دادهای دو جانبه را برای ما فراهم آورده است. همچنین دست یافتن به مراکز قانونی بینالمللی و بطور کلی نوعی ایمنی برای ما محسوس میشود. در عین حال از نظر داخلی و خارجی به ما احساس نیرومندی میدهد.»
عشراوی اضافه کرد، این آغاز دوران نوینی است زیرا اسرائیل دیگر تنها نیرویی نیست که ما را تحت کنترل داشته و بتواند بیشرمانه عمل کند. اکنون قوانینی وجود دارد. قوانین بینالملل که بهما این امید را میدهد که میتواند کشوری با مرزهای مشخص و پایتخت معین با کمک جامعهی بینالمللی بوجود آید. هر نوع مذاکراتی باید بر اساس قوانین بینالمللی باشد.
حنان عشراوی همچنین گفت: «اسرائیل بر روی ۵۵ درصد از خاک فلسطین تأسیس شد. سپس ۲۲ درصد از سرزمینهای فلسطین را اشغال کرد و حالا میخواهد باقیمانده این خاک را به تصرف آورد. در سال ۱۹۴۷ زمانیکه قطعنامه ۱۸۱ برای تأسیس اسرائیل توسط سازمان ملل به تصویب رسید، هیچکس از ما نپرسید و سرزمین ما بدون اطلاع ما به دیگران واگذار شد.
اکنون ما راه حل دو کشوری را پذیرفتهایم و اسرائیل را در ۷۸ درصد از خاک سرزمینهای خودمان به عنوان یک کشور مستقل بهرسمیت شناختهایم. حالا میگوئیم که آنچه باقی مانده است یعنی ۲۲ درصد که در سال ۱۹۶۷ اشغال شد این ناحیهای است که ما میخواهیم کشور و ملتمان را در آن بسازیم که شامل کرانه غربی رود اردن، اورشلیم و نوار غزه است.
در پاسخ این سئوال که بنظر میرسد شما میگوئید: «اسرائیل تنها راه حل یک – کشوری را میخواهد بپذیرد». حنان عشراوی گفت: «بله در واقع چنین است. مشکل تنها این نیست که ما تحت محاصره هستیم، اسرائیل سرزمینهای بسیاری را از جمله اورشلیم را تسخیر کرده، مردم را از خانههایشان رانده و عملاً دست به «پاکسازی قومی» زده است. و هنوز در مورد راه حل دو کشوری سخن میگوید در حالیکه واقعیات این است که با عملیات اشغالگرانه عملاً این راه حل را بطور یک جانبه از بین برده است.
دولت اسرائیل با ادامه تصرف سرزمینها و اینکه میخواهد تمام مناطق فلسطینی که یهودیان را اسکان داده ضمیمه خاک خود کند و همچنین منطقه درهی اردن را هم کنترل نماید و روزانه به شهرکسازیها با سرعتی سرسامآور ادامه میدهد و به سرزمینهای فلسطینی میگویند مراکز جمعیت فلسطینی. اینها نشان میدهد که عملاً بدنبال ایجاد یک کشور هستند. این یکی از دلایلی است که بسیاری از کشورها به نفع فلسطین رأی دادند زیرا آنها میبینند دولت اسرائیل در راه بسیار خطرناکی برای پایان دادن به راه حل دو کشوری است و شانس برای ایجاد صلح از بین میرود. ما بطور منطقی برای ۲۱ سال در حال مذاکره هستیم. در حالیکه اسرائیل بنحوی عمل کرده است که مخالف شرایط صلح و مذاکرات واقعی است.
عکسالعمل اسرائیل
یک روز پس از رأی تاریخی سازمان ملل دولت اسرائیل اعلام کرد که ساختمان ۳ هزار واحد مسکونی در کرانهی غربی رود اردن را آغاز خواهد کرد. دولت اسرائیل همچنین برنامهی توسعه ساختمانی در شرق اورشلیم را که سالهاست حتا دولت آمریکا با آن مخالفت کرده به اجرا خواهد گذاشت.
خانهسازی در شرق اورشلیم موجب خواهد شد ارتباط بین فلسطینیها در دو شهر مهم «رامالله» و «بیتاللهم» قطع شود و به یک معنی مانع از ایجاد یک کشور فلسطینی خواهد شد.
