مهم ترین سوژه اقتصادی و سیاسی سال ۹۶ در ایران، «فساد» بود. فساد در ایران که آیت الله خامنه ای و صادق لاریجانی، رهبر و رئیس قوه قضاییه ایران مخالف «سیستماتیک» توصیف کردن آن هستند و بسیاری از اقتصاددانان عقیده دارند سیستماتیک شده، در سال۹۶ یک مولفه «اقتصادی» نبود، بلکه به یک جهت دهنده تعیین کننده در حوزه های سیاسی و اجتماعی تبدیل شد. چند پرونده مهم:
۱- شائبه فساد در ۶۳حساب بانکی قوه قضاییه که به نام رئیس قوه قضاییه بود، از سال ۹۵ مطرح ولی در سال۹۶ کماکان به عنوان یک ابزار سیاسی قدرتمند در نبرد سیاسی بین محمود احمدی نژاد و یارانش با صادق لاریجانی مورد استفاده قرار گرفت. اهمیت این ابزار از این نظر دوچندان بود که از نظر طیف احمدی نژاد، خانواده لاریجانی ها دورخیز سیاسی بلندی برای آینده خویش برداشته و فکر مناصب بالاتر در ساختار سیاسی هستند و اثبات و ترویج چنین اتهاماتی می توانند کار آنها را در چنین مسیری دشوارتر و حتی غیرممکن کند. در همین حال، پرونده پیچیده و مفصل حمیدرضا بقایی، معاون اجرایی دولت احمدی نژاد، یکی از کش دارترین پرونده های مبارزه با فساد در ایران بوده که منجر به تشدید شکاف های سیاسی بین محمود احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای و تغییر سرنوشت یاران احمدی نژاد شد. این پرونده همچنین به یک نماد مبارزه سیاسی بین احمدی نژادی ها و لاریجانی ها تبدیل شده و پای چهره های نظامی قدرتمندی چون قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه را به میان کشیده است. نمونه دیگر این چالش ها را می توان بازگشایی پرونده فساد شهرداری تهران توسط محمدعلی نجفی دانست. تمرکز اصلاح طلبان حاضر در شورای شهر بر فساد، یک نقطه تحریک کننده قوی برای تشدید فشارها علیه شهردار تهران بود؛ فشارهای سیاسی و امنیتی که اگر عامل اصلی استعفای زودهنگام شهردار تهران نبوده باشند، حتما یکی از عوامل مهم بوده اند.
۲- پرونده نفتی بابک زنجانی در سال۹۶ نیز کماکان به عنوان یک نقطه عطف تعیین کننده در موازی کاری و تقابل دستگاه های امنیتی مطرح بود. در این پرونده، وزارت اطلاعات خواهان تسلط بر پرونده بود و حسن روحانی، رئیس جمهور ایران نیز این درخواست را علنی مطرح کرد با این حال صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه گفت این درخواست با مخالفت یک نهاد دیگر که مشخص شد سازمان اطلاعات سپاه است، مواجه شده است. در پرونده بابک زنجانی، گزارش های زیادی درباره نقش برخی اعضای سازمان اطلاعات سپاه در پشت پرونده بابک زنجانی مطرح شده است. نبرد دو سازمان اطلاعاتی در ایران بر سر کنترل این پرونده، نشان دهنده تعیین کننده ترشدن پرونده های فساد اقتصادی در ساختار امنیتی ایران شده است.
