الهه خسروی٬ روزنامهنگار شاغل در روزنامه ایران از کار معلق شد. ماجرا از حدود دوهفته پیش شروع شد که او در حساب شخصیاش در توییتر با انتشار عکسی از دیدار ابراهیم رییسی متولی آستان قدس رضوی و کاندیدای انتخابات گذشته ریاست جمهوری با سید حسن نصرالله٬ دبیرکل حزبالله لبنان٬ نوشت: «یکی دیگه از راههایی که باعث میشه از رای دادن احساس پشیمونی نکنید تماشای این عکسه».
اقدامی که به نظر می رسد موفق و موثر بوده و۲۰ بهمن خبر تعلیق خسروی از کار در روزنامه ایران منتشر شد. این اتفاق از این نظر مهم است که روزنامه ایران، مهم ترین روزنامه فعال متعلق به دولت است. توییت الهه خسروی نیز دفاع تلویحی از انتخاب حسن روحانی بود ولی باز هم به قربانی شدن او منجر شد.
یکی از همکاران او به «خبرنگاری جرم نیست» میگوید او یک هفته است که به مرخصی اجباری فرستاده شده و امکان بازگشت برای او وجود دارد و به او گفته شده میتواند روز دوشنبه به عنوان خبرنگار به روزنامه بازگردد.
پیش از این از او به عنوان «دبیر فرهنگی روزنامه ایران» نام برده می شد. الهه خسروی هم در این رابطه در توییتر خود نوشت:« بعد از یک هفته خانهنشینی اجباری بابت توییت در اکانت شخصی امروز با مسئولان روزنامه ایران تماس گرفتم. گفتند شما اصلا دبیر نبودهای و حالا هم کس دیگری را به عنوان دبیر انتخاب کردهایم. پرسیدم پس چرا وقتی با عنوان دبیر فرهنگی روزنامه ایران تحت فشار قرار گرفتم، اعلام نکردید؟»
او عقیده دارد که روسا و همکارانش در روزنامه ایران «نه تنها حاضر نیستند که هزینه همکاری با من را بدهند که حتی پای اخراج کردن من هم نمیایستند» و روزنامه نگار را وادار به استعفا می کنند، یک روش قدیمی و آشنا در مطبوعات ایران.
این خبر اما حاشیه ای هم داشت. مهراوه خوارزمی خبرنگار دیپلماسی روزنامه ایران توضیح داد که الهه خسروی، سرپرست گروه فرهنگی روزنامه ایران بوده و « اینکه همکاران در پیگیری این امر صنفی از لفظ اخراج استفاده می کنند جز بغرنج کردن وضعیت حاصل دیگری ندارد.»
واکنش ها به اخراج الهه خسروی اما دو سویه داشت. یک سویه انتقادها متوجه فعالان توییتری اصولگرا بود که برای اخراج او پیگیری کرده بودند و رویکرد دیگر، انتقاد از مدیران روزنامه ایران بود که تن به چنین درخواستی داده اند.
انتقاد مهم تر اما متوجه وضعیت کلی روزنامه نگاران بود. مرتضی ناعمه در توییرش نوشت: «ٰالهه خسروی کارش رو به خاطر شل بودن مدیران روزنامه ایران از دست داده، انجمن صنفی که نداریم اما کاش آقای وزیر ارشاد دولت تدبیر و امید به مدیران روزنامهاش یادآوری کند که مدیر چه دولتی هستند.» برخی دیگر هم انگشت اشاره را سوی انجمن تازه تاسیس «روزنامهنگاران تهران» گرفتند، از جمله ایمان پاکنهاد که نوشت: «تو این مملکت که هیچکس و هیچکس و هیچکس به فکر روزنامهنگار نیست، تنها جایی که میشه ازش انتظار حمایت داشت، انجمن صنفی روزنامهنگارانه که متأسفانه دریغ از یک اظهارنظر ساده. بیانیه و اعتراض پیشکش.»
الهه خسروی خبرنگار تعلیقشده روزنامه ایران هم در توییترش نوشت: «در غیبت انجمن صنفی و در نبود سندیکا اگر قرار باشد خودمان هم به اجحاف تن بدهیم و تماشاگر خاموش باشیم بهتر است همین عنوان روزنامهنگار هم از روی خودمان برداریم.»
بسیاری از رسانههای مهم در جهان مقرراتی برای فعالیتشان خبرنگارانشان در شبکههای اجتماعی در نظر گرفتهاند٬ از ممنوعیت موضعگیری شخصی در مورد مسایل مرتبط با حوزه کاریشان تا رعایت آییننامه خود رسانه در فضای مجازی. برای مثال آنچه دبیران بیبیسی به خبرنگارانشان یادآوری میکنند این است در صورت تردید برای انتشار یک مطلب به یاد داشته باشید که فقط آنچه میتوانید در خود بیبیسی منتشر کنید میتوانید در شبکههای اجتماعی انتشار دهید و البته تاکید میشود فضای شخصی و غیر شخصی هم تفاوتی ندارد.
در ایران رسانهها مشخصا چنین آییننامهای ندارند و گذشته از آن اگر موضعگیری موافق حکومت باشد با آن برخوردی نمیشود. اما اگر اظهارنظرها در انتقاد به رویه حاکمیت باشد یا به مذاق مدیران رسانهها٬ وزارت ارشاد٬ هیات نظارات بر مطبوعات و نهادهای امنیتی و … خوش نیاید، می تواند به قربانی شدن روزنامه نگار منجر شود، چه این اظهارنظر در شبکه های اجتماعی منتشر شود و چه به صورت یادداشت و مقاله در رسانهها منتشر شود.
از: ایران وایر