گفته میشود که بنیامین نتانیاهو از سخنان محمود عباس در سازمان ملل خشمگین شده بویژه بخشی از سخنان عباس که دولت اسرائیل را متهم به «پاکسازی قومی» فلسطینیها نموده است.
«دانیل لوی» یکی از مقامات اسرائیلی که در گذشته در مذاکرات صلح شرکت کرده بود در واشینگتن گفت: «در سازمان ملل رهبران فلسطین راه حل ایجاد دو کشور را امضا کردند و دولت اسرائیل با تصمیم در مورد ساختمان سازی در اورشلیم شرقی، نتایج راه حل «یک کشوری» را تأیید کردند.»
یکی از نتایج مهم رأی مجمع عمومی سازمان ملل این است که اکنون فلسطین میتواند علیه اسرائیل در مورد خانهسازی در کرانه غربی رود اردن در دادگاههای بینالمللی اقامه دعوا کند.
غالب اعضا جامعه بینالمللی نیز مخالف چنین عملی از جانب اسرائیل هستند و آنرا غیر قانونی میدانند. زیرا این مناطق در جنگ ۱۹۶۷ از طرف اسرائیل اشغال شد. طی این سالها بارها دولت اسرائیل به بهانهی اعمال تروریستی و یا اقدامات سیاسی در این بخش از کرانه غربی به خانهسازی و اسکان دادن یهودیان ادامه داده است.
محمود عباس و فلسطینیها بخوبی میدانستند رفتن آنها به سازمان ملل با عکسالعمل شدیدی از جانب اسرائیل روبرو خواهد شد ولی از آنجایی که بویژه دولت حاضر در اسرائیل حاضر نشد در هیچ شرایطی حتا خانهسازیها را برای زمانی متوقف کند، فلسطینیها راه حل را در مراجعه به جامعه بینالمللی دیدند.
«عملیات کوتاه کردن علفها»
مفسر سیاسی نشریه تایم در تل آویو مقالهی جالبی در مورد حماس و رابطهی آن با مصر و اسرائیل به چاپ رسانده است. در این مقاله «کارل ویک» چنین توضیح میدهد: نوار غزه خاکی است پر از ماسه، مانند اسرائیل و چیزهای زیادی در آن میروید. مردم غزه میتوانند به آن سو نگاه کنند، جایی که خاک آن روزی متعلق به آنها بوده است.
در ۱۹۵۶ ژنرال اسرائیلی «موشه دایان» در مراسم خاکسپاری یکی از کماندوهای اسرائیلی که بدست عربهایی که به آن سو رفته و او را کشته بودند، یاد آوری کرد که: «برای ۸ سال پناهندگان در کمپهای غزه نشسته و میبینند که چگونه ما در جلوی چشم آنها زمین آنها و دهکدههای آنها را که متعلق به اجدادشان بوده است تبدیل به خانههای خودمان میکنیم». «موشه دایان» گفت: «دشمنی برای نسلهای بسیاری ادامه خواهد داشت».
و تجربه این را ثابت کرده است. نیم قرن خشونت از هر دو طرف امروز یک روند معمول بنظر میرسد. اسرائیل موقعیت خود را در این سرزمینها تقویت کرده و در رفتارش با جمعیتی که در غزه زندگی میکند، اصطلاح «کوتاه کردن علف» را بکار میبرد.
این اصطلاح به این معنی است که هر چند گاه اسرائیل نوعی حملهی نظامی به این منطقه انجام داده با هدف از بین بردن عناصر افراطی و ملیشیا که به ادعای اسرائیل قدرت یافته و بیپروا شدهاند، مانند علفهای هرزه. آنچه که دنیا به آن جنگ میگوید، اسرائیل آنرا «عملیات» مینامد.
از جانب دیگر موشکهای «حماس» قویتر شده و در آخرین برخوردها این موشکها به سادگی تا حوالی «تل آویو» نیز رسیدهاند. اسرائیل نیز قابلیت مقابله با موشکها را بیش از پیش پیدا کرده است و با تکنولوژی پیشرفته، بسیاری از این موشکها را در هوا از بین میبرد. ولی هر بار که موشکی پرتاب میشود و آژیرها بهصدا در میآید مردم باید بهسوی پناهگاهها بروند. کودکان به زیر میزها بروند، مدارس تعطیل شود، کار و بیزنس متوقف میشود.
