سایت ملیون ایران

وحید فرخنده خوی فرد: آیا حسن روحانی قربانی نظام خواهد شد!؟

پس از انتخابات ریاست جمهوری سالِ نودوشش و رای اکثریت مردم به حسن روحانی دربابِ وعده هایی نظیر رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی و ترمیم مشکلات اقتصادی، مردم ایران اندکی امیدوار شده بودند تا فضای سیاسی، اقتصادی کشور دستخوش تغییرات شود، اما بودجه جنجالی رییس جمهور و همچنین سکوت وی در رابطه با وعده هایی که خود داده بود، مردم ایران را بس عصبانی کرده است.

باتوجه به اعتراضات گسترده که از دیار ابومسلم خراسانی آغاز و به دیگر شهرها کشیده شد چند اصل مهم حائزاهمیت است که باید به آن پرداخت:

یک: در هیچ یک از تجمعات خبری از شعار یاحسین میرحسین و یا دیگر شعارها در فرمیسم اصلاح طلبی وجود ندارد. یعنی مردم از خطوط قرمزی عبور کرده اند که شاید دیگر به گذشته بازنگردند. با گذشت بیست سال از تولد اصلاحات و عدم تحقق وعده های مسولان اصلاح طلب، این واقعه دیر یا زود در فضای سیاسی کشور اتفاق می افتاد. این فرظیه وجود داشت که دراین شرایط جامعه به سوی رادیکالیسم پیش رود که در نتیجه همان شد.

دو: هیاهوی تیمِ احمدی نژاد

درسوی دیگرِ داستان، محمود احمدی نژاد وجود دارد که مدتی ست مرد شماره یک اعتراض در فضای سیاسی ایران است. احمدی نژاد خوب یا بد، پوپولیست یا طرفدار قشر محروم جامعه، هواداران بسیاری در شهرستان ها و جنوب شهر تهران (قشر فقیر) دارد، و این نظریه که ممکن است هواداران احمدی نژاد هم در تجمعات حضور پررنگ داشته باشند را نمی توان انکار کرد.

سه: علل عدم دخالت سپاه پاسداران در تجمعات

بجز تیراندازی از پایگاه بسیج “دورود” به معترضان، در سه روزِ متوالی اعتراضات خیابانی اکثر شهرها، خبری از خشونت نیروهای سرکوبگر بسیج و سپاه مشاهده نشده است. البته از تهران، تبریز و دیگر شهرهای بزرگ فضای کشور امنیتی گزارش شده است و بیشتر مشاهدات از حضور پلیس “ضدشورش نیروی انتظامی” خبر داده اند. حال پرسش اینجاست که آیا سکوت سپاه به دلیل غافلگیری بوده یا طبق برنامه ای از قبل هماهنگ شده، هنوز فرمان دخالت در درگیری ها را نداشته اند. چرا که پس از خروشِ مردم، بسیاری از شخصیت های نزدیک به جناه راست وسپاه، همانند ابراهیم رییسی، وحید یامین پور محسن رضایی، رسایی و… که معمولا با هرگونه اعتراض در فضای سیاسی کشور مخالفند، لحن و بیانِ خود را به سمت و سوی حمایت از مردم معترض برده اند.

چهار: احتمال درگیری مسلحانه

هراندازه روندِ تجمعات این روزها مسالمت آمیز تر باشد، به طور یقین جمهوری اسلامی ناتوان تر خواهد شد. اما اگر این اعتراض ها از سوی برخی وابستگان خارجی همانند سلطنت طلبها، تجزیه طلبان و فرقه رجوی تحت الشعاع قرار گیرد، ممکن است از خشم این روزهای مردم ایران سواستفاده شده و از طریق یاران خود همانند آل سعود و کشورهای غربی مردم را مسلح کنند. این امر به همان اندازه برای کشور خطیر خواهد بود که از آن میتوان بعنوان یک جنگ طایفه ای همانند سوریه در ایران نام برد.

شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که ایران دستخوش رویدادهای مهمی است. این روزهای ملتهب، من را به یادِ اعتراضات گسترده پس از انتخابات می اندازد. اکثریت جامعه معترضین تصورداشتند که پیروز شده اند، اما در نماز جمعه ای که به امامت آیت الله خامنه ای برگزار شد، ناگهان ورق برگشت. بیشترین مردم، درانتظار نماز جمعه ای بودند تا درآن رهبر جمهوری اسلامی اندکی عقب نشینی و انتخابات را باطل اعلام کند، ولی اینگونه نشد. از سی خرداد به بعد فضای امنیتی تهران و دیگر شهرهای بزرگ چهره سرکوبگر خود را نشان داد. البته وسعتِ رویدادها و شعارهایی که امروز داده می شود با سال هشتادوهشت شباهتهای اندکی دارد اما در این نظام حرف اول و آخر را آیت الله خامنه ای خواهد زد.

 بااین اوصاف دو فرضیه وجود دارد که اولی محتمل تر است:

یک: احتمال قوی اینست که آقای خامنه ای در روزهای آتی تمام مشکلات پیش آمده دراین سالها را به گردن حسن روحانی بیاندازد و در نهایت و بواسطه این فرمان حسن روحانی در مجلس عزل شود. دراین صورت حسن روحانی قربانی سیستم ولایت فقیه خواهد شد تا حاکمیت از این طرق خشم مردم را فرونشاند.

دو: آقای خامنه ای کلیت اعتراضات مردمی را فتنه و اغتشاش عوامل دشمن بنامد و همانند بیست و نهم خردادِ هشتادوهشت فرمان سرکوب را صادر کند تا تمامی مسایل رخ داده در فضای امنیتی فوق العاده به حالت عادی برگردد.

خروج از نسخه موبایل