سایت ملیون ایران

بهروز سورن: جنایت کاری بی مرز بنام علی فلاحیان

کوتاه پس از این واقعه گروههای چند نفره مسلح به افراد مسلح نزدیک می شوند و آنها را خلع سلاح میکنند و تسلیحات را به کمیته ( مساجد ) انتقال می دهند. همان کمیته هایی که فلاحیان از بانیان آن ها ست. در حقیقت طرح خلع سلاح عمومی مردم و تشکیل نیروی مسلح سرکوب رژیم اسلامی از همان روز پیروزی انقلاب شروع می شود. فلاحیان جنایتکارمسئولیت های خود را در نقش حاکم شرع شهر آبادان آغاز میکند و تا به امروز در مناصب مختلف حکومتی ادامه میدهد. از جمله افتخارات وی سازماندهی مزدوران و لباس شخصی ها تحت عنوان کانون اسلامی بیکاران در شهر آبادان برای مقابله با نفوذ چپ در میان کارگران است.

*****

روز هجوم نظامی گارد شاهنشاهی به خیابانهای اصلی شرق تهران در سال ۱۳۵۷ را بیاد دارم. ارتش آهنین! و ابدی شاهنشاهی رمقی برایش نمانده بود و بسیاری از پرسنل آن به دلائل متفاوت از فرمان مافوق خود سرپیچی می کردند. از منابع بسیاری از جمله همافران تسلیحات زیادی بدست مردم افتاده بود.

همه چشمهای اطرافیان سلطنت هم اکنون به گارد سرسپرده شاه دوخته شده بود. ارابه نظامی این گارد نیز با نفربرها و تانک ها و هلی کوپتر های در پرواز, بسوی خیابان تهران نو و از آنجا به سمت میدان فوزیه سابق بحرکت در آمده بود. کمیته های انقلاب بسرعت شکل می گرفتند و مساجد محل مکان استقرار آنها شده بود.

محمد همافر پس از مقاومتی سنگین از درون فرودگاه مهرآباد خود را به محله ما رساند و با چهره ای خسته و وحشت زده اسلحه ژ ث همراه خود را بمن میدهد و میگوید: میخواهم بروم کمی بخوابم. امانتی او را روی شانه می اندازم و بهمراه یکی از دوستان که فعالانه از ابتدای اعتراضات جنبش را همراهی کرده , به بام بلندترین ساختمان محله میروم و بر بام آن حرکات هلی کوپترهای نظامی را تحت نظر میگیرم. با شنیدن همهمه ها و شعار ها و فریاد ها حول و حوش خیابان تهران نو به مردم حاضر در صحنه می پیوندم. بوی آتش و دود و خون و بنزین به مشام میرسد. زخمی ها توسط جوانان به خارج از صحن خیابان حمل می شوند. بر تعداد حاضران در خیابان و اطرافش هر لحظه اضافه می شود

پارکینگ ها و بام های ساختمان های مجاور خیابان اعم از مسکونی, بانکی, تجاری و … مکانهای ساخت بطری های مولوتوف شده اند و دختران جوان و مادران سالخورده تدارک و تهیه آن رابعهده گرفته اند. در صف اول مقاومت و پرتاب مولوتوف ها به تانک ها و بر بام ساختمان های مشرف به خیابان جوانان هستند و تعدادی از معتادان محله که تلخی روزگار را مزه کرده اند, در میان آنان دیده می شوند. از تقاطع خیابان وحیدیه تا میدان فوزیه تانک های سوخته توسط مولوتوف ها با فاصله از یکدیگر دیده میشوند.

سرنشینان آنها یکی پس از دیگری با مشاهده آتش بر روی تانک از آن خارج میشوند و توسط حاضرین مسلح در خیابان به کمیته های نوپا که در مساجد در حال شکل گیری بودند منتقل می شوند. کوکتل مولوتوف ها کارائی دارند و هجوم تانک های گارد شاهنشاهی را درهم می شکنند و این پایانی است قطعی بر پرونده حاکمان وقت که خود را ابدی و ازلی می پندارند.