۳- پرونده اتهام فساد مالی علیه حسین فریدون، برادر حسن روحانی اگرچه آنطور که پیش بینی می شد در جریان رقابت های انتخاباتی باز نشد ولی در روزهای پس از انتخابات، بازداشت موقت حسین فریدون به عقیده برخی تحلیل گران نقش مهمی در چرخش های سیاسی پس از انتخابات حسن روحانی، رئیس جمهور ایران داشت. این پرونده کماکان باز است، حسین فریدون، که روزگاری به عنوان چشم و گوش رئیس جمهور شناخته می شد، پس از آزادی با قید وثیقه کاملا به حاشیه رفته است و ادبیات سیاسی حسن روحانی هم گردش محسوسی به سمت اصولگرایان داشته است. بازداشت مهدی جهانگیری، برادر اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور یک پرونده دیگر فساد در اقتصاد ایران بود که تبعات سیاسی فوری داشت. تحت تاثیر این پرونده، موقعیت سیاسی اسحاق جهانگیری دچار تزلزل بیشتری شد. او که در انتخابات به نماد محبوب اصلاح طلبان تبدیل شد و به همین سبب مورد غضب رهبر جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت، یک ماه پیش گفت در جریان رقابت های انتخاباتی اندکی در انتقاد از اصولگرایان اندکی زیاده روی کرده است. این عقب نشینی سیاسی به طور محسوسی ناشی از بازگشایی پرونده های جدید در زندگی اسحاق جهانگیری بود.
۴- بازداشت چند مقام ارشد اقتصادی سپاه و عیسی شریفی، قائم مقام محمدباقر قالیباف در شهرداری تهران، یک بخش از سلسله عملیات های معطوف به مبارزه با فساد بود که توسط سازمان اطلاعات سپاه صورت گرفت. چهره های بازداشت شده در مراودات اقتصادی بین سپاه و شهرداری تهران ارتباط تنگاتنگی داشتند. برملاشدن ارتباطات فاسد این مقام های ارشد نظامی بار دیگر بحث ها درباره حدود و تبعات اقتصادی فعالیت های سپاه را به یک سوژه مهم رسانه ای تبدیل کرد. نتیجه بحث های عمومی درباره فساد چهره های نظامی، توصیه به خروج نهادهای نظامی از اقتصاد ایران بوده است. به گفته حسام الدین آشنا، مشاور حسن روحانی بحث حدود و پیامدهای فعالیت های اقتصادی نهادهای نظامی در شورای عالی امنیت ملی هم مورد توجه قرار گرفته است. انتظار می رفت نتیجه این بحث ها، تسریع خروج نهادهای نظامی از بخش های اقتصادی باشد. موضوعی که توسط امیرحاتمی، وزیر دفاع ایران هم اعلام شد ولی در عمل اتفاق مهمی رخ نداده، بلکه موافقت و حمایت حسن از واگذاری مسئولیت مبارزه با قاچاق کالا و ارز به سپاه، می تواند قدرت مانور سپاه در این زمینه را بیشتر کند. رابطه سپاه و فساد در سال آینده هم یک نقطه مهم و کانونی در منازعات سیاسی خواهد بود. بسیاری از خرده پرونده ها و اطلاع رسانی هایی که درباره فساد می شود، را باید ذیل این رابطه تعریف کرد. طرفین به خصوص سپاه برای ایجاد مانع در مسیر مبارزه با فساد، پرونده هایی که شبیه گروگان گیری سیاسی است را علنی می کنند. بازداشت برادران افراشته پور و طرح اتهام های اقتصادی علیه سیروس ناصری، دیپلمات نزدیک به حسن روحانی، دو نمونه روشن از این گروگانگیری ها و ترسیم چهره ضدفساد از سازمان اطلاعات سپاه بود. سازمان اطلاعات سپاه در حال حاضر با مانور گسترده رسانه های نزدیک به سپاه، یک پشتیبان مهم برای تصویب طرح اعاده اموال نامشروع مسئولان است که می تواند قدرت و تسلط این نهاد را دوچندان کند.