برای مردم غزه شرایط حتا بدتر است. یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در نواز غزه تقریباً بدون هیچ فضای خالی در کنار هم زندگی میکنند. صدای تانکها، توپها و بولدوزرها ترس و وحشت برای مردم این منطقه میآورد.
در این برخوردهای اخیر بیش از ۱۵۰۰ موشک در غزه فرود آمد و تمام این منطقه را برای زمانی طولانی تاریک کرد. در این عملیات بیش از ۱۰۰ فلسطینی و ۵ اسرائیلی جان خود را از دست دادند.
این بار مذاکرات آتش بس سریعتر از گذشته شروع شد و به موفقیت رسید. شرایط آتش بس همانند گذشته بود. چنانچه حماس پرتاب موشک را متوقف کند، اسرائیل نیز رؤسای آنرا به قتل نخواهد رساند. از سال ۲۰۰۵ تا کنون اسرائیل بارها عملیات نظامی گوناگونی را در غزه انجام داده است. «عملیات کوتاه کردن علفهای هرزه».
غزه «فرزند خواندهی» مصر و اسرائیل
نوار غزه در حقیقت مانند «فرزند خواندهی» تاریخ است. از دوران پیشین توسط مصر و اسرائیل کنترل شده و مورد علاقه هیچکدام نیست و این مشکلی برای همه است.
مردم غزه خود را فلسطینی میدانند ولی این هویت پس از تأسیس اسرائیل در ۱۹۴۸ زمانیکه خانهها و زمینهای آنها توسط ارتش یهود اشغال شد بوجود آمد. بسیاری از عربهایی که زمینهایشان تصاحب شده بود به غزه گریخته و به اینگونه از هر ۴ نفر شهروند غزه ۳ نفر در حقیقت پناهنده هستند. حتا یکی از مقامات مهم حماس بنام «اسماعیل هنیه» در شهر غزه در یک کمپ بنام «کمپ ساحلی» (Beach Camp) زندگی میکند.
پس از تأسیس اسرائیل، یهودیان غزه را رها کرده بودند و ارتش مصر عملاً امور این منطقه را اداره میکرد. در آن زمان کرانه غربی رود اردن به اردن پیوست. این وضعیت تا زمان جنگ ۶ روزه در ۱۹۶۷ ادامه پیدا کرد.
در آن زمان اسرائیل هر دوی این مناطق را تصرف و اشغال کرد و کنترل این نواحی را در اختیار گرفت. در آن زمان فلسطینیها به راحتی از این مناطق برای کار به اسرائیل میرفتند و شبها به خانه باز میگشتند.
پروسه جدایی نوار غزه تدریجی بود. تا ۱۹۹۱ و پیش از انتفاضهی اول، فلسطینیها آزادانه بین غزه و کرانههای غربی رفت و آمد میکردند. ولی چندی بعد اسرائیل بدور غزه حصار کشید.
در سال ۲۰۰۰ که انتفاضهی دوم به شکل خشونت باری آغاز شد، اسرائیل دروازهها را بست و هزاران فلسطینی که روزانه برای کار کردن به اسرائیل میرفتند در این منطقه حبس شدند.
در سپتامبر ۲۰۰۵ اسرائیل نیروی نظامی و یهودیان اسکان داده را با خود برداشت و از غزه خارج شد ولی همچنان این منطقه تحت اشغال است و حتا برق این منطقه به کابلهایی که در خاک اسرائیل است وصل میباشد. اسرائیل برای مردم غزه غذا میفرستد ولی میگوید هرگز تصمیم ندارد نیروی نظامی بفرستد اما گهگاه «عملیات از بین بردن علفهای هرزه» را ادامه میدهد.
از جانب دیگر غزه چسبیده به خاک مصر و همچنان «فرزند خوانده» این کشور است. ولی مصر با مشکلات اقتصادی و سیاسی که دارد علاقهای به نگهداری از این «فرزند خوانده» ندارد.
اگر چه مصر برای آتش بس پادرمیانی کرد ولی «محمد مرسی» رئیس جمهور مصر در حال حاضر درگیر مسائل و مشکلات مهمتری در کشور خویش است. بهار عربی و انقلاب مصر تغییر در غزه بوجود نیاورد. این منطقه همچنان تحت کنترل گروه با قدرت «نهضت جنبش اسلامی» معروف به «حماس» است. در ۲۰۰۶ پس از برنده شدن در انتخابات، رقیب خود حزب سکولار فتح را از غزه راندند. فتح در کرانه غربی رود اردن حکومت میکند.
