فیلم آرگو، بازی دراماتیک با دستمایهای تاریخی
“آرگو” یک فیلم پرهیجان جاسوسی است که بر پایه رویداد اشغال سفارت آمریکا ساخته شده. برای تهیه یک فیلم پرهیجان و سرگرمکننده تا کجا میتوان از واقعیت تاریخی دور شد؟ به این پرسش در ایران و خارج پاسخهای متفاوتی دادهاند.
تصرف سفارت آمریکا در تهران از سوی گروهی موسوم به “دانشجویان مسلمان پیرو خط امام” در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (۴ نوامبر ۱۹۸۰) از نقاط عطف انقلاب بود که رهبری ایران را در رویارویی با جامعه بینالمللی قرار داد و جنبش را به سوی رادیکالیسمی کور و غیرضروری پیش راند. رویداد “تسخیر اشغال لانهی جاسوسی آمریکا” به عنوان “روز ملی مبارزه با استکبار” وارد تقویم جمهوری اسلامی شد.
فیلم آرگو که ۳۲ سال پس از آن رویداد تاریخی، در مقطع مهم دیگری از رویارویی جمهوری اسلامی با جهان غرب ساخته شده، با اقبال وسیعی روبرو گشته، جوایزی برده و واکنشهای متفاوتی برانگیخته است.
فیلم بر پایهی یکی از رویدادهای فرعی اشغال سفارت ساخته شده است. در هیاهوی اشغال نمایندگی آمریکا در تهران، ۶ نفر از کارکنان سفارت موفق به فرار شدند و به منزل سفیر کانادا در ایران پناه بردند. در آمریکا سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) برای نجات آنها دست به کار شد و توانست سه ماه بعد از اشغال سفارت آنها را مخفیانه از ایران خارج کند.
فیلمنامهی “آرگو” را کریس تریو بر پایهی چند مقاله و گزارش واقعی نوشته است. اما او برای تدوین فیلمنامهای هیجانانگیز از ماجرایی نه چندان پرهیجان، با دست باز عمل کرده و به اندازهی کافی، یا شاید هم بیش از اندازه، به آن چاشنیهای تند و تیز اضافه کرده است. از همین جا تماشاگران فیلم دو دسته میشوند: کسانی که برای سرگرم شدن به سینما رفتهاند، کیف میکنند و خشنود بیرون میآیند، اما کسانی که به امید تماشای واقعیت و آگاهی از اصل قضیه به سینما میروند، حتما نومید میشوند.
عملیات واقعی
چندوچون ماجرای فرار ۶ کارمند آمریکایی سالهای طولانی در پردهی ابهام بود، زیرا کارگردان اصلی آن، یعنی سازمان سیا، مایل نبود آن را “رسانهای” کند. این وضع از حدود ده سال پیش تغییر کرد و “قهرمانان” ماجرا از پشت پرده بیرون آمدند.
برخی از دستاندرکاران ماجرا، به ویژه سرپرست اصلی عملیات نجات، با بیان ناگفتههایی جزئیات رویداد را روشن کردند. تونی مندز، مأمور ورزیدهی سازمان سیا خاطرات خود را منتشر کرد که بازتاب وسیعی داشت.
تونی مندز پس از قبول این “مأموریت کاملا سری” به دنبال پوششی برای سفر به ایران بود. او به فکر افتاد که به بهانهی ساختن یک فیلم سینمایی علمی – تخیلی به جمهوری نوبنیاد سفر کند و ۶ عضو سفارت را به عنوان عوامل تولید فیلم از ایران خارج کند. او برای دادن شکلی واقعی به این قضیه، همکاری همهجانبهی هالیوود را جلب کرد. هالیوود او را با مسائل تدارکاتی فیلمسازی آشنا کرد و برای او فیلمنامهای به نام “آرگو” تدارک دید.
تونی مندز، که در فیلم نقش او را خود کارگردان، یعنی بن افلک، ایفا کرده است، راهی ایران شد. او طی اقامت دو هفتهای خود، به کمک سفارت کانادا در تهران برای ۶ کارمند فراری از سفارت آمریکا، گذرنامه و مدارک لازم را تهیه کرد، برای آنها از “هواپیمایی سوییس” بلیت پرواز گرفت و چند روز بعد به همراه آنها فرودگاه مهرآباد را ترک کرد.
درامسازی با عناصر هالیوودی
عملیات “نجات” ۶ کارمند سفارت، از هر شکوه و هیجانی دور بود و به سادگی تمام و در آرامش صورت گرفت. بنا به گزارشهای موجود، بیشتر کارهای تدارکاتی مربوط به خروج کارمندان از ایران پیشاپیش انجام شده بود و تونی مندز تنها برای کنترل عملیات، بررسیهای نهایی و هماهنگی اقدامات با سفارت کانادا وارد تهران شد.
عوامل فیلم آرگو در مراسم اهدای جوایز گلدن گلوب عوامل فیلم آرگو در مراسم اهدای جوایز گلدن گلوب
برای یک فیلم هالیوودی اما حتما به یک داستان پرهیجان و یک قهرمان واقعی نیاز است، پس باید ماجرا را تا حد ممکن بزرگ و پرمخاطره جلوه داد تا تماشاگر به اندازه پول بلیت سینما، سرگرمی و هیجان کسب کند.
از این نظر فیلم بن افلک، اثر موفقی است، زیرا حوادث کوچک و بزرگ را با دقت و مهارت کنار هم میچیند، آنها را با مونتاژ تند به هم پیوند میدهد، صحنهها را با ریتم درست پیش میبرد، ضربآهنگ درام را در طول فیلم پیوسته بالا میبرد و در لحظه پایانی به اوج میرساند. هیجان تماشاگر در طول فیلم دمافزون است و عملیات را با نگرانی و اضطراب تا لحظه عبور از مرز کنترل و پرواز هواپیما همراهی میکند.
