سایت ملیون ایران

نزاع های قبیله ای، اثرات رسوبات دوران پیشامدرن

محمد محبی

در یونان باستان، حدود ۲۴۰۰ سال پیش، ارسطو، فیلسوف بزرگ یونانی، با اشاره به ضدیت نظم عشیره ای، طایفه ای، قبیله ای و امثال آن با شهروندی، مدنیت و تشکیل جامعه سیاسی، جمله جالبی را گفته است:

“تاسیس پولیس (یعنی شهر یا همان مدنیت)، زمانی میسر می شود که همه مفاهیم مبتنی بر طبیعت هم چون φράτρη (طایفه) و φυλή (قبیله)، و به عبارت دیگر، تمام هویت هایی که بر خویشاوندی و پیوند خونی مبتنی بودند و هستند، رنگ ببازند و از بین بروند”.

در بسیاری از جوامع، نظام عشیره ای و قبیله ‌ای از بین رفته است اما در ایران هر سه نظام شهری، روستایی و عشیره ‌ای هم چنان وجود دارد و در برخی موارد هیچ قاعده و قانونی نیز جز قانون خود قبول ندارد و تعصب بیداد می کند. و وقتی این تعصب با منافع اقتصادی سنتی پیوند می خورد، خشونت وحشتناک ایجاد می کند، به قول دکتر تقی آزاد آرمکی، استاد معروف جامعه شناسی دانشگاه تهران، “دو عاملِ منافع مادی مشترک، و احساسات و تعصب های قبیله ای برای ایجاد جنگ و خشونت به خصوص خشونت های قبیله ای دو عامل اصلی است. وقتی در زمینه رشد هر دو عامل وجود دارد، شاهد افزایش خشونت خواهیم بود. متاسفانه در قومیت های مختلف، راه های درستی برای کسب مال وجود ندارد و برای مثال مسئله آب می تواند عامل فقر یا ثروت افراد باشد. در این قبایل، ترس از فقر و بی‌ آبی تبعات سنگینی خواهد داشت و در سایه کم رنگ بودن قانون در دل قومیت ها، به خشونت های شدید منجر خواهد شد”.

در این فرهنگ و نظم عشیره ای و طایفه ای، یک ویژگی بارز دیگر هم هست و آن ویژگی مردسالارانه آن است. در این فرهنگ، مرد باید خشن، باصلابت و دارای رفتار خشک و مقتدرانه باشد و همیشه خودش برای احقاق حق خود اقدام کند. در فرهنگ قومی و قبیله ای علاوه بر همه مسایل تلخ، حقوق زنان نیز در حد وسیعی نقض می شود.

از سوی دیگر، قانون همبستگی شدید قومی بین افراد قبیله وجود دارد. افراد نسبت به یکدیگر تعهد دارند و در برابر مشکلات نیز، جمعی عمل می‌کنند و همبستگی آن ها هر تهدید بیرونی را خنثی می کند. پس در صورت مشاجره و نزاع یکی از اعضای گروه، بقیه افراد نیز وارد عمل شده و نزاع میان دو نفر به نزاع میان دو گروه منجر می شود.

نزاع های عشیره یا و طایفه ای در قدیم عمدتاً با سلاح سرد و با تکیه بر زور بازوی افراد صورت می گرفت، اما در دنیای جدید و با گسترش سلاح های گرم و دستیابی آسان عشیره ها و طوایف به سلاح های گرم و پیشرفته، وضع خطرناک هم می شود. در این نزاع ها، سلاح گرم تاثیرگذار است؛ زیرا شدت آسیب و میزان تلفات را افزایش می دهد. نهادهای کنترل کننده دولتی در ایران نیز، اقتدار سابق خود را از دست داده اند و حل مسائل خیلی مشکل شده است. از طرف دیگر در گذشته کینه توزی ها با رد و بدل ازدواج پس از نزاع ها از بین می رفت و سازش صورت می گرفت اما اکنون نهادهای میانجی، اقتدار خود را از دست داد‌ه اند و نهاد جدیدی جایگزین آن نشده است، که باعث می‌شود کینه ها باقی بماند و تنها با یک جرقه، دوباره جنگ و نزاع شروع شود. آن چه مسلم است بالا بودن آمار بیکاری و نداشتن رفاه معیشتی در مناطقی که این نزاع ها در آن شایع است، در افزایش میزان نزاع ها تاثیر گذار است. نزاع هایی که بر سر منابع مانند زمین، آب، محصول کشاورزی، دام و غیره رخ می دهد یا درگیری هایی که فقط ناموسی است اما به هر حال تاکنون راه درست و مشخصی برای این قبیل نزاع ها در ایران ارائه نشده است.