کوتاه پس از این واقعه گروههای چند نفره مسلح به افراد مسلح نزدیک می شوند و آنها را خلع سلاح میکنند و تسلیحات را به کمیته ( مساجد ) انتقال می دهند. همان کمیته هایی که فلاحیان از بانیان آن ها در شهر آبادان است. در حقیقت طرح خلع سلاح عمومی مردم و تشکیل نیروی مسلح سرکوب رژیم اسلامی از همان روز پیروزی انقلاب شروع می شود. فلاحیان جنایات مسئولیت های خود را در نقش حاکم شرع شهر آبادان آغاز میکند و تا به امروز در مناصب مختلف حکومتی ادامه میدهد. از جمله افتخارات وی سازماندهی مزدوران و لباس شخصی ها تحت عنوان کانون اسلامی بیکاران در شهر آبادان برای مقابله با نفوذ چپ در میان کارگران و مشارکت در طرح ضد بشری مالک و مستاجر برای دستگیری دگر اندیشان است.

آب در لانه مورچگان

پس از انتشار نوار صوتی منتظری میشد انتظار داشت که واکنش های بسیاری در زمینه کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت و بویژه قتلعام آنان در تابستان ۶۷ از سوی آمران و حکومتیان جمهوری اسلامی صورت گیرد. یکی پس از دیگری ظاهر شدند و سکوت خود را بخشا در این زمینه شکستند. جالب اینکه برخی از آنان هیئت مرگ در زندان ها را هیئت عفو خواندند و گویا وظیفه رهایی از اعدام تعدادی از زندانیان سیاسی را بر دوش خود گرفته بودند!

این افراد بنوعی همه مسئولیت این کشتارها را بر عهده امام راحل شان انداختند که از میان آنها رفته است و جز نامی ننگین از خود برجای نگذاشته است. بدین معنا که بر طبق فرمان خمینی جلاد قرار بوده همه زندانیان سیاسی اعدام شوند و این گروه مرگ افرین تلاش داشتند عده ای از آنها را از مجازات مرگ برهانند.

از جمله این دیو صفتان علی فلاحیان است که در گفتگو با حسین دهباشی ضمن آنکه دخالت خود را در این جنایات انکار میکند, تعلق نظری و تشکیلاتی به سازمان مجاهدین را برای اعدام زندانی سیاسی مکفی میداند و اقرار میکند که این امر سوای کیفرخواست متهم بوده است. او همچنین اعتراف میکند که در صحن خیابان ها نیز این مجازات اعمال می شده است.

اگر چه این نکات برای همگان روشن بوده است اما اهمیت موضوع اینجاست که این اعترافات از زبان آمران قتل های بیشمار دگر اندیشان در این دهه خونین انجام می پذیرد. همان نکته که در نوار صوتی دیدار هیئت مرگ زندان ها با منتظری مورد توجه عمومی قرار گرفت. آنچه در این گفتگو مطرح نشده است این است که اگر چه حکم اعدام برای وابستگان سازمان مجاهدین بر اساس حکم شرع بر مصداق محارب و باغی اجرا شده است اما چرا زندانیان سیاسی چپ و غیر مجاهد را قتلعام کردند؟

در ویدئو منتشر شده و در تعدادی از صحنه ها فلاحیان و بویژه در کشاکش طرح سوالات از سوی دهباشی با انگشت چشم و ابروی خود را میمالد و از پاسخ طفره میرود. خنده های مشمئز کننده او در حین گفتگو درباره کشتار زندانیان سیاسی بی دفاع در زندان ها هر انسان با وجدانی را منقلب می کند. او بطور تلویحی از فعالیت های اقتصادی و مال آور سازمان اطلاعات در دوره ریاست خود میگوید و همچنین فعالیت های این سازمان در خارج از کشور ( بخوانید ترور مخالفان رژیم ) را تائید اما نقش این وزارت و خودش را انکار میکند. اعتراف ضمنی به استفاده از عناصر ساواک برای پیشبرد امور سازمان اطلاعات نیز از نکات اقراری دیگر این گفتگو بود.