۵- فساد صندوق های مالی و اعتباری که دو سال است دولت حسن روحانی را رنج می دهد، در سال ۹۶ به عنوان مهم ترین بستر اعتراض های خیابانی، بسیاری از شهرهای ایران را درگیر خود کرد. دولت ایران برای جبران خسارت سپرده گذاران مجبور به پرداخت بیش از ۱۴هزار میلیارد تومان شد ولی این رویکرد نیز منحر به حل مشکل نشد. بحران صندوق های مالی را می توان یکی از عمیق ترین و پیچیده ترین بحران های اقتصادی سال های اخیر توصیف کرد که پیامدهای سیاسی و اجتماعی قدرتمندی در جامعه ایران برجای گذاشت. در جریان اعتراض های دی ماه ۹۶ نیز برخی از مهم ترین شعارهای انتقادی معترضان مانند «یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه»، ناظر به تعیین کنندگی فساد در جهت دهی و قدرتمندسازی اعتراض های ضدحاکمیت بود.
۶- «ژن خوب»، تازه ترین و یکی از منفورترین عبارت های ادبیات سیاسی ایران است که ترجمه بروزشده «آقازاده ها» بود و از نظر افکار عمومی نسبت مستقیمی با فساد اقتصادی داشت. واکاوی عمده پرونده های مرتبط با «ژن خوب» در رسانه ها، افکار عمومی را به سمت مجموعه از رانت های اقتصادی هدایت می کرد که نشان دهنده سیستماتیک بودن فساد در ساختار اقتصادی ایران است.
این نمونه ها نشان می دهند دشوارترین و پیچیده ترین مناسبات سیاسی، حساس ترین حوادث پیش رو و نوع آرایش داخلی و همچنین تقابل جناح های سیاسی، آینده نهادهای نظامی و درگیری های امنیتی بالادستی به زلف فساد گره خورده است.
این حجم از پیچیدگی «فساد» و «سیاست» در چهار دهه کم نظیر و به همان نسبت خطرناک است. این خطر تنها متوجه بازیگران فاسدی که درگیر رقابت های سیاسی هستند، نیست. چالش های سیاسی با پشت پرده فساد، به همان اندازه که می تواند ریسک دعوای بین بازیگران سیاسی را بالا ببرد، مانند دعوای احمدی نژادی ها – لاریجانی ها، می تواند شانس لابی و معامله بین بازیگران سیاسی در پشت پرده را افزایش دهد، مانند لابی های معمول بین نمایندگان مجلس و وزرا در جریان استیضاح که بخش هایی از آن فاش می شود.
در سطح اجتماعی نیز واکنش های منفی به پرونده های اختلاس، بحران صندوق های مالی و اعتباری و پدیده «ژن خوب»، مولفه «فساد» را به یک جهت دهنده کلان و مهم در بسترسازی، شکل دهی و اوج گیری اعتراض ها تبدیل کرد. این زاویه از تاثیرگذاری «فساد» نیز در چهار دهه گذشته کم نظیر بوده است.
در دو دهه گذشته، «فساد» به رمز بقا و کلید موفقیت در ساختار سیاسی ایران تبدیل و اسم رمز صعود بوده است. تقریبا همه جریان های سیاسی در ایران حداقل در زمینه فساد با هم اشتراک سابقه دارند و فساد شبیه خون در رگ های جمهوری اسلامی شده و معیار مهمکارآمدی. در دوران تحریم، دور زدن تحریم ها، جز با ورود به مسیرهای پر از ریسک و فساد ممکن نبود و همین تکنیک ها و تاکتیک های استوار بر فساد که پرونده بابک زنجانی تجلی آن بود، به صراحت مورد تمجید آیت الله خامنه ای قرار گرفت و نمونه مهارت و کارآمدی قلمداد شد. اسم رمز کارآمدی اکنون به اسم رمز سقوط تبدیل شده و سیاستمداران اصولگرایی چون احمد توکلی به صراحت درباره خطر سقوط نظام ناشی از فساد هشدار می دهند.
این فراز و فرود عجیب که مسبب ظهور مکانسیم های تازه در خلق و درک تحولات سیاسی ایران بوده است، در سال۹۷ هم به حضور قدرتمندش ادامه خواهد داد. «فساد» تا اطلاع ثانوی مهم ترین مولفه سیاست ایران است.
از: ایران وایر