مجید اسدی فعال سابق دانشجویی و زندانی سیاسی محبوس در سالن ۱۰ زندان رجایی شهر کرج، با نگارش نامهای سرگشاده نسبت به برخوردهای خشونتآمیز و سرکوب اعتراضات اخیر واکنش نشان داده است، آقای اسدی در آذرماه امسال توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران بابت دو مورد اتهام به تحمل ۶ سال حبس تعزیری و ۲ سال تبعید به شهرستان برازجان در استان بوشهر محکوم شده بود؛ وی در قسمتی از این نامه نوشته است “گشودن جبهه مستقیم آتش در برابر این نسل، همان راز درون پردهای بود که بیرون افتاد و تمام دستهبندیهای یک ساختار رو به زوال را در اتحادی افتان و لرزان درون یک صف به عقب نشاند”.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مجید اسدی، زندانی سیاسی و فعال سابق دانشجویی با نگارش نامهای سرگشاده نسبت به برخوردهای خشونتآمیز و سرکوب اعتراضات سراسری واکنش نشان داده است.
او در قسمتی از این نامه مینویسد “پایه عینی مفهوم آزادی تنها در قلمروی شکل میبندد که به دست همگان و برای همگان بنا شده باشد و هر ادعای دیگری پیرامون آزادی خارج از این ورطه، لغو و یاوهای بیش نیست. دادخواست تاریخی این نسل علیه مرگ و نیستی و تباهی، وقتی که به کوی و برزن و خیابان میرسد، بنیان چنین قلمروی را پی مینهد. عدم تعادل سیستماتیک همراه با گسترش بحران لاعلاج بدلیل ناتوانی گریز ناپذیر در ارائه راه حل واقعی و منطبق با شرایط وسایل نو، فاز انقباض را تسریع میکند و در پی آن، ساختار حاکم، عناصر و اجزای گسترده تری را در روندی پر شتاب تر از دست میدهد”.
مجید اسدی فارغ التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی است و عضویت در شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد را در کارنامه خود دارد.
آقای اسدی در تاریخ ۳۰ بهمن ماه سال گذشته توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد، نیروهای امنیتی در زمان بازداشت آقای اسدی ضمن توهین به مادر این زندانی، با پدر وی که که به تازگی عمل پیوند کبد انجام داده بود و از ضعف جسمانی شدید رنج میبرد درگیر شدند و به پای وی آسیب وارد کرده بودند.
مجید اسدی، پیام شکیبا دو تن از فعالان سابق دانشجویی و محمد بنازاده امیرخیزی از زندانیان سیاسی شناخته شده در زندان رجایی شهر کرج توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران مجموعا به تحمل ۲۸ سال حبس تعزیری و ۴ سال تبعید محکوم شدند.
وی پیش از این نیز طی حکمی که در اردیبهشت ماه سال ۸۹ به او ابلاغ شد توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به تحمل ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده بود و علیرغم درخواست تجدید نظر بدون اینکه حکم نهایی به او ابلاغ شود، برای اجرای حکم به زندان فرا خوانده شد و از تاریخ ۱۳ مهرماه ۹۰ تا خردادماه سال ۹۴ در زندان بود؛ این فعال سابق دانشجویی پیشتر نیز در تاریخ ۱۸ تیرماه سال ۸۷ در مراسم هجده تیر دستگیر و به مدت ۵۲ روز در سلول انفرادی نگهداری شده بود.
این زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، پیشتر طی نامهای سرگشاده خطاب به صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه، به جزییات پرونده خود، نحوه بازداشت و کیفیت صدور حکم پرداخته بود. این دانشجوی زندانی با طرح موارد متعدد رئیس قوه قضاییه را برای پاسخگویی به چالش کشید و در قسمتی از این نامه گفته بود ”جایی در خلال دفاعیات وکیل و در پاسخ به دفاع از من در برابر یکی از اتهامات، قاضی احمدزاده خطاب به وی میگوید: “یعنی میخواهی از من او را از این اتهام تبرئه کنم و یک سال حکم به او بدهم و چهار ماه دیگر آزاد شود؟” سوال من این است که اگر معنای این جمله این نباشد که من پیشاپیش محکوم بودهام پس چه معنای دیگری دارد؟”
وی در بهمنماه امسال نیز طی نامهای سرگشاده نسبت به اعتصاب غذای آرش صادقی، کنشگر مدنی و همبند خود ابراز نگرانی کرده و در قسمتی از این نامه نوشته بود “وقتی جدیتاش برای اعتصاب از تقاضای ما برای انصراف او از این تصمیم پیشی گرفت دیگر ما ماندیم و نگرانیهای نفسگیر و جسمی که در برابر چشمانمان به مرور کم میشود”.
