به روال آیین باستان در پسین روز دهم بهمن – هر ساله در نقاط بسیاری از گیتی که ایرانیان می زیند جشن سده باشکوه تمام برگزار میشود و ایرانیانی که تابع سنن و آداب ملی دیرین خود ماندهاند در این مراسم زیبا و مفرح حضور فعال دارند.
با توجه به اهمیت این سنت دیرین که حافظ فرهنگ غنی کشورمان بطول تاریخ میباشد و پویایی و خلاقیت انسانها را به دلیل ایجاد شادی و سرور همراه میاورد ، همزمان با این روز به چگونگی این سنت دیرین در نقاطی از ایران زمین می پردازیم :
در باغی به نام بداغآباد که در نزدیکی کرمان قرار دارد از هفتم بهمن ماه هر سال ،تعدادی از زرتشتیان این شهرجمع شده و در اتاقهای آن سکنی میگزینند تا برای چند روزی زندگی مشارکتی را به رسم اجداد خود تجربه کنند.
در روز دهم بهمن همزمان با غروب خورشید موبدان در لباس مخصوص سرتاپا سفید، و مشعل به دست، در حالی که نوای دف و دایره که به وسیلهی دختران نواخته میشود آنان را همراهی می کند، برای روشن کردن آتش حرکت می نمایند.
پس از برافروختن کوهی از خارها، دور این آتش انبوه جمع و خداوند صاحب آتش را نیایش کرده و هر کس در دل خود آرزویی برای بهزیستی مردم و جامعه و رفع شر و دروغ و بدی میکند و آتش با اسپند و کندری که به آرزو رسیدهها در آن میریزند همه جا را خوشبو میکند و از فردای آن روز مردم این دیار برای استقبال از نوروز آماده میشوند.
این جشن در یک محوطهی بدون درخت در نزدیکی شهرستان یزد هر سال در عصر دهم بهمن ، برگزار میشود و با توجه به اینکه در گذشته وسایل ارتباط جمعی نبود، مردم به روال قدیم فرصت دیدار یکدیگر را در این روز همراه با سنت آتش افروزی و دعا و نیایش غنیمت میشمرند که از لحاظ اجتماعی بسیار حائز اهمیت میباشد و این مراسم مشابه کرمان است، زیرا در این دو شهر زرتشتیان بسیاری می زین
کناره های زاینده رود اصفهان از پشتههای هیزم و خار پر شده، نوازندگان گرد آمده و همهی شهر و گنبدها و منارهها با شمع و مشعل آراسته میشود.
به پای پرندگان گردوهای تو خالی پر شده به نفت و قیر که مشتعل شده بسته و آنان را رها میکنند، میگویند که سلاطین وقت این گونه مراسمی را کافی ندانسته و با شکوهتر از آنچه که به خلاصه گفتیم انتظار داشتند به طوری که در کتاب تاریخ بیهقی شرح جشنی رفته است که در آن آتش چندان بزرگ بود که فروغ آن از ده فرسنگی از هر سو دیده میشد.
فردوسی در این باره میگوید: بهشتم بباید زآتشکده چو نزدیک شد روزگار سده
بیرونی در کتاب التفهیم سبب نام سده را به عدد صد ارتباط داده و میگوید :
این جشن درست صد روز پس از آغاز زمستان که پنج ماه بود و از اولین روز آبان آغاز میشد گرفته میشود زیرا که ایرانیان باستان سال را به دو بخش میکردند تابستان هفت ماهه و زمستان پنج ماهه.
این وجه تسمیه و هنگام اصلی جشن به عهد ساسانیان میرسد.
وجه دیگر سده آن است که میگویند چون اولاد آدم به صد رسید و مصادف با دهم بهمن بود آن را سده نام نهادند و در آن شب آتش بازی کردند و کوههای آتش از هیمه و چوب برافروختند.
زهوشنگ ماند این سده یادگار بسی باد چون او دگر شهریار (فردوسی)
بعضی جشن سده را به فریدون نسبت دادهاند : سده جشن ملوک نامدار است – ز افریدون و از جم یادگار است (عنصری)
منوچهری میگوید : آمد ای سید احرار شب جشن سده شب جشن سده را حرمت بسیار بود
در این روز پارسیان جشن مفصلی برپا میکردند و آتش بسیار بر میافروختند و ملوک و سلاطین وقت مرغان و جانوران صحرایی را گرفته دستههای گیاه خشک بر پای آنان بسته و شعلهور میساختند و رهایشان میکردند تا آتش در همهی کوه و صحرا افتد و سده هر چه باشکوهتر و و سیعتر برگزار شود.
وینک بیامده است به پنجاه روز پیش جشن سده طلایهدار نوروز و نوبهار (منوچهری)
صد به صاد معرف سد به سین است، چون در کلام فرس قدیم صاد نیامده و آن زمان صد را به سین مینوشتند :
شب سده است یکی آتش بلند افروز حق است مر سده را بر تو، حق آن بگذار (فرخی)
گویند واضع این جشن کیومرث بود و او را صد فرزند دختر و پسر، چون به سن رشد و تمیز رسیدند در شب این روز جشنی ساخت و همه را کدخدا کرد و آتش بسیار افروختند و به این سبب آن را سده میگویند.
نظامی میگوید : به نوروز جمشید و جشن سده که نو گشتی آیین آتشکده
در رابطه با دلایل زنده نگهداشتن این سنت باید اشاره نمود : تاریخ پرفراز و نشیب کشور ما پیوسته شاهد مبارزاتی پیگیر برای دفاع سرسختانه از اصالت ملی در همهی زمینههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و … بوده و در این راه پدران ما به طور دائم با اشغال نظامی، فرهنگی، عقیدتی و … مبارزه کردهاند و موجودیت خود را که با هویت، آئین، زبان، سنتها و فرهنگ خاص آنان درآمیخته بود به شدت پاس میداشتند.
دولت مستقل رستمیه در شمال آفریقا به دست «عبدالرحمان رستم» رهبر نظامی و مذهبی خراسانی و بعد آن «یعقوب لیث صفاری» و سپس «ابومسلم خراسانی» و آنگاه ارتش ایرانی دیلمی و …
در قلمرو فرهنگی بالاخص رویارویی آریایی با فرهنگ مهاجم سامی، مبارزه حتی از رویاروییهای سیاسی برای حفظ ارزشهای ملی، شدیدتر و پیگیرتر بود و تبار ایرانی، گذشتهی پر افتخارش را به فراموشی نسپرد و آن را در تمام جلوههای: ادب، هنر، شعر، موسیقی، فولکلور، رسوم روزمره خویش و بالاخره حفظ سنتها و از آن جمله جشنهای نوروز، مهرگان، سده و … همواره زنده نگاه داشته و با عرق ملی فراوان بر پایداری آن میکوشد .
سنت فرخنده و شادی افزا ی سده را که خلاقیت وسلامتی فکر و روان را در پی دارد ، مشابه گذشته افتخار آفرینمان پاس میداریم و برگزاری آن را در رسالت خویش میبینیم و نسل جوان را مسئول حفظ و گرامیداشت این گونه سنتها میدانیم .