در حالی که مقام های ارشد دولت روحانی ادعا می کردند گزارش های نادرست درباره سند ۲۰۳۰ موجب نگرانی رهبری شده بود و حسن روحانی در یک سخنرانی عمومی به رهبر ایران قول داد که این سند را با رعایت حدود قانونی اجرا کند، آیت الله خامنه ای دیروز در یک سخنرانی عمومی گفت گزارش هایی که گرفته است، درست بوده و اصل وجود چنین سندی نافی استقلال کشور است: «اینجا ایران و جمهوری اسلامی است و این ملت، ملت بزرگی است، چرا باید چند نفر در یونسکو یا سازمان ملل، نظام آموزشی ما را بنویسند؟»
او همچنین در انتقاد از سیاست های فرهنگی دولت پا را فراتر گذاشت و به طور مشخص وزارت ارشاد دولت روحانی را متهم کرد که دچار اختلال در تصمیم گیری شده و نمی تواند مسائل اصلی را از مسائل فرعی تشخیص دهد و از همین زوایه به افسران جنگ نرم که تعبیر امروزی تر نیروهای حزب اللهی است، توصیه کرد: «گاهی دستگاههای مرکزیِ فکر، فرهنگ و سیاست، دچار اختلال و تعطیلی میشوند که در این وضعیت، باید افسران جنگ نرم، با شناخت وظیفه خود، به صورت آتش به اختیار، تصمیمگیری و اقدام کنند.»
انتقادات تازه رهبر جمهوری اسلامی نشان دهنده یک لجبازی دامنه دار و علنی با حسن روحانی است. این رویکرد غیرطبیعی نیست. مرور رفتار او در دوران هشت ساله ریاست جمهوری محمد خاتمی نشان دهنده این لجبازی مدیریتی است. او در طول هشت سال دولت اصلاحات نیز عادت داشت همواره با دولت خاتمی فاصله گذاری کند.
با این وجود یک نکته جالب توجه وجود دارد. علیرغم فاصله گذاری جدی آیت الله خامنه ای با دولت خاتمی، این فاصله گذاری در طول سال ۷۶ تا ۸۴ به طور عمده متوجه بدنه دولت بود و رابطه او با خاتمی در مقام رییس جمهور محترمانه باقی ماند. در واقع الگوی رفتاری او اینطور بود که با بدنه دولت فاصله گذاری حداکثری داشت ولی از رییس جمهور فاصله جدی نگرفت.
این مدل رفتاری در دوسال آخر دولت احمدی نژاد که با آیت الله خامنه ای زاویه گرفت و به یک مهره سرکش تبدیل شد، الگویی دیگر گرفت. رهبر جمهوری اسلامی در مقابل کارهای احمدی نژاد موضع تند گرفت و در یک مورد کارهای او را غیرقانونی وغیرشرعی و غیراخلاقی خواند ولی رابطه اش را با اکثریت بدنه دولت احمدی نژاد حفظ کرد. مرور سخنرانی های او در ماه های پایانی دولت احمدی نژاد نشان می دهد او در این دوره کوشید علیرغم دلخوری شدید از رفتار احمدی نژاد در مقام رییس دولت، رابطه اش را با بدنه دولت احمدی نژاد از دست ندهد، دقیقا عکس دولت خاتمی.
اما در دولت حسن روحانی وضعیت متفاوت شده است. رهبر جمهوری اسلامی اصرار مشهودی به فاصله گذاری هم با رییس جمهور و هم با بدنه دولت دارد. او نه تنها تاکنون انتقادهای تند و گاه غیرمحترمانه ای علیه حسن روحانی در سخنرانی های عمومی مطرح کرده بلکه همانند دولت خاتمی درباره سیاست های بدنه دولت در حوزه دیپلماسی، وزارت راه و مسکن و ارشاد مواضع منفی تند گرفته است.
رهبر جمهوری اسلامی در گام نهایی هم به افسران جنگ نرم گفته است در مقابل برخی از این تصمیم های نهادهای مسئول، «آتش به اختیار» هستند. مشخص نیست دامنه آتش به اختیار این نیروها چه حد است ولی قطعا این عبارت به عنوان یک سرمشق جدی، خونی تازه ای در بافت نیروهای منتقد دولت روحانی می دواند.
نکته مشهود و ملموس در ادبیات رسانه ای مخالفان دولت روحانی به ویژه طیف نزدیک به جبهه پایداری و حتی طیف احمدی نژاد این است که در حال حاضر، حجم گسترده ای از نفرت و حس کینه جویی و انتقام از حسن روحانی و دولتش وجود دارد. بخشی از این حس نفرت و انتقام را در جریان حوادث دیروز تروریستی در تهران دیدیم که عمده نیروهای حزب اللهی و افسران جنگ نرم تمرکزشان بر مقصرنمایی دولت روحانی و ربط دادن سیاست هایش به ترور دیروز بود.
به طور طبیعی، تداوم مقابله های کنونی علی خامنه ای با حسن روحانی این حجم از خشم و نفرت را برای جنگیدن با دولت او تثبیت خواهد کرد. به نظر می رسد آیت الله خامنه ای هنوز از فضای انتخابات خارج نشده و شاید با حسن روحانی درباره موضوع مهم تری رقابت دارد، هرچه هست، کار از ترقه بازی گذشته است.
از: ایران وایر