اوج گیری نزاع های طایفه ای در برخی مناطق به ویژه در جنوب ایران

چند ماه پیش خبری در رسانه ها منتشر شد مبنی بر این که ۲۳ نفر از دو طایفه “محمدموسایی ها” و “محمدی ها” در روستای “پتک جلالی” در شهرستان باغملک در استان خوزستان، به دلیل اختلافات طایفه ای کشته شده اند. قضیه از این قرار است که خردادماه سال ۹۴ بروز برخی اختلافات از جمله مزاحمت تلفنی، سرقت احشام و اعتراض به آبیاری زمین، منجر به نخستین درگیری شد. در روستا بین این دو طایفه سنگ پرانی شد و ده ها نفر به شدت مجروح شدند. با توجه به مهارت آن ها در سنگ اندازی، آثار جراحات و صدمات این درگیری بسیار شدید بود. دو روز بعد از این ماجرا، یکی از محمدموسایی ها به یکی از محمدی ها شلیک و او را به شدت زخمی می کند. با توجه به این که محرز بود که این حادثه از سوی طایفه دیگر، بی جواب نخواهد ماند، هیات ۱۲۰ نفره صلحی با حضور فرماندار رامهرمز و باغملک و روسای دادگستری و ائمه جمعه منطقه و ریش سفیدان طوایف، تشکیل شد و بین آن ها صلح برقرار گردید و قرار شد هر دو طرف، مدارک پزشکی و احکام قضایی خود را برای دریافت دیه بیاورد و هر طرف دیه طرف مقابل را پرداخت کند. عملاً ماجرا ختم به خیر شد ولی یکی از افراد طایفه محمدموسایی ها، از طایفه محمدی ها شکایت می کند و دستگاه قضایی برای یکی از آن ها حکم جلب صادر می کند و برای چندمین بار آتش اختلاف شعله ور می شود و چند نفر از محمدی ها به مقابل خانه محمدموسایی ها می روند و آن ها را به رگبار می بندند. نتیجه این که، ۸ زن و مرد را به قتل می رسانند و در ادامه درگیری، یکی از خودشان هم کشته می شود. (۱)

سنتی قدیمی بین ایلات و طوایف هست که هر طایفه ای که خون می ریزد، باید خانه و زندگیش را بار کند و برای همیشه از آن جا برود. بعد از این قضیه بسیار دلخراش و ناراحت کننده، هیات ۳۰۰ نفره متشکل از آیت الله موسوی جزایری، نماینده ولی فقیه خوزستان، آیت الله ملک زاده، نماینده ولی فقیه در کهگیلویه و بویراحمد، بزرگان ایل بختیاری و بهمئی، شیوخ عرب زبان و بسیاری از سران استان، وارد عمل شدند. با این حال بزرگان طایفه محمدموسایی عنوان کردند شرایط روحی طایفه شان مساعد نیست. دعوا و خون ریزی بین دو قبیله ادامه می یابد و طبق آخرین خبر تا تیرماه سال ۱۳۹۶، مجموعا ۲۳ نفر در نزاع این دو طایفه کشته شده اند.

اما مشکل فقط خون و خون ریزی نیست؛ کینه ورزی و انتقام جویی هر دو طایفه و خودسری برخی از جوانان که به حرف بزرگان خود گوش نمی دهند، اتفاقات دیگری را رقم می زند. به آتش کشیدن خانه های یکدیگر، سرقت احشام و آسیب زدن به آن ها، آتش زدن زمین های کشاورزی، شلیک به ترانس های برق، از بین بردن تیرهای چراغ برق، از بین بردن چاه های آب، بستن جاده و حمله به همدیگر از جمله مشکلاتی است که در نهایت موجب شد که با دستور دادستان، طایفه های محمدموسایی و محمدی از روستاهای پتک جلالی، کل جهان، دره قیر و سرخار مجبور به کوچ شوند. این دستور برای حفظ جان خودشان و بازگشت آرامش خودشان است و برای نظارت به حسن اجرای آن، صدها پلیس و یگان ویژه در این مناطق حضور دارند.

ریشه های نزاع های طایفه ای

نزاع های خونین قبیله ای و طایفه ای، از جمله اتفاقاتی که در شهرستان رامهرمز و باغملک در استان خوزستان رخ داد، موجب تاثر هر ایرانی شده است. این که دو طایفه به دلایل بسیار پیش پاافتاده وارد درگیری با یکدیگر شوند و طی دو سال ۲۳ نفر کشته شوند و تعداد زیادی مجروح گردند و دو روستا به کلی از سکنه خالی گردد، در قرن ۲۱ پذیرفتنی نیست. آن هم در کشوری که دولت مرکزی قدرتمندی دارد و قادر است هر نوع رفتارهای ضد امنیتی را خنثی کند. ولی متاسفانه این واقعیتی است که وجود دارد. در چنین شرایطی که بیکاری و کمبودِ تولید، مشکل ماست، یک روستا با دو هزار نفر جمعیت که زمین های آن به لحاظ مرغوبیت در سطح منطقه زبانزد است، تخلیه شده و حالا دو سالی می شود که به دلیل این اختلافات، اراضی آن به زمین بایر تبدیل شده است. (۲)

