یادداشت وارده:
در ایران در حال حاضر تنها یک سایت خبری رسمی وجود دارد که هم مجوز دارد، هم فیلتر است و هم هر روز با اطلاعات ذیقیمت و دستاول به روز میشود.
البته خیلی خوب است که یک سایت با چنین رویکردی و آنقدر قوی وجود داشته باشد. نگارنده از وجود هرگونه رسانه با هر نوع تفکر و سلیقهای به شرط آنکه در خدمت آرمانهای انسانی باشد دفاع میکند. اما کار جایی مشکل پیدا میکند که مخاطبین در مورد آزادی عمل بیش از حد این سایت در شرایط خفقان و سانسور شدید فعلی، در مقایسه با رسانههای مشابه، دچار پرسش و ابهام میشوند و مشکل زمانی برجستهتر میشود که مخاطبین توجه میکنند برای «بازتاب» نفس تخلف مهم نیست بلکه مهم اینست که این تخلف از طرف چه کس یا گروهی باشد.
اجاز بدهید در مورد هر یک از موارد و اشکالات فوق به مثالهای روشنی اشاره کنم:
در مورد اول: به عنوان مثال سایت «تاریخ ایرانی» که یک سایت حرفهای در حوزه تاریخ بوده و هست و در نوع خود کار بسیار ارزندهای را ارائه نموده، حدود یکماه پیش به دستور کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه فیلتر شد.
این سایت از زمان فیلتر شدن تا چند روز پیش، تمام تلاش خود را مصروف رفع فیلتر کرد، و تا زمانی که سایت فیلتر بود، اما میشد از طریق پراکسی به آن دسترسی داشت، از بهروز کردن اطلاعات سایت خودداری نمود. به روز شدن سایت ممکن بود آنرا با مشکلات عدیده، جدید، و قویتر از فیلتر مثل حذف کامل اطلاعات و جریمههای احتمالی برای مسؤلین آن روبهرو کند. به همین دلیل مسؤلین سایت مورد را از طریق قانون پیگیری و پس از رفع اشکال و رفع فیلتر مجددا آنرا به روز کردند.
سایر رسانهها و سایتها خبری که اطلاعات منتشر شده توسط آنها به مذاق حاکمیت خوشنمیآمده و نمیآید، از ابتدا تکلیف خود را با مجوزهای رسمی این کشور یکسره نموده و برای حل مشکلات حذف احتمالی کل سایت، مسائل فنی مثل دامین، سرور، هاست و پشتیبانی خود را کاملا به خارج از کشور و دور از دسترس مسؤلین ایران منتقل نمودهاند. سایتهایی مثل «کلمه» «سحامنیوز» «جرس» «بالاترین» و… عملا نه نیازی به مجوز رسانهای اداره ارشاد ایران دارند، نه اداره ارشاد ایران توانایی مسدود نمودن آنها را به لحاظ فنی دارد. تنها کاری که میتواند با این رسانهها بکند، هراز گاهی حملههای هکری اینترنتی است که با هزینهها بالا همراه است، اما سایت پس از یک اختلال موقتی مجددا در دسترس کاربران است. حاکمیت تنها میتواند آنها را فیلتر کند، که کردهاست.
در مورد دوم: همچنانکه اخیرا برای سایت «بازتاب» کاشف به عمل آمده که «بابک زنجانی» و امثالهم اختلاس داشته و اموال بیتالمال را به غارت بردهاند، برای «رجانیوز» و «فارس» و «کیهان» و سایر رسانههای دست راستی هم خیلی سال است که کشف شده «مهدی هاشمی» فرزند جنجالی رئیسمجمع تشخیص مصلحت نظام اختلاس داشته و اموال مردم را به غارت بردهاست. اما همچنانکه بیش از نیمی از افشاگریهای بازتاب متوجه امثال بابک زنجانی است، از «مهدی هاشمی» و اتهاماتی که متوجه او است، حتی یک خط هم خبر در این سایت نیست، و نهتنها که خبری در این زمینه نیست، بلکه میتوانید جانبداری رسمی مدیر سایت از این آقازاده متهم را در مورد داستان فایلهای صوتی موسوم به «نیکآهنگ» در این سایت مشاهده کنید.
لازم به تذکر است که افشاگری در مورد متهمی که هنوز اتهامات منسوب به وی در هیچ دادگاهی ثابت نشده ــ مثل مورد «مهدی هاشمی» و «بابک زنجانی» ــ هم از نظر قواعد رسانهای، هم از نظر قانون مطبوعات و هم از نظر شرع ممنوع و خلاف است. چه از طرف رسانههای منسوب به حاکمیت چه از طرف رسانهای با ادعای نقد حاکمیت.
اگر لازم باشد میتوان نشانههای بیشتری در مورد کارکرد مشکوک این سایت رصد و معرفی کرد، که مخاطب را به این شک میاندازد که محتمل است این رسانه در پوشش و لباس خدمت به خلق، عملا برای خدمت به حاکمیت و خیانت به مردم طراحی شده و با پشتیبانی فنی و روانی نیروهای امنیتی به بسترسازی خود مشغول است، اما به همین دو مورد اکتفا نموده و به نظر میرسد اگر قرار باشد، مخاطبین و مردم واقعی به اخباری دست اول، بدون جانبداری و بیطرفانه دسترسی داشته باشند و ضمنا شائبه همراهی با نظام را هم نداشته باشد، آنقدر رسانه شفاف و واقعیتر در شبکه مجازی موجود هست که نیازی به مراجعه به «بازتاب» نباشد.
از همه اینها گذشته «بازتاب» به یک دلیل رسانه مورد اعتماد نیست و لازم است تا فعالین شبکههای مجازی موضع درستتری در مورد آن داشته باشند و آن اینکه این سایت بیشترین تلاش را دارد تا دامن رهبری نظام را از همه بدبختیها پاک و دور نگاه داشته و همه بدبختیها را به «احمدینژاد» و تیم او منصوب نماید.
امضا محفوظ