– خامنهای و وفادارانش برای اثبات مساوی بودن کشور ایران، نهاد دولت در ایران، رژیم سیاسی ایران و هیئت حاکمه مشغول به نابودی دو مقولهی اول و انطباق مقولهی سوم با چشمانداز ولی فقیه موجود بودهاند.
– حقوق اساسی در کشور به یک روحانی ۹۱ ساله و حقوق مدنی کشور به یک طلبهی جاهطلب که می خواهد رهبر بعدی باشد و برای این کار از هر جنایتی دریغ نمی کند سپرده شده تا آنها را نابود سازند.
– خامنهای از رئیس دولتی که بیش از همه به وی نزدیک بود و ۷۰۰ میلیارد دلار را به باد داد و از یک روحانی تدارکاتچی رهبران اپوزیسیون ساخته است.
اگر حکومت شکافی میان مردم و خود نمیبیند چرا از اعتراضاتی که خود میگوید چند صد نفر یا چند هزار نفر هستند- و در عین حال تظاهرات حکومتی را دهها میلیون نفری مینمایاند- تا این حد هراس دارد؟ نظرسنجیهایی که دستگاههای امنیتی برای خامنهای میکنند (که با نظرسازیهایی که قرار است به نام دانشگاه مریلند به افکار عمومی غربی فروخته شود تفاوت دارد) و گزارش آنها به اطلاع مردم نمیرسد حکایت دیگری دارند که خامنهای دست به دعا علیه شصت میلیون ناراضی از مسیر حرکت کشور (دشمن و توطئهگر) برداشته است (نظر سنجی حکومتی ایسپا در دی ۹۶).
قویترین رهبر جهان
محسن رضایی در مورد خامنهای گفته است «رهبر انقلاب… با تدبیر کشور را اداره میکند و قویترین رهبر جهان در شرایط کنونی است» (تابناک ۳۰ بهمن ۱۳۹۶). این سخن را باید با عملکرد خامنهای در سه دههی گذشته سنجید. البته باید دید قویترین در قدرتمندسازی کشور و جامعه مد نظر است یا در سرکوب و نقض حقوق شهروندان. سیاستهای خامنهای نقش مستقیم در فلاکت و فقر و ناامنی اجتماعی در جامعهی ایران داشته است. در دوران وی بر تعداد فقرا و بیکاران و وابستگان به کمکهای دولتی برای ادامهی حیات افزوده شد. اقتصاد مقاومتی، مهندسی فرهنگی، مداخلات خارجی در سوریه و یمن و عراق، جذب دهها هزار طلبه و تامین هزینهی زندگی و تبلیغات آنها در سراسر دنیا، سرکوب گسترده در داخل و ترور در خارج از کشور مایهی فروپاشی اجتماعی، ورشکستگی اقتصادی، انسداد سیاسی و بیاعتباری بینالمللی کشور شده است.
اگر بخواهیم کارنامهی وی را با دیگر رهبران کشورها مقایسه کنیم استالین، پولپوت، موگابه، قذافی و اسدها بهترین مثالها هستند. او هنرهای همهی این افراد را یکجا در خود جمع کرده: تنفر از تمدن غربی، نگاه به تودهها به عنوان موشها یا مورچههای قابل له شدن (میکرب)، تبدیل پول ملی به کاغذ پاره، جسارت در اقدامات تروریستی و قساوت در سرکوب و کشتار مخالفان به ترتیب با سیاستهای چند رهبر گفته شده قابل مقایسه هستند.
دولت
خامنهای دولت در ایران را که در سال ۱۳۶۸ بسیار بزرگتر از وی بود به حد و اندازهای تقلیل داد که تابع خودش باشد. نهادهای دولتی در ایران امروز به اجزای دفتر وی تقلیل یافتهاند. او دیوانسالاری دینی در کشور را به تمامه دولتی و متورم ساخت و آن چنان نهادهای دولتی را عقیم ساخت که آنها به دوران قاجار باز گشت کردهاند. خامنهای و وفادارانش برای اثبات مساوی بودن کشور ایران با نهاد دولت در ایران و با رژیم سیاسی ایران و هیئت حاکمه (که چهار مقولهی متفاوت هستند) مشغول به نابودی دو مقولهی اول و انطباق مقولهی سوم با چشمانداز ولی فقیه موجود بودهاند.
نظام حقوقی
خامنهای به حاشیهایترین و دایناسوریترین بخش روحانیت فرصت داد سرنوشت حقوقی کشور را در اختیار خود بگیرد. او نظامی با رهبری مادامالعمر را چنان تحکیم کرده است که رقیبی برای خود باقی نگذارد آن هم در دنیایی که پاپ و امپراتور ژاپن بر خلاف سنتهای چند قرنه جای خود را به دیگران میسپارند و دیکتاتور زیمبابوه پس از ۳۷ سال یکهتازی کنار میرود. حقوق اساسی در کشور به یک روحانی ۹۱ ساله (احمد جنتی) و حقوق مدنی کشور به یک طلبهی جاهطلب که میخواهد رهبر بعدی باشد (صادق لاریجانی) و برای این کار از هر جنایتی دریغ نمیکند سپرده شده تا آنها را نابود سازند. رئیس سابق مهمترین بوق تبلیغاتی رژیم که چهار دهه است ادعای برگزاری انتخابات آزاد در ایران را داشته اکنون آن را مهندسی شده توسط هر دو جناح میداند، هم در دوران اصلاحطلبان و هم در دورهی اصولگرایان (عزتالله ضرغامیالف ۵ اسفند ۱۳۹۶).