متن کامل نامه جدید مجید اسدی را به نقل از هرانا در ادامه بخوانید؛
نسل نوخاسته امروز، پیوندهایش را با هرگونه عنصر فرسوده میگسلد و مسیری تازه میجوید تا همه مفاهیم و قالبهای ارتجاعی و مناسبات منحط را به دور بریزد؛ قواعد و اشکال حقوقی و قانونی و تمامی صورتبندیهای موجود بیاعتبار میشوند و رنگ میبازند، ابرهای تیره کنار میروند و نسلی نوین در افق سر برمیکشد و همهی اجزای کهنه “اصولگرا، اصلاحطلب” را به مصاف میطلبد تا در جبههای واحد در برابرش صف ببندند.
درون چنین کارزاری تاریخی، هر امر بدیهی فرو میپاشد و با تشدید و تعمیق سرکوبهای اجتماعی بیشتر آشکار میگردد که دیگر زمان تحمیل قوانینی از آن دست فرا رسیده است.
ماهیت توتالیتر این ساختار همواره چنین بوده که تمامی هستی جامعه را به تملک خود درآورد تا آن را درون ارزشهایی ضد تاریخی و ضد انسانی غوطهور سازد، اما نسل نوین به تملک درنمیآید و مالالتجاره کسی نمیشود؛ شعارها و نشانههای نسل تازه، رشته نمادها و الگوهای مندرس را میدرد و بر زمین میریزد تا “دختر انقلاب” را نماد ویژه خود کند، نسلی که هویت خویش را در خروش و خیزش و زایندگی یافته، رفته رفته مرزهایش را با دشمنانش روشنتر و محکمتر میکند.
گشودن جبهه مستقیم آتش در برابر این نسل، همان راز درون پردهای بود که بیرون افتاد و تمام دستهبندیهای یک ساختار رو به زوال را در اتحادی افتان و لرزان درون یک صف به عقب نشاند، واقعیت این مرحله به خوبی بر همگان روشن ساخت که دمیدن در شیپور اصلاحطلبی و برهم زدن صفوف و به استحاله بردن انگیزهها و ارادهها برای تغییر در تحلیل نهایی، تنها ترفندی جهت به تعویق انداختن این مرحله بوده است.
پایه عینی مفهوم آزادی تنها در قلمروی شکل میبندد که به دست همگان و برای همگان بنا شده باشد و هر ادعای دیگری پیرامون آزادی خارج از این ورطه، لغو و یاوهای بیش نیست؛ دادخواست تاریخی این نسل علیه مرگ و نیستی و تباهی، وقتی که به کوی و برزن و خیابان میرسد، بنیان چنین قلمروی را پی مینهد؛ عدم تعادل سیستماتیک همراه با گسترش بحران لاعلاج به دلیل ناتوانی گریزناپذیر در ارائه راه حل واقعی و منطبق با شرایط و وسایل نو، فاز انقباض را تسریع میکند و در پی آن، ساختار حاکم، عناصر و اجزای گستردهتری را در روندی پرشتابتر از دست میدهد.
مقاومت اجتماعی وسیع و عمیق یافته تمامی اقشار با طرد و بی اعتبار کردن قوانین و ضوابط رسمی از طریق خطر کردن و ایستادن در برابر هرگونه سرکوب و اجبار در انتخاب دین و پوشش، تحمیل فقر و گرسنگی فاجعهبار، اپیدمی فساد مالی و چپاول مردم (نمونه موسسات مالی _رانتی) و بیکاری و بردگی کارگران و زحمتکشان، عدم انطباق نظام حاکم را با وضع تاریخی موجود بیش از پیش بارز نمود؛ شکاف موجود میان این نسل و ساختار حاکم با گسست ارگانیک از تمامی قراردادها، مناسبات و دستگاههای تامین کننده هژمونی ساختار کهنه در متن تکامل واقعی تضادها، عمیقتر میگردد و به دلیل عدم بازگشتپذیری این مرحله، به میدان نبردی تمامعیار میان اعمال قهر و سرکوب گستردهتر از سوی این ساختار برای پرکردن این شکاف و مقاومت این نسل میانجامد.
آهنگ “نفی هر چه هست” که در پژواک فریادها طنین افکند، پیش میرود و با متشکل شدن خواستهها و قدمها از سطح “ضرورتی اجتماعی” به مدار “مواجههای سیاسی” بالغ میشود تا به “اثبات آنچه باید باشد” گره خورد.
مجید اسدی / زندان گوهردشت (رجایی شهر) کرج / ۲۲ اسفند ۱۳۹۶