این اختلافات را بگذاریم در کنار گزارش موسسه نظرسنجی گالوپ که در ماه ژوئن ۲۰۱۷ منتشر شد و ایرانیان را یکی از عصبانی ترین مردم دنیا معرفی کرد. عصبانیتی که به طور طبیعی در رفتارهای ما بازتاب پیدا می کند و یکی از مهم ترین بازتاب های آن نزاع فردی یا دسته جمعی است. حادثه تاسف بار باغملک ذیل عنوان نزاع های دسته جمعی تقسیم می شوند. آمارهای پزشکی قانونی و دادگستری ها هم از افزایش نزاع های فردی و گروهی حکایت دارد که دلایل زیادی دارد؛ از جمله:

الف- مشکلات اقتصادی بیشمار در ایران

ب- مشکلات فرهنگی جامعه متکثر ایرانی که در فرایند ملت سازی هنوز هم این اجزای جامعه ایرانی به درستی به هم پیوند نخورده اند، و واگرایی بیش تر از همگرایی است.

ج- سیاست های فرهنگی و اجتماعی ارتجاعی و دگماتیستی سیستم که فاصله زیادی با گفتمان های فرهنگی جاری در دل جامعه دارد.

د- به بن بست خوردن پی درپی جنبش های اصلاح و تحول در یک قرن اخیر در ایران (۲)

خلاصه این که جامعه و نهاد دولت در ایران، هرکدام به نوعی، به دلایل مختلف از جمله تکثر ذاتی و تاریخی کشور هنوز به ملزومات دوران مدرن تن نداده اند. به قول جامعه شناسان، جامعه ایران، یک جامعه آنومیک (بی هنجار) است. از لحاظ ظاهری، بسیاری از مظاهر مدرنیته وارد ایران شده است. اما رسوبات دوران پیشامدرن در آن حضور دارد و در بزنگاه های مختلف خود را در قالب بحران های اجتماعی بروز می دهد.

تنها راه خروج از این وضعیت آموزش شهروندی و حقوق بشر است. در جامعه حساس ایرانی نباید به قومیت دامن زد؛ چون بسیار خطرناک است. دلیل دیگری هم دارد؛ قومیت در ایران فی نفسه، مبنای تبعیض نیست، بلکه مواردی چون مذهبی، جنسیت، ایدئولوژی، دور بودن از مرکز و اقلیم، مبناهای تبعیض و ستم هستند. دامن زدن به قومیت، نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه به مشکلات هم می افزاید، عصبیت های قومی و قبیله ای را در ایران گسترش می دهد که به نفع هیچ کس نیست. بی تردید اکثریت مردم ایران از حقوق اساسی (اعم از رفاه و آزادی و غیره) محروم هستند و فقط یک اقلیت وابسته به حکومت هستند که با استفاده از رانت و غارت همه مناصب سیاسی، موقعیت های سیاسی و بخش بزرگی از ثروت را در دست دارند و این اقلیت وابسته به حاکمیت، از قومیت خاصی نیستند. حقوق اقلیت ها (به ویژه زبانی، نژادی، قومی و مذهبی) در یک ساختار دموکراتیک و آزاد، تضمین می شوند. فراموش نکنیم که دنیای مدرن و ارزش های لیبرالی، “فردیت” را مد نظر دارد. عضویت در گروه قومی و گفتمان “قومیت” فردیت را تحت تاثیر قرار می دهد و اجازه بروز انتخاب های فردی را نمی دهد. مشکلات ناشی از افراد اقلیت در یک ساختار حکومتی آزاد و دموکراتیک، در قالب حقوق فردی حل و فصل می شود نه چیز دیگر. استمرار حقوق فردی به حقوق اقلیت هم منتهی خواهد شد.

منابع:

روایتی از دلایل و قربانیان درگیری خونین طایفه ‌ای، فرارو، ۳۰ خردادماه ۱۳۹۶

عبدی، عباس، تنش سیاسی و عصبانیت های فردی، روزنامه شهروند، شماره ۱۱۵۷، ۴ تیرماه ۱۳۹۶

سجادیان، ناهید، و همکاران، ارزیابی نقش طایفه گرایی در احساس امنیت اجتماعی، فصلنامه علمی- پژوهشی اطلاعات جغرافیایی، دوره ۲۴، شماره ۹۴، تابستان ۱۳۹۴، صص ۷۶-۵۹

خروج از نسخه موبایل