در حقیقت غزه امروز تبدیل به مرکز گروههای بسیار تندرو، جهادیون و اسلامیهای طرفدار القاعده شده که «حماس» در مقابل آنها میانه رو بنظر میآید. حتا با روی کار آمدن «مرسی» از حزب اخوانالمسلمین، مصر درهای خود را بروی مردم غزه و «حماس» کاملاً باز نکرده است. کمکهای مختصری از مصر میرسد ولی تحت شرایط فعلی مصر نمیتواند مسئولیت یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر مردم غزه را به عهده بگیرد.
اگر مصر غزه را به خاک خود اضافه کرده و مسئول نگهداری این منطقه و ایجاد صلح باشد در حقیقت اسرائیل مشکلات کمتری خواهد داشت. در حقیقت حماس و اسرائیل یک هدف دارند و آن این است که مرز بین غزه و مصر بازتر و آزادتر باشد. ولی مصریها کاملاً مخالفاند.
«قفسی در کنار دریا»
اگر توریستها بتوانند از حصار بین اسرائیل و غزه بگذرند از تونلی که زمانی مردم غزه از کار باز گشته و از آن عبور میکردند، به داخل غزه وارد شوند، مانند این است که از اروپا وارد تاریکی میشوند.
پشت دیواری که این دو منطقه را از هم جدا میکند، در جاییکه سربازان با تفنگهای آماده به شلیک نظاره میکنند، کودکان در خرابهها تکههای سیمان شکسته را در پشت الاغی میگذارند.
بر اساس آماری که یک گروه حفاظت از کودکان در سوییس منتشر کرده در ۱۹ ماه گذشته ۳۰ بار کودکان توسط تفنگهای اسرائیلی گلوله خوردهاند صرفاً برای اینکه زیاده از حد نزدیک دیوار بودهاند.
در سال ۲۰۰۶ یک مأمور عالیرتبه اسرائیلی گفت: «ایده این است که فلسطینیها را در رژیم غذایی بگذاریم، ولی نه تا آن اندازه که از گرسنگی بمیرند». این زمانی بود که اسرائیل مقدار غذایی را که به غزه میرفت جیرهبندی کرده بود. فرمولی که بکار میرفت این بود برای هر مرد ۲۷۸۴ کالری، برای زنان ۲۱۶۲ کالری و برای کودکان ۱۷۵۸ کالری در روز میتوانست بکار رود. این برنامه پس از اعتراضات جهانی و حادثهی تیراندازی به کشتی ترکیه که برای مردم غزه مواد غذائی و دارو میبرد، متوقف شد.
محاصره غزه بر اساس گزارش سازمان ملل در کمتر از ۸ سال این منطقه را غیر قابل زندگی خواهد کرد. گرسنگی، بیکاری، نا امیدی و خشم بخشی از زندگی روزمره در غزه است. سواحل زیبای این منطقه با لولههای فاضلاب و قایقهای مسلح اسرائیلی دیگر به ساحل شباهتی ندارد.
اقتصاد این منطقه عموماً وابسته به تونلهایی است که به مصر وصل میشود. از این تونلها تنها موشک نمیآید، بلکه وسائل زندگی و مورد مصرف مردم هم وارد میشود. این تونلها در عملیات اخیر هدف حملهی اسرائیل بود.
«لینا ال شریف» دختر ۲۲ سالهای که خاطراتش را در اینترنت مینوشت میگوید که «محاصره غزه این احساس را بوجود میآورد که در درون خود زندانی شدهایم. زیرا وقتی از خانه خارج میشویم هیچ چیز برایمان وجود ندارد. من معتقدم که در محاصره بودن درون سازی شده است».
حماس اکنون از حامیان پیشین خود یعنی ایران و سوریه تا حد زیادی جدا شده است. امروز مسلمانان سنی مانند قطر، ترکیه و تا حدود کمی مصر از حامیان حماس هستند. این کشورها با آمریکا و اسرائیل روابط نزدیکی دارند.
این دایرهی خشونت که سالهاست بین اسرائیل و حماس ادامه دارد امروز با حامیان جدید حماس روزنه کوچکی باز کرده است. این روزنه تنها یک امید به یافتن ایدهای نوین است، پیش از آنکه خاک این منطقه همراه با شهروندانش خشک شده و از پای درآید.
از: ایران امروز