مقدمه
آمار تعداد اعدامی ها در ایران در چهل سال جمهوری اسلامی بدرستی معلوم نیست، ولی بر پایه تحقیقاتی که انجام گرفته و بر پایه آمار و ارقامی که جمع آوری شده است، تعداد اعدام ها از سال ۵۷ تا ۹۷ بیش از ۶۱ هزار نفر برآورد می شود، بسیاری از این اعدامی ها بخصوص اعدامی های سال ۶۷ در بیش از یکصد گور دستجمعی نظیر خاوران، در سراسر کشور مدفون شده اند. این اعدامهای توسط دژخیمان و آدمکشان جمهوری اسلامی انجام شده است. در زیر تنها برخی از مشهورترین جنایتکاران و آدمکشان جمهوری اسلامی که این اعدامها را انجام داده اند معرفی می شوند.
صادق خلخالی
وی که سابقه دستگیری و زندان در سالهای قبل از انقلاب را داشتهاست و از روزهای نخست انقلاب در کنار خمینی بوده در ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ (۱۳ فوریه ۱۹۷۹) با حکم خمینی به عنوان حاکم شرع دادگاههای انقلاب منصوب میشود.
در این دوره صدها نفر به حکم خلخالی اعدام شدند که بسیاری از آنان وابستگان به حکومت پهلوی بودند. خلخالی در شب پیروزی انقلاب قصد داشت ۲۴ نفر را اعدام کند که در نهایت پس از موافقت خمینی چهار نفر اعدام شدند: مهدی رحیمی، نعمتالله نصیری، منوچهر خسروداد و رضا ناجی. خمینی به مهدی عراقی دستور داد که برود و نظارت کند تا آن چهار نفر با خانوادههایشان تماس بگیرند و اگر مطالبی دارند بنویسند. اما خلخالی به سرعت از مدرسه علوی به مدرسه رفاه رفت و حاج مهدی عراقی زمانی رسید که اعدام آن چهار نفر صورت گرفته بود. عراقی در خاطراتش مینویسد: «وقتی من رسیدم، خلخالی و تیماش مشغول مذاکره برای نوشتن ادعانامه علیه اعدام شدگان بودند. من بسیار عصبانی شدم و بر سر آنها فریاد زدم که شما چه دینی دارید؟ اول میکشید بعد میخواهید کیفرخواست بنویسید.»
از دیگر محکومین این دادگاهها امیرعباس هویدا نخست وزیر حکومت پهلوی بود. در روز هجده فروردین سال ۵۸، خلخالی با سیزده مأمور فدائی خود وارد زندان قصر تهران شد و تلفنهای آن را قطع کرد تا از اعمال نفوذها جلوگیری کند و به دنبال محاکمهای کوتاه وی را اعدام کرد.
خلخالی در تابستان ۵۸ بعنوان حاکم شرع راهی کردستان شد که با اعتراض دولت موقت نهایتاً منجر به دخالت هیئت حسن نیت گردید. وی سپس برای سرکوب ناآرامیها راهی گنبد شد و حکم اعدام ۹۴ نفر را در آنجا صادر کرد.
بنا به گزارش سازمان عفو بینالملل ۴۳۸ نفر تا اسفند ۱۳۵۸ (طی یکسال) در ایران اعدام شدند. تجاوز جنسی به زندانیان زن و مرد طی بازجویی به منظور گرفتن اعتراف از طرف خلخالی مجاز عنوان شده بود و در این مورد گاهی حتی حامله بودن زن زندانی نیز مانع نمیشد.
خلخالی سپس در سال ۱۳۶۰ سرپرست کمیته مبارزه با مواد مخدر شد و به محاکمه و اعدام کسانی که در قاچاق و توزیع مواد مخدر دست داشتند مبادرت ورزید.
مشهورترین اعدام های خلخالی، اعدام های سران حکومت پهلوی از جمله هویدا، اعدام های کردستان، در ترکمن صحرا، در شیراز .. و می باشد.