دکور، صحنه، لباس و تجهیزات فیلم با دقت و مهارتی درخور انجام گرفته است. بیشتر صحنههای خارجی فیلم در ترکیه فیلمبرداری شد، اما فضای تهران پس از انقلاب، حال و هوای سفارت آمریکا و در نهایت صحنه فرودگاه سخت واقعی مینماید.
تدارکات هیجانانگیز فیلم در صحنه پایانی و پرواز هواپیمای کارکنان سفارت به اوج میرسد. کارگردان تمام حوادث واقعی و ساختگی را برای بالا بردن هیجان صحنه فرودگاه به کار گرفته است. در لحظات پراضطرابی که کارکنان به طرف هواپیما میروند، در مییابیم که هویت آنها لو رفته و مأموران مسلح به دنبال آنها هستند.
دروغهای “ضروری”
فیلم آرگو یک فیلم جاسوسی با شالودهی سیاسی است، اما در همین ژانر هم اثر تازه و بدیعی است، زیرا برخوردهای خشن و بدنی در آن نقش بسیار کمی دارد. دلهره و التهاب فیلم زادهی شرایط و موقعیتی است که سرشت سیاسی دارد. فیلم برای ایجاد هیجان بیشتر، فرار از ایران را سخت دشوار و خطرناک نشان میدهد، تا “عمل قهرمانی” را برجسته کند و به سبک فیلمهای پراکشن، “مأموریت” را هردم با موانع سختتری روبرو میکند تا هیجان تماشاگر به اوج برسد.
صحنهای از فیلم آرگو با بازیگری و کارگردانی بن افلک صحنهای از فیلم آرگو با بازیگری و کارگردانی بن افلک
بن افلک در چندین گفتوگو تأکید کرده که قصد نداشته فیلمی سیاسی بسازد. او ماجرایی واقعی را دستمایهی فیلم خود قرار داده، زیرا دنبال کردن “سرنوشت ۶ انسان بی گناه” از ظرفیت دراماتیک کافی برخوردار است. او دستکاری در واقعیت و بالا بردن جانمایهی دراماتیک آن را برای رسیدن به فیلمی سرگرمکننده ضروری دانسته است.
این استدلال برای بسیاری از دستاندرکاران ماجرای اشغال سفارت و گروگانگیری، قابل قبول نیست. به زعم آنها این ماجرا بخشی از تاریخ معاصر ایران است و نمی توان به راحتی در آن دست برد و روایتی چنین سبکسرانه از آن ارائه داد.
“آرگو ربطی به گروگانگیری ندارد”
چند سال پیش معلوم شد که کمال تبریزی، سازنده فیلم موفق “مارمولک”، در ماجرای حمله دانشجویان به سفارت آمریکا نقش داشته است. این کارگردان ایرانی معتقد است که در فیلم “آرگو” ماجرای اشغال سفارت تنها بهانهای برای ساختن یک فیلم پرهیجان است.
آقای تبریزی که خود از نزدیک شاهد گروگانگیری بوده و از بسیاری از وقایع درون سفارت عکس گرفته است، میگوید: «حوادثی که در فیلم رخ میدهد، صحت ندارد. مثلا صحنهای که گروگانها را دست بسته و چشمبسته میبرند و یک صحنه اعدام نمایشی برایشان ترتیب میدهند، کاملا غیرواقعی است و اصلا چنین اتفاقی وجود نداشته است.»
کمال تبریزی فیلم “آرگو” را فیلمی کلیشهای درباره گروگانگیری میداند، زیرا سازندگان توجه نکردهاند افرادی که به سفارت حمله کردند و کارمندان آن را گروگان گرفتند، عدهای از دانشجویان انقلابی بودند، نه یک عده آدمربای حرفهای. او تأکید میکند که سازندگان “آرگو” باید از خود میپرسیدند که چرا برخلاف تمام اقدامات گروگانگیری در سراسر جهان، در این ماجرا “هیچ خشونتی نبود و خون از دماغ کسی نیامد؟”
کمال تبریزی کمال تبریزی
تبریزی معتقد است که فیلم “آرگو” از الگوی هالیوودی خیر و شر پیروی میکند. در فیلم آدمهای بد و خشن (ایرانیان ) در برابر آدمهای خوب و مهربان (آمریکاییها) قرار گرفتهاند.
او میگوید: «اگر فیلمسازی از فیلمسازان ایران مثل آقای شورجه میخواست درباره این واقعه فیلم بسازد، تقریبا چنین چیزی شبیه “آرگو” میساخت، منتها بر عکس آن! یعنی فیلمی ضعیف و بدون تحقیق، با آدمهایی که یا سیاه سیاه هستند یا سفید سفید! یعنی دقیقا مخالف آن چیزی که باید یک سینمای واقعی باشد.»
یادآوری میشود که جمال شورجه از فیلمسازان ایرانی فعال در طیف اسلامی است که برداشتی بسیار افراطی و “ارزشی” از هنر سینما دارد.
“فیلمی کاملا سیاسی”
ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی که در هدایت جریان اشغال سفارت آمریکا نقش داشت، فیلم آرگو را، برخلاف ادعای سازنده آن، اثری سیاسی میداند که با اهداف معینی ساخته شده و به روی پرده آمده است. او این فیلم را برای تعامل و برخورد آشتیجویانه میان دو کشور ایران و آمریکا، مخرب و زیانبخش میداند، زیرا به پیشداوریها و خصومتهای میان دو ملت دامن میزند.
از: دویچه وله