دیوانسالاری نظامی- امنیتی
خامنهای دست سپاهیان را باز گذاشت تا هر آنچه را در کشور میخواهند به چنگ آورند. اگر به نهادهایی که امروز توسط نظامیان سابق و لاحق اداره میشوند (از شرکت های بزرگ مالی و اقتصادی تا شرکتهای صنعتی و پیمانکاری، از ورزش کشور تا شرکتهای هواپیمایی) نگاه کنیم گویی در کشور کودتای نظامی رخ داده است. تازه پس از سقوط هواپیمای آسمان در پرواز تهران- یاسوج مردم متوجه شدند که این هواپیمایی توسط یک سردار سپاه اداره میشود. به او نیز توصیه کردند مصاحبه نکند تا نظامیان مجبور به پاسخگویی نشوند. خامنهای برای کسب وفاداری سپاهیان به خود بخش قابل توجهی از منابع کشور را به آنها اختصاص داده است.
بخش فرهنگ
خامنهای بخش فرهنگ کشور را به بخش تبلیغات دولتی و تبلیغات دستگاه رهبر تقلیل داد. صنعت نشر، سینما و تئاتر کشور تولیدکننده و مصرفکنندهی تولیدات سفارشی حکومتی است. با سیاستهای وفاداران خامنهای میزان بلیت فروخته شده از حدود ۸۰ میلیون در سال ۱۳۶۸ به ۶۵ میلیون بلیط در سال ۱۳۷۲ و بعد به ۱۶ میلیون در سال ۱۳۸۵ و به ۱۲ میلیون در سال ۱۳۸۹ رسید. این رقم در سال ۹۲ به حدود ۸.۷ میلیون رسید (ایسنا ۲۵ اسفند ۱۳۹۲). این کاهش حدود ۹۰۰ درصدی در عین افزایش حدود ۲۵ میلیونی جمعیت کشور از اواخر دههی شصت صورت گرفت. آخرین تیراژ اعلام شدهی روزنامهها (انصاف نیوز ۲۰ مرداد ۱۳۹۷) نشان میدهد روزنامه کیهانی که روزی یک میلیون تیراژ داشت اکنون به تیراژ ۴۷۰۰ (با ۵۰ درصد برگشتی) رسیده است.
شهرداری تهران که سالانه دهها میلیارد تومان خرج مراسم اربعین میکند فقط ده درصد از کتابخانههای شهرش فعال است، در حالی که در بودجه ۹۶ قرار بود ۸ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان در اختیار سازمان فرهنگی و هنری در بخش کتابخوانی تخصیص پیدا کند که چنین کاری انجام نشد. برای شش سال، بودجهای برای کتابخانههای شهر تهران تخصیص داده نشده است (محمدجواد حقشناس عضو شورای شهر، تسنیم ۳۰ آبان ۱۳۹۶).
روابط خارجی
خامنهای با یک حرکت تدریجی و با استفاده از اشتباه دولت بوش در حمله به عراق به گسترش طلبی در منطقه دامن زده و نیروهای ایرانی و نیروهای شیعهی مورد حمایت و استخدام شده توسط سپاه امروز در عراق، لبنان و سوریه حضور دارند. هزاران شیعهی بحرینی و سعودی و افغانی و پاکستانی و عراقی توسط سپاه قدس آموزش نظامی داده شده و در درگیریهای منطقهای حضور دارند. هزینهی این فعالیت سالانه بیش از ده میلیارد دلار از جیب مردم ایران پرداخت میشود.
در نتیجهی هزینهی میلیاردها دلاری در جنگهای نیابتی، تمام شاهراهها و راههای تهران فقط دارای ۵۵ ماشین برفروب قابل استفاده در فصل زمستان بودهاند (گزارش وزیر راه، الف ۱۵ بهمن ۱۳۹۶) و یک برف ۳۰ سانتیمتری برای یک هفته عبور و مرور در تهران و استانهای همجوار را مختل کرد. تصویر ایران به دلیل مداخلات نظامی چنان نامقبول است که ایران در میان ۱۰ مقصد گردشگری مسلمانان در سال ۲۰۱۷ قرار نگرفت (الف ۲۸ بهمن ۱۳۹۶).