حسینعلی نیری
استان: تهران
شهر و زندان فعالیت: تهران – اوین
حرفه در قتلعام: آخوند، حاکم شرع، قاضی، هیأت مرگ
سایر مشخصات: نام پدر وی شیخ هادی است. وی از شاگردان حوزوی گلپایگانی بود، خمینی برای وادار کردن مراجع در برابر جنایت از شاگران آنها برای اعمال جنایتکارانه استفاده میکرد
سابقه و پروسه جنایت:
حسینعلی نیری متولد ۱۳۳۵، همزمان با پیروزی انقلاب یکی از طلاب مدرسه حقانی بود. پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، علی قدوسی دادستان کل رژیم در سال ۱۳۵۹ به توصیه آخوند بهشتی که در آن زمان رئیس شورای عالی قضایی بود، نیّری را وارد دستگاه قضایی! کرد. به این ترتیب نیّری همزمان با ورود لاجوردی بهعنوان دادستان انقلاب اسلامی مرکز، بهعنوان حاکم شرع یکی از شعبات دادگاه! انقلاب اسلامی! وارد اوین شد. هنگام ورود نیّری به اوین ریاست «حکام شرع»! بر عهدهٴ آخوند جنایتکار محمدی گیلانی بود. نیّری از همان ابتدا رابطه بسیار نزدیکی با آخوند جنایتکار گیلانی داشت. گیلانی در سال ۱۳۶۲ به پاس جنایتهایش در کشتار و اعدام بهترین فرزندان خلق و از جمله دو فرزند مجاهدش، ارتقاء درجه یافت و به عضویت شورای نگهبان درآمد! با رفتن گیلانی از اوین آخوند نیّری با فرمان شخص خمینی بهرغم سن کم! بهریاست حکام شرع اوین منصوب و جانشین گیلانی گردید.
وی از اعضای «هیئت چهار نفره اعدامها» در جریان اعدام هزاران زندانی سیاسی و عقیدتی در تابستان ۱۳۶۷ بود. بهدلیل کارنامه سراسر جنایت این عنصر پلید خمینی در مرداد ۱۳۶۷ طی حکمی آخوند نیری را به ریاست «هیأت مرگ» منصوب کرد! نیّری از عناصر کلیدی قتلعام۱۳۶۷ بود و نقش جدی در گسترش و بسط جنایت داشت تا جاییکه به اعتراض مستقیم منتظری توجهی نکرده و در پی اعدام بیشتر زندانیان بود. در خاطرات منتظری درباره نیری چنین آمده است: ”اول محرم شد، من آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده وزارت اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید، آقای نیری گفت ما تا الآن هفتصد و پنجاه نفر را در تهران اعدام کردهایم، دویست نفر را هم بهعنوان سر موضع از بقیه جدا کردهایم کلک اینها را هم بکنیم، بعد“… وی پس از قتلعام در موضع معاون قضایی دیوان عالی کشور ارتقاء مقام یافت. نیری بهعنوان حاکم شرع و قاضی دادگاههای انقلاب، همواره مسئولیتهای حساس و کلیدی در دادگاهها داشت و طی دو دهه گذشته، دستور اعدام هزاران مخالف و زندانی سیاسی را صادر کرده است.
مرتضی اشراقی
استان: تهران
شهر و زندان فعالیت: تهران – اوین
حرفه در قتلعام: دادستان، هیأت مرگ
رد و آدرس: دفتر وکالت: تهران، خیابان ویلا، سپند شرقی، پلاک ۷۳، طبقه سوم، شماره تلفن ۸۸۹۱۲۷۱۵
سایر مشخصات: وی متولد گلپایگان در دانشسرای گلپایگان تحصیل کرد و سپس در رشته حقوق تحصیلات خودش را ادامه داد
سابقه و پروسه جنایت:
وی از اعضای «هیئت چهار نفره اعدامها» در جریان اعدام هزاران زندانی سیاسی و عقیدتی در تابستان ۱۳۶۷ بود. مرتضی اشراقی یکی از اعضای هیأت سهنفره مرگ در زندان اوین و گوهردشت بود. در اوایل دهه ۱۳۶۰ دادستان اصفهان شد و در سال۱۳۶۵ به سمت دادستانی تهران رسید. در جریان قتلعام زندانیان سیاسی در سال۱۳۶۷ یکی از اعضای هیأت سه نفره مرگ بود، که در حکم خمینی از وی نامبرده شده است. بعد از قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷ او بههمراه نیری همچنین نماینده وزارت اطلاعات مجاهدانی را که قصد پیوستن به سازمان و خروج از کشور را داشتند در محل کمیته مشترک (ساواک و شهربانی) مستقلاً محاکمه و بعضاً در همان محل اعدام میکردند! از جمله این مجاهدان میتوان از: بهنام مجدآبادی، سیامک طوبایی، حسن افتخارجو، جواد تقوی قهی، غلامرضا پوراقبال، محمود خدابندهلویی نام برد
اشراقی بعد از قتلعام سال۶۷ بهریاست شعبه دیوان عالی کشور رسید و این سمت را تا سال۱۳۹۰ برعهده داشت.
