سئوال میلیونی: سپاه پاسداران در کدام عرصه حضور ندارد؟
از صنعت نفت تا سینما، از واردات و قاچاق تا مناصب مهم حکومتی، از داشتن مدرسه و دانشگاه تا بیمارستان، از مرزبانی و انبوهسازی و جادهسازی، از رسانه و شبکه تلویزیونی تا کارخانهداری و قطعهسازی و معدن و فرودگاه و هواپیمایی و… سپاه در کدام عرصهای حضور ندارد؟
و سئوال بعد؛ با اینکه در تمام حوزهها و عرصهها فعالیت دارد و سود میبرد، چرا اینهمه از دولت و ملت «طلبکار» است؟!
? هفته قبل فرمانده کل سپاه، با متهم کردن دولت به ناتوانی گفت: “…بهرحال سپاه همچنان کمک خواهد کرد!”
آقای جعفری، اظهارات رئیسجمهور را «با هدف ایجاد دو قطبیهای کاذب، فرافکنی و فرار از عمل به تعهدات در زمینه معیشت مردم و اقتصاد کشور» تفسیر کرد و گفت:
“این روشها دیگر جواب نخواهد داد و «اراده سپاه و بسیج بر این است» که همانطور که در تأمین امنیت ملت ایران نقشآفرین است؛ «به هر شکل ممکن!» و درحد توان در مسیر سازندگی کشور، جبران ناکارآمدی موجود، بهبود معیشت و کاهش آلام اقتصادی مردم، باز هم به دولت کمک کنیم!”
سادهاش کنیم میشود: “چه بخواهید، چه نخواهید، سپاه «سهم» میخواهد”! همان دولت با تفنگ و طلبکاری که حتی محمود احمدینژاد (که با تقلب آنها سر کار آمد)، نتوانست تحملش کند و عاقبت چنان داغ کرد که آنان را رسماً «برادران قاچاقچی» نامید!
از زمانی که شهرداری تهران به احمدینژاد رسید و او هم پروژهها را «کنتراتی» به برادران سپاه واگذار کرد و میوهی آن را با دخالت سپاه در انتخابات سال ۸۴ چید، سرداران سپاه هم مزه قدرت را چشیدند و هم «میلیاردی» شدند! از آن پس، سپاه در همهی زمینهها از سیاست و اقتصاد تا فرهنگ و هنر وارد شد و «دولت موازی» خود را ساخت!
از مناصب حکومتی و نمایندگی مجلس تا اقتصاد و صنعت و تجارت و فرهنگ و رسانه و صادرات و واردات… همه را با “ویژهخواری” به دست آورد!
با ابزارهای امنیتی، «بخش خصوصی» را که تازه بعد از جنگ، در دولت هاشمی رفسنجانی و خاتمی کمکم پا گرفته بود، زمینگیر و تصاحب کرد!
بهترین نخبگان بخش خصوصی، با پروندهسازی سرداران سپاه، یا زندانی، یا ورشکسته و یا ناچار به مهاجرت شدند. تحریمها هم جاده را برای یکهتازی سپاه هموارتر ساخت!
? اما سپاه از وقتی که وصیت امام را زیرپا گذاشت و وارد “سیاست” شد، هم عزت خود را از دست داد و هم اعتماد ملی را!
برای پیروزی در سیاست و حزببازی، سپاه تقریباً هر کار آلودهای کرد. سرداران برای گسترش قدرت “هزاردستان” خود، با کمک تفنگ و زور، «بخش خصوصی» را از میدان خارج کردند و بخصوص در ۸ سال دولت احمدینژاد، از ضعفهای او نهایت بهره را بردند و «دولت موازی» خود را تکمیل کردند.
برای دوام و قوام همین دولت موازی بود که در سال ۸۸، دست سپاه به خون جوانان بیگناه وطن هم آغشته شد. و آن نگهبانی که قرار بود “پاسدار میهن” باشد، قاتل جوانان وطن شده است!
? از یک جایی به بعد، این “نگهبان خانه” آنچنان قدرت و زوری پیدا کرد که “صاحبخانه” را به وحشت انداخت! در واقع، دیگر معلوم نیست چه کسی نگهبان (فرمانبردار) است و چه کسی صاحبخانه و کارفرماست؟ به عبارتی، ملت، گروگان این «نگهبان طلبکار» شده که مدام زور میگوید! و دولت منتخب هم زیر فشار است تا “سهم و باج بیشتری” بدهد!
آنسوتر رهبر حکومت، خرسند از اقتدار و یکهتازی این نگهبان طلبکار، از عاقبت شوم خودش خبر ندارد کهدیر یا زود، «لقمهی چپ همین نگهبان فربه» خواهد شد و سرداران، “حکومت” او را هم به زیر خواهند کشید!
این مافیا به زودی از خود میپرسد اصلاً چرا نباید ادعای «مالکیت خانه» را مطرح کنیم؟ هر مافیایی، یک روزی این سئوال را پرسیده است!
? اگر ذرّهای تدبیر و عقلانیت در آقای خامنهای باقی مانده باشد، تا دیر نشده، این غول را به درون چراغ بر میگرداند و سپاه را به پادگانها میفرستد.
سپاه محترم است «به شرطی که پاسدار وطن باشد» اما اگر بخواهد حزببازی کند و سهمخواهی و طلبکاری و باجگیری…، دیگر هیچ حرمتی نخواهد داشت و یک “دشمن خانگی” است! گرچه طلبکاری سرداران میلیاردر، پایانی ندارد.
در پسابرجام، باید با تقویت بخش خصوصی، «سهم مردم» را به خود ملت سپرد تا کشور به سمت «توسعه متعادل» برود. و سپاه، سد این مسیر شده است!
? برگردیم به سئوال اول!
آیا عرصهای هست که سپاه در آن ورود نکرده باشد؟ من میگویم فقط یک عرصه مانده و آن، «مسئله رهبری» است!
سپاه طلبکار را به چراغ برگردانید آقای خامنهای! تا دیر نشده…
بابکداد
۱۶ تیر ۹۶
از: گویا