گفتگو را اینجا ببینید

آشنایی با جنایات علی فلاحیان (از فیسبوک)

علی فلاحیان، متولد: ۱۳۲۸ شهرستان نجف آباد، تحصیلات: دانش آموخته مدرسه علمیه حقانی در حد خارج فقه و اصول

سوابق:حاکم شرع دادگاه های انقلاب اسلامی آبادان ٬باختران و خراسان، قائم مقام وزارت اطلاعات در دو دوره وزارت ری شهری، رئیس دفتر بازرسی فرماندهی کل قوا، دادستان ویژه روحانیت، وزیر اطلاعات در دو دوره دولت هاشمی رفسنجانی و عضو فعلی مجلس خبرگان رهبری از حوزه انتخابیه اصفهان.
علی فلاحیان، بدون استثناء در تمامی جنایت و توطئه های جمهوری اسلامی شریک است!، فلاحیان پیش از آنکه پایش به وزارت اطلاعات برسد بیشتر در کنار دیگر فارغ‌التحصیلان مدرسه حقانی در مناصب قضائی دستی بر کانون آتش و توطئه داشته است و مدتی هم در کمیته های انقلاب اسلامی دارای سمت فرماندهی بوده است اما عمده فعالیت‌های وی از زمانی است که به سمت قائم مقامی وزارت اطلاعات می‌رسد ٬ ری شهری این چنین ورود وی را به وزارت اطلاعات توضیح می‌دهد:
«خوب در کوران حوادث پیچیده ای بودیم و وزارت اطلاعات هم نهادی انقلابی و تازه تاسیس بود و خیلی‌ها هم موذیانه در مسیر این راه سنگ اندازی می‌کردند٬ترورها ٬توطئه های داخلی و خارجی و جنایات زیادی هم بود ٬طبیعی بود که به وجود کسی احتیاج داشتیم که هم اقتدار لازم را داشته باشد و هم جسارت و هم توان کار اطلاعاتی که به نظر من بهترین فرد در آن زمان آقای فلاحیان بود که ایشان را برای پست قائم مقامی وزارت که در اصل ستون سازمان وزارت اطلاعات بود برگزیدیم… »(۱)
این چنین بود که فلاحیان فردی که هم اقتدار (شما بخوانید خودسری) دارد و هم جسارت (شما بخوانید قساوت) و هم توان کار اطلاعاتی! وارد وزارت اطلاعات می‌شود ٬وی در خلال سال‌های ۱۳۶۳ الی ۱۳۶۸ که قائم مقام و یا به قول آقای ری شهری ستون وزارت اطلاعات بوده است بی شک اقدامات عدیده ای را انجام داده است که به خاطر بضاعت خاطر فقط به شمه ای از آن‌ها اشاره می‌شود و آن‌ها را با هم بازخوانی می‌کنیم:

– راه اندازی بازداشتگاه مخوف امنیتی توحید برای بازداشت و شکنجه مخالفان جمهوری اسلامی و دگر باشان و دگراندیشان.
– قتل‌های زنجیره ای که با طرح حذف مخالفان آرام و فعال جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور آغاز شد نام کسانی همچون اویسی و بختیار و رضا مظلومان در ابتدای این لیست بوده است…
– رقم زدن قتل عام و نسل کشی سال‌های ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ در زندان‌های سیاسی کشور.
– تلاش شبانه روزی برای حذف آیه الله منتظری از صحنه سیاسی کشور.
– تلاش و اهتمام برای برپائی دادگاه ویژه روحانیت.
– طرح و نظارت بر ترور دکتر مصطفی چمران (۲)
– اعزام سعید امامی و کاظم لاهوتی به کشور فرانسه برای مذاکره با سران سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۹.
– ده‌ها مورد آدم ربایی و بازداشت و قتل سیاسی و…

۱۷٫۰۷٫۲۰۱۷
از: گزارشگران

خروج از نسخه موبایل