آن چه امروز در خیابانهای ایران میگذرد از جنس تظاهرات سال ۱۳۸۸ نیست. ابعادی به مراتب گستردهتر دارد و میتوان آن را حتی نقطه پایان جنبش سبز (به معنای جنبشی که تحت رهبری میرحسین موسوی و مهدی کروبی قرار دشت) تلقی کرد.
۱ – انگیزه تظاهرات ۸۸ مهندسی کردن انتخابات و سر برآوردن فرد مورد تأیید خامنهای از صندوق های رای بود. انگیزه تظاهرات امروز وضع نابسامان اقتصادی و سختی معیشت مردم است. در سال ۸۸ معترضان رای خود را باز می خواستند که از دید آنان مصادره شده بود. معترضان امروز حق خود از سرمایه ملی و منابع طبیعی را میخواهند که از سوی مقامات حکومتی دزدیده شده و به غارت رفته و یا نصیب وابستگان و متحدان رژیم در کشورهای دیگر شده است.
۲ – به دلیل فوق، ترکیب جمعیتی (دموگرافی) تظاهرکنندگان فرق میکند. در ۸۸ عمدتا طبقه متوسط شهری و تحصیلکرده ستون اصلی تظاهرات را تشکیل میداد. در سال ۹۶ اقشار مختلف اجتماعی و به خصوص آنانی که از سیاستهای اقتصادی و مالی حکومت و فساد گسترده در همه ارکان حکومتی رنج میبرند (از مال-باختگان گرفته تا بازنشستگان و کارگرانی که ماهها مقرری یا مزد ناچیز خود را دریافت نکردهاند) و خیل عظیم بیکاران (از هر طبقه اجتماعی) به حرکت در آمدهاند.
۳ – جنبش ۸۸ با فراخوان و رهبری اصلاحطلبان شکل گرفت و رهبری آن تا حد زیادی در کنترل اصلاحطلبان بود. جنبش ۹۶ به صورت خودجوش و بدون رهبری سرتاسری شروع شده و در کنترل هیچ نیروی سیاسی نیست.
۴ – جنبش ۹۶ در هیچ چارچوبی محدود نیست و شعارها غالبا ساختارشکنند و علیه کلیت نظام شکل گرفته است. جنبش ۸۸ با شعارهای اصلاح-طلبانه شروع شد و بعد گرچه در مواردی به شعارهای میهنی و ضد رژیم کشیده شد ولی عمومیت نیافت و رهبری جنبش تلاش دشت آن را در محدوده شعارهای اصلاحطلبانه نگاه دارد.
۵ – شعارهای جنبش ۹۶ «دموکراتیکتر» است به این معنا که از هر نوع شعار که گویای خواسته بخشی از جامعه است در آن شنیده میشود – از شعارهای ضد نهادها و سیاستها و اشخاص حکومتی و نفی روحانیان حاکم و رژیم اسلامی گرفته تا شعارهای میهنی و یا سلطنتطلبانه.
۶ – جنبش ۸۸ تهران-محور بود و در شهرهای دیگر کشور بازتاب چندانی نداشت. اصولا سیاست در ایران تهران-محور است، تهران مرکز فعالیتهای سیاسی است. نه فقط تظاهرات عمده سیاسی و بلکه توطئهها و کودتاها در تهران شکل میگیرند و رسانهها اخبار تهران (و نه شهرهای دیگر) را در ردیف اخبار کشوری پوشش میدهند. جنبش ۹۶ بر خلاف این خصیصه کلی سیاست در ایران و از جمله جنبش ۸۸، ریشه شهرستانی و سراسری در کشور دارد. این جنبش نه منحصر به پایتخت است و نه از آنجا آغاز شده است. جنبش در چند شهر دیگر شکل گرفت و به سرعت به غالب شهرهای کوچک و بزرگ ایران سرایت کرد و به تهران هم رسید.
۷ – جنبش ۸۸ به دلیل ان که تهران-محور و عمدتا متشکل از طبقه متوسط تحصیلکرده بود نتوانست اقوام غیر فارسیزبان را در بر بگیرد. ولی جنبش ۹۶ که شهرستانی، سرتاسری و معیشتی است به سرعت و آسانی به محدوده نواحی قومی ایران نیز سرایت کرد و عمومیت یافت.
۸ – از آن جا که تظاهرات ۹۶ تحت رهبری هیچ شخصیت یا جریان خاصی نیست، حکومت نمیتواند برای کنترل یا مقابله با آن روش فشار یا حصر و دستگیری و سرکوب رهبران را پیش بگیرد و از این طریق جنبش را فلج کند. اگر جنبش سبز با کشتار چند ده نفر در تهران و دستگیری سران و بالاخره حصر رهبرانش مهار شد، در جنبش ۹۶ چنین راهبردی موثر نیست. مقابله با این جنبش تنها با کشتار وسیع سرتاسری امکان دارد، ولی حتی قدرت چنین حربهای برای خاموش کردن مردمی که از فشار معیشتی و اقتصادی به خیابانها ریختهاند مورد تردید است، و بلکه به احتمال زیاد، روند فروپاشی نظام جمهوری اسلامی را تسریع خواهد کرد.
تفاوتهایی از این قبیل، جنبش ۹۶ را کلا از جنبش سبز متمایز میکند و به آن خصوصیت دیگری میدهد. این جنبش ریشه در نارضایی مردم از سیاستهای کل نظام به خصوص در زمینه اقتصادی دارد، مردم به جان آمده را در سراسر کشور به خیابانها کشانده است، تحت کنترل هیچ نیرویی نیست، کلیت نظام را هدف گرفته است و نفرت عمومی مردم از نظام ولایت فقیه و سیاستهای داخلی و خارجی ان را به نمایش گذاشته است. فروپاشی نظام ولایت فقیه و حکومت مذهبی آغاز شده است و هر گونه توسل رژیم به حربه سرکوب و کاربرد خشونت عریان بعید است اثری جز تسریع این روند داشته باشد.