ابراهیم رئیسی
استان: تهران
شهر و زندان فعالیت: تهران – اوین
حرفه در قتلعام: آخوند، هیأت مرگ
سابقه و پروسه جنایت:
منتظری در خاطرات خود از ابرهیم رئیسی بهعنوان یکی از اعضاء هیأت مرگ یاد کرده و میگوید: ”اول محرم شد، من آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده وزارت اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید“.
مصطفی پورمحمدی
استان: تهران
شهر و زندان فعالیت: تهران -اوین
حرفه در قتلعام: نماینده وزارت اطلاعات و عضو هیأت ۵نفره مرگ
سایرمشخصات: متولد ۱۳۳۸ در شهر قم
سابقه و پروسه جنایت:
مصطفی پورمحمدی نمایندهٴ وزارت اطلاعات و یکی از اعضای هیأت مرگ در زندانهای تهران، اوین و گوهردشت بود. وی در سال ۱۳۳۸ در شهرستان قم به دنیا آمد. تحصیلات حوزوی را در قم، مشهد و تهران به پایان رساند. از سال۱۳۵۸ تا ۱۳۶۵ دادستان رسمی دادگاههای انقلاب در استانهای خوزستان، هرمزگان و خراسان بود. او در اوایل دهه ۱۳۶۰ حاکم شرع بندرعباس بود و صدها نفر توسط او به جوخهی اعدام سپرده شدند. سال ۱۳۶۵ بهعنوان دادستان نظامی دادگاههای انقلاب در غرب کشور فعالیت کرد.
از ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۹ پورمحمدی بهعنوان مشاور وزارت اطلاعات بهصورت رسمی مشغول به کار شد. و در جریان قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷نمایندهٴ وزارت اطلاعات و عضو هیأت ۵نفرهٴ مرگ در زندان اوین و گوهردشت بود. منتظری در خاطرات خود از مصطفی پورمحمدی بهعنوان یکی از اعضاء هیأت مرگ یاد کرده بود وی در این باره میگوید: ”اول محرم شد، من آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده وزارت اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید“.
پور محمدی سال ۱۳۶۹ در وزارت اطلاعات به سمت جانشین وزیر اطلاعات ارتقا یافت. سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۸ مسئول امور خارجی وزارت بدنام اطلاعات شد. سال ۱۳۸۱ به ریاست امور سیاسی – اجتماعی دفتر خامنهای منصوب شد. پاسدار احمدینژاد در مرداد ۱۳۸۴ پورمحمدی را وزیر کشور کابینه خود کرد. وی در اردیبهشت ۱۳۸۷ از این پست برکنار شد.
وهم اکنون وزیرقوه قضاییه دولت حسن روحانی
محمد مقیسهای (ناصریان)
استان: تهران
شهر و زندان فعالیت: تهران – اوین
حرفه در قتلعام: دادیار و جانشین رئیس زندان گوهردشت
رد و آدرس: در سالهای ۱۳۷۰-۱۳۷۵ حوالی میدان امام حسین تهران سکونت داشت
در خلال قتلعام نقش تعیینکننده در انتخاب هیأت مرگ برعهده داشت. بهدلیل کینهتوزی عمیق او نسبت به زندانیان خودش در حلقآویز آنها شرکت میکرد او در راهروی مرگ به زندانیانی که در صف اعدام بودند گفته بود: ”خودم لگد آخر را میزنم ” (منظور هل دادن از روی صندلی زیر چوبهدار) وی همچنین به زندانیان گفته بود: ”برای اینکه سریعتر همه شما را بکشم خودم به پاهایتان آویزان میشوم“ او بود که اسامی اعدامیها را در راهروی مرگ با صدای بلند میخواند و آنها را به حسینیه! برای اجرای حکم اعدام میبرد.
جملاتی از ناصریان در جریان قتلعام خطاب به زندانیان میگفت:
لگد آخر را خودم به سینهات خواهم زد
کاری میکنیم که دیگر نیاز به دارو و درمان نداشته باشید.
بلند شو خبیث، ویزایت صادر شد
وی در راهروی مرگ مرتب این شعار را تکرار میکرد: خمینی عزیزم! بگو تا خون بریزم!
