هشت سال پیش در چنین روزهایی، پس از آشکار شدن تقلب در انتخابات فرمایشی سال ۱۳۸۸، شاهد خیزش مردمی در خیابانها بودیم که منجر به سرکوب وحشیانهی دولتی و کشته و مجروح و ناپدید شدن تعدادی از مردم بیدفاع شد. این بیعدالتیها ما را بر آن داشت که حرکتی را برای بلند کردن صدای دادخواهی سامان دهیم. حرکتی که خودجوش آغاز شد و دادخواهانه ادامه یافت و به هیچ فرد، گروه و سازمان سیاسی داخلی و خارجی وابستگی ندارد و همچنین با افراد و گروههای وابسته به حکومت مرزبندی دارد.
ما که خود آرمانی برای رهایی و ساختن دنیای انسانی داشتیم و در طی این سالها به اشکال مختلف مبارزه کرده و زخم خورده بودیم، به این نتیجه رسیدیم که لازمهی رسیدن به دموکراسی، فعال کردن جنبشهاست و تلاش کردیم صدایی هرچند کوچک از جنبش دادخواهی مردم ایران باشیم.
ما در این مسیر سه خواستهی زیر را مبنای حرکت خود قرار دادیم:
۱- آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی،
۲- لغو مجازات اعدام،
۳- محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته در جمهوری اسلامی در دادگاهی علنی و عادلانه.
و بارها تاکید کردیم که برای رسیدن به این خواستهها، باید در جهت رسیدن به آزادی بیان و اندیشه، رفع هر گونه تبعیض و جدایی دین از حکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بیعدالتیها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیضآمیز جمهوری اسلامی میدانیم.
ما از تجمع شنبهها در میدان آب نمای پارک لاله تهران شروع کردیم و در حمایت و همراهی با حرکت دادخواهانهی خانوادهها و زندانیان سیاسی این راه را ادامه دادیم. در مسیر حرکت خود به این نتیجه رسیدیم که برای فعالتر شدن جنبش دادخواهی نیازمند آنیم که بیشتر درباره مفاهیم دادخواهی بخوانیم و بدانیم و روشنگری کنیم. در این رابطه مصاحبههایی با فعالان عرصه دادخواهی و خانوادهها ترتیب دادیم و سپس به نوشتن کتابی با نام «مفاهیم دادخواهی به زبان ساده» پرداختیم. در این بین نیز از حمایت و همراهی با خانوادهها و همچنین افشاگری علیه عملکرد غیردموکراتیک حکومت غافل نماندیم.
هرچند تلاش ما برای روشنگری، در وسعت خاموش کردن بلایایی که بر سرمان میآورند، بسیار اندک است، ولی به روشن نگاه داشتن این شمع کوچک ایمان داریم و میدانیم که بالاخره روزی جنبش دادخواهی فراگیر شده و پرچم خواستههای دموکراتیک و انسانی خود را در خیابانها برخواهیم افراشت و مسیری را طی میکنیم تا به برقراری عدالت دست یابیم.
اکنون بیش از گذشته بر این باوریم که جمهوری اسلامی دچار بحران شدید مدیریت ساختاری شده است و هر چه میگذرد بر همگان روشنتر میشود که با «نمایش ثبات و امنیت و دموکراسی» هم نمیتواند این ساختار معیوب را « حتی اگر بخواهد» اصلاح نماید.
مروری جدی بر عملکرد سیاسی ۳۸ سالهی حکومت نیز دلیل دیگری بر این ادعاست که سیاستِ تمام لایههای قدرت، سرکوب و شکنجه و زندان و اعدام آزادی خواهان بوده و هست و رعایت حقوق انسانی ما هیچ کجای این معادلهی سیاسی نیست. و ما مردم تنها زمانی برای حاکمان قدر و قیمت مییابیم که نیاز به آرای ما دارند تا حکومت مطلقهشان را دموکراتیک جلوه دهند و پس از آن نه تنها ما را نادیده میگیرند، بلکه زیر پای خود له میکنند تا خللی در قدر قدرتیشان ایجاد نشود و به محاق رفتن سند ۲۰۳۰، شاهدی دیگر بر این ادعاست.
شاهدی دیگر، افزایش فشار بر زندانیان سیاسی برای اعتراف گیری و گسترش دستگیریها و اعدامهای بیشتر به بهانهی حمله داعش و مشابهت دادن آن با مساله دههی ۶۰ است تا بتوانند با خشونتی لجام گسیخته، نیروهای معترض را سر جای خود بنشانند و شهرهای مرزی را نیز کنترل کنند.
شاهدی دیگر، سرکوب و پرونده سازیهای دوباره برای خانوادههای دادخواه از دههی شصت گرفته تا خانوادههای کشته شدگان سال ۸۸ است تا بتوانند جسارت و دادخواهی را سرکوب کنند و از حرکت پیش رونده و همبستگی خانوادهها با همدیگر جلوگیری کرده و مطالباتشان را خاموش کنند.
ولی غافل از آنند که جنبشها در حال اوج گیریاند و سیاست سرکوب تنها میتواند برای مدتی شعلههای سرکش آتش خشم مردم را به زیر خاکستر ببرد و دیری نمیپاید که دوباره جنبشها با نیرویی قویتر سر بلند میکنند؛ دادخواست خانوادههای پنجاه نفر از اعدام شدگان دههی شصت یکی از آن نمونههاست و امیدواریم این حرکت دادخواهانهی جمعی گسترش یابد و سایر خانوادهها را نیز با خود همراه کند و گزارشگر ویژه و کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و دیگر سازمانها و نهادهای حقوق بشری را بر آن بدارد که به مسئولیت خود عمل نمایند و خانوادهها را در جهت کشف حقیقت و پاسخگو کردن جمهوری اسلامی یاری رسانند تا شاید با پرده برداری از این جنایتها، بتوانیم از تکرار جنایت جلوگیری کنیم و به سوی دموکراسی و برقراری عدالت پیش برویم.
بر ماست که زمان و شرایط را تشخیص دهیم تا بتوانیم برای برون رفت از این شرایط فلاکت بار گامهای جدی تری برداریم. اگر میخواهیم حرکتی پوینده داشته باشیم و قدرتی بالنده شویم و دنیایی به دور از تبعیض و نابرابری بسازیم و صلح و امنیت را بر زندگیمان برقرار سازیم، راهی جز این نیست که با ایجاد تشکلهای مستقل و پیگیری مطالبات واقعیمان و اتحاد و همبستگی با سایر جنبشهای مردمی، این راه را هموار سازیم.
مادران پارک لاله ایران
۷ تیرماه ۱۳۹۶