سایت ملیون ایران

سرکوب عرفان حلقه؛ جلوه ای از نقض آزادی بیان و عقیده در ایران/ شاهد علوی

شاهد علوی

اصل ۲۳ قانون اساسی ایران تفتیش عقیده را ممنوع کرده است و اصل ۲۴ همین قانون می‌گوید نشریات‏ و مطبوعات‏ در بیان‏ مطالبی که مخل به مبانی اسلام و حقوق عمومی نباشند، آزادند. اصل ۲۵ قانون اساسی نیز درباره آزادی مکاتبات و ارتباطات شهروندان و عدم سانسور و یا شنود آن هاست.
اصل ۲۴ را با توجه به مشروط شدن آن‌ به قید مبهم و کشدار “مبانی اسلام”، نمی توان تضمین کننده آزادی بیان واقعی به ترتیبی دانست که در اصل ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر ذکر شده است. با این حال همین اصول در صورت اجرای کامل، حداقلی از آزادی بیان -ولو مشروط و ناقص- را در ایران و در حوزه های بی ارتباط به خطوط قرمز مذهبی و دینی برای شهروندان فراهم می کنند.

اما مشکل بزرگ این است که نظام جمهوری اسلامی حتی به قوانین خودش نیز پایبند نیست و به طور روزانه این قوانین را به ضرر شهروندان زیر پا می گذارد. روزنامه ها و کتاب ها و سایر آثار هنری و فرهنگی به طور مرتب و سیستماتیک سانسور و سایر روش های ابراز بیان و اعتراض سیاسی نیز محدود و سرکوب می شوند.

برخورد با عرفان حلقه و تعطیل کردن جلسات و محافل این گروه و بازداشت و محکومیت اعدام برای رهبر آن، یکی از مصادیق نقض قوانین داخلی ایران است. شاهدی بر نقض آزادی اندیشه، بیان و مذهب. گروهی مذهبی/عرفانی که هیچ کدام از قوانین ایران را نقض نکرده و به دیگران آسیبی نرسانده اند، مرتکب خشونت نشده اند و نفرت پراکنی نکرده اند، چرا باید سرکوب شده و آزادی بیان و عقیده آن ها نقض شود؟

محمدعلی طاهری در سال ۸۰، موسسه ای به نام “عرفان حلقه” تاسیس کرد و در آن به فعالیت هایی مربوط به “طب مکمل ایرانی، فرادرمانی و ساینتولوژی” مشغول شد. او در سال ۱۳۹۰ بازداشت شد و تاکنون دو بار به اعدام محکوم شده است.

گفته می شود آقای طاهری به استناد ماده ۲۸۶ از قانون مجازات اسلامی، محکوم به اعدام شده است. برابر با این ماده افرادی که “به طور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احتراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آن ها گردند به گونه ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع شوند”، مفسد فی الارض شناخته شده و به اعدام محکوم می شوند.

مشخص نیست آقای طاهری با استناد به کدام بخش از این ماده مشمول حکم اعدام شده است. با توجه به علنی بودن شیوه فعالیت عرفان حلقه و آموزش هایی که این گروه عرفانی به اعضا خود می داده است و یقین به عدم تضاد روش و محتوای فعالیت آنان با قوانین ایران، این پرسش پیش می آید که چرا جمهوری اسلامی این گروه را سرکوب می کند؟ اگر پذیرفته باشیم که ملاک برخورد امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی با کسانی که مورد برخورد واقع می شوند نه لزوما رفتار غیرقانونی آن ها، که احساس خطر جمهوری اسلامی از جانب ایشان است، می توان درباره دلایل واقعی سرکوب گروه عرفان حلقه در ایران گمانه‌ زنی کرد.

با توجه به سابقه سرکوب گرو‌ه های مذهبی اسلامی، که قرائتی متفاوت از قرائت رسمی جمهوری اسلامی از دین اسلام دارند، می توان حدس زد که قرائت تازه گروه عرفان حلقه از راه‌ های ارتباط با خداوند، یکی از علل برخورد با این گروه عرفانی است. به این ترتیب به خطر انداختن انحصار علما در مقام واسطه ‌های متن مقدس و عامه مردم، می ‌تواند موجب برخورد جمهوری اسلامی با گروه عرفان حلقه شده باشد. نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر قرائتی فقیهانه و آخوندی از دین اسلام و راه‌ های رستگاری است و هر جریانی که بتواند به شیوه‌ ای موثر که متضمن کسب نسبی اقبال عمومی باشد این انحصار و این قرائت را به خطر بیندازد، دشمن تلقی شده و باید به هر طریق ممکن حذف شود.

اما علاوه بر جنبه دینی، جمع شدن گروهی از مردم در فضایی که خارج از کنترل دستگاه ‌های رسمی است نیز یکی از دلایل احساس خطر نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی است. هرگونه جمع شدن و با هم بودن، حتی در غیر سیاسی ترین و محافظه ‌کارانه ترین شیوه ممکن که در ذات خود در خدمت سیاست زدایی از جامعه است، از سوی جمهوری اسلامی یک خطر تلقی می شود؛ چون قدرت کنترل و نظارت همه جانبه این سیستم بر همه ابعاد زندگی اجتماعی گروه‌های مردمی در کشور را مختل می کند.

به این ترتیب، مسئله نه حقانیت و اعتبار آراء عرفانی گروه عرفان حلقه و یا حتی تضاد احتمالی این آراء با تعبیر فقیهانه از اسلام و شیوه ارتباط خالق و مخلوق در اندیشه اسلامی و یا نقض قوانین داخلی ایران از سوی این گروه، که پیدا شدن رقیبی است که متاعش در میان کسانی مشتری دارد که قرار است و یا دست‌کم انتظار می رود در صورت خلاء عقیدتی و نیاز به عوالم روحانی، نزد روحانیون و فقیهان بروند.

این خوانش از مسئله سرکوب عرفان حلقه کمک می کند درک واقعیت نقض آزادی بیان و عقیده این گروه بهتر درک و تحلیل شود. درکی که به این پرسش پاسخ می دهد چرا در شرایطی که موارد به ظاهر حادتری از بیان رادیکال و یا ابراز خشونت و یا حتی نفرت پراکنی در ایران با مجازات قانونی مواجه نمی شود، فعالیت مسالمت آمیز گروهی عرفانی که اساساً سیاست گریز هستند و به همین دلیل هم یکی از نتایج ناخواسته فعالیتشان ناخواسته در خدمت سیاست زدایی نظام حاکم است، تحمل نمی شود.

خروج از نسخه موبایل