طرفداران رژیم میگویند پس از فاصله گرفتن از غرب استقلال کشور تضمین شده است در حالی که روسیه در ایران از نوعی کاپیتولاسیون حقوقی برخوردار است؛ چین درآمد نفتی ایران را با کسب اجازه برای نوع هزینهها در اختیار ایران میگذارد و کنترل بخشی از بندر چابهار به مدت ۱۸ ماه به هند واگذار شده است (بی بی سی فارسی ۲۸ بهمن ۱۳۹۶) این کارها اگر در برابر امریکا و بریتانیا و توسط رژیم پهلوی انجام میشد خیانت میبود و اسلامگرایان (اصلاحطلب و اصولگرا) و چپهای ضد آمریکایی فریاد وااستقلال سر میدادند. ورزش کشور در دنیا به خاطر سیاست به رسمیت نشاختن اسرائیل به متقلبترین ورزش دنیا تبدیل شده است.
محیط زیست
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان لرستان اعلام کرده است که طی چهار دهه گذشته، «۸۰ درصد گونههای جانوری» در ایران از بین رفتهاند» (ایسنا ۱۸ آبان ۱۳۹۶). دهها دریاچه و تالاب و رودخانهی کشور خشک شده است و سفرههای آب زیر زمینی کشور مدام در حال کاهش و خشکشدن هستند. به دلیل فقدان مدیریت زباله در کشور، طبیعت و شهرهای ایران به یک زبالهدانی بزرگ تبدیل شده است. در کوه و دشت و کویر و رودخانه و جنگل، هر جا که پا بگذاری انبوه زباله به چشم میخورد. بهشت برین اسلامگرایی چیزی غیر از این نمیتواسنت باشد.
دیوانسالاری اداری
در دوران خامنهای دیوانسالاری دولتی فربه و فربهتر شد به حدی که تنها مدیران بخش دولتی به تعداد حیرتانگیز ۱۵۰ هزار نفر رسیدند. این امر جدا از مدیران بخش عمومی (شهرداریها)، نهادهای نظامی و انتظامی و مدیران دیوانسالاری حکومتی (تحت نظر دستگاه رهبری) است. مدیران دولتی در این دوره به حدی از عدم شایستگی تحصیلی و حرفهای رسیدند که حاضر بودند برای ارتقا به جادوگران متوسل شوند. ۵۰ درصد مردم ایران در دوران خامنهای به نانخور حکومت تبدیل شدهاند و به آنها نان بخور و نمیری داده میشود.
انحطاط اجتماعی
امروز وزرای دولت به زوال اجتماعی ایران اقرار دارند (آخوندی، ایسنا ۵ اسفند ۱۳۹۵) در این مورد میتوان به افزایش بیسابقهی جرائم، تعداد زندانیان، جمعیت زیر خط فقر، بیکاری و کاهش درآمد سرانه اشاره کرد. پس از چهار دهه حکومت اسلامی در ایران «دو میلیون و ۸۰۰ هزار معتاد به مواد مخدر، ۵ میلیون معتاد به مصرف مشروبات الکلی، ۲۰۰ هزار سقط جنین، ۳۵ هزار مبتلا به ایدز، سه میلیون زن بیسرپرست، ۷۰۰ هزار زن رها شده، چهار هزار و ۵۰۰ خودکشی و سه هزار مورد فرار از خانه وجود دارد» (معاون اجرایی مجلس، تسنیم ۹ اسفند ۱۳۹۶).
شهروندان ایرانی در نظامی به صراحت تمامیتخواه زندگی میکنند. خامنهای آزادی را اطاعت از سبک زندگی مورد نظر حکومت میداند: «آزادی یعنی ایمان، فکر، فرهنگ و الگوی اسلامی خود را داشته باشید و دنبال کنید» (۱۷ اسفند ۱۳۹۶). اسلام را هم ایشان میگوید چیست. او نوعی نظام ریاکارانه را ترویج میکند: «نظام اسلامی با فردی که در خانه خود و در مقابل نامحرم حجاب ندارد، کاری ندارد، اما کاری که در خیابان و در ملاء عام انجام میشود در واقع کار و تعلیم عمومی است و برای نظام برآمده از اسلام، تکلیف ایجاد میکند.» (همان روز) او عدم امکان تحمیل حجاب اجباری در خانهها را نوعی لطف به مردم معرفی میکند.
در این شرایط ناامیدی و استیصال هر کس دستش برسد از جمله بخش قابل توجهی از چهرههای ورزشی و هنری فرزندان خود را در خارج از کشور به دنیا میآورند تا بر بیارزشی گذرنامهی ایرانی غلبه کنند. مهاجرت نیروهای کارآمد و ماهر و تحصیلکرده هیچگاه متوقف نشده و خروج سرمایه نیز بدانها افزوده شده است. بخشی از مدیران کشور دوتابعیتی هستند چون میدانند این نظام ثبات سیاسی ندارد. نظام سرکوب در ایران به گونهای عمل کرده است که کارگران برای اعتراض به حقوقهای معوق خود شعار میدهند «مرگ بر کارگر، درود بر ستمگر». خامنهای از رئیس دولتی که بیش از همه به وی نزدیک بود و ۷۰۰ میلیارد دلار ثروت کشور را به باد داد، و همچنین از یک روحانی تدارکاتچی (عنوان محترمانهای برای پادو) رهبران اپوزیسیون ساخته است.
از: کیهان لندن