اگر نظر من باشد باید همهی شما را به “درک” واصل میکردیم؛ برای اینکه در این هفت سال مار خورده و افعی شدهاید او در مقابل سؤال بچهها که پرسیده بودند: آخر به چه جرمی میخواهی ما را اعدام کنی؟ خندیده بود و اذعان کرده بود: مگر دوستانتان را که اعدام کردیم، جرمی مرتکب شده بودند؟
آن اوایل که ما شما را دستگیر کردیم، خیلیهایتان هیچکاره بودید. ما به شما حکمهای “کیلویی”، ۱۰، ۱۵، ۲۰ سال دادیم برای اینکه نمیدانستیم فردا چه میشود. هدف ما این بود که شما در زندان بمانید تا ما بتوانیم ضد انقلاب را از بین برده و شما را تعیین تکلیف کنیم.
در سال ۱۳۷۰ در دادستانی تهران خیابان معلم مشغول بهکار شده بود و احتمالاً بهعنوان حاکم شرع رژیم کار میکرد.
محمد محمدی گیلانی
محمدی گیلانی متولد ۱۳۰۷ در روستای دعویسرا، از توابع شهرستان رودسر در استان گیلان بود. محمدی گیلانی، پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، از سوی سید روحالله خمینی به عنوان حاکم شرع تعیین شد و پس از آن به ریاست دادگاههای انقلاب اسلامی رسید. بنا به گزارشها او یکی از اصلیترین چهرهها در اعدامهای دهه ۱۳۶۰ بهشمار میرود.
او یکی از افرادی است که در شکنجه، بدرفتاری و اعدام مخالفتین چند هزار نفر در دهه ۶۰ نقش اساسی داشته است.
علت اصلی شهرت محمد محمدی گیلانی به خاطر نقشی است که گفته میشود در مقام قاضی شرع دادگاه انقلاب در ماجرای دستگیری، محاکمه و اعدام دو یا سه تن از پسرانش ایفا کرد و بحثهایی که در مورد صحت و سقم این ماجرا وجود داشته است.
اسدالله لاجوردی
سید اسدالله لاجوردی (۱۳۱۲–۱۳۷۷) رئیس پیشین زندان اوین و دادستان انقلاب تهران در دهه شصت بود. وی از ” چهرههای تندرو جمهوری اسلامی ” بوده است و از عوامل مهم آنچه سرکوبها، شکجه و اعدامهای دهه ۶۰ می باشد.
لاجوردی، سردژخیم پلید اوین،بارها گفته بود:
«تصور نکنید روزی سازمان خواهد آمد و در سلولها را به روی شما باز خواهد کرد. قبل از چنین اتفاقی همگی شماها مردهاید. برای هر سلولی چند نارنجک در نظر گرفتهایم».
علی رازینی
علی رازینی متولد ۱۳۳۲ در شهرستان رزن از توابع همدان است. او به علت مخالفت پدرش حجتالاسلام محمود رازینی با سیستم آموزشی نوین، به مدرسه نرفت به ادعای خودش در امتحانات متقرفه شرکت و موفق به کسب مدرک تحصیلی شد.
رازینی در سن ۲۱ سالگی با دختر یک روحانی ازدواج کرد؛ حاصل این ازدواج یک پسر به نام محمد و چهار دختر است. وی پس از کشته شدن حجتالاسلام ذبیحالله کرمی کرمانشاهی، (۲) دادستان انقلاب اسلامی قم در عملیات «فروغ جاویدان» مجاهدین، همسر وی را که با آنها رفت و آمد خانوادگی داشت به عقد خود در آورد و سالها آن را مخفی نگهداشت.
سیستم آموزش و پرورش دوره رضاخان مورد تایید پدر علی رازینی نبود به همین دلیل در منزل به فرزندان خود آموزش می داد و از مدرسه رفتن آنها ممانعت می کرد؛ حجت الاسلام رازینی به مدرسه نرفت و با امتحانات متفرقه موفق به کسب مدرک شد.
وی چهار برادر و دو خواهر داشت که دو برادر او در عملیات های کربلای ۵ و کربلای ۸ شهید شدند و دو برادر دیگر او، یکی در سپاه و دیگری در قوه قضاییه به فعالیت پرداختند.
مدیریت مدرسه به یک گروه سه نفره واگذار شد که یکی از آنها رازینی بود.
وی در دو دههی گذشته بدون یک ساعت حضور در محیطهای دانشگاهی و یا کلاسهای درس، مدارک متعدد تحصیلی از دانشگاههای کشور اخذ کرده است. برای مثال وی فارغ التحصیل کارشناسی حقوق در دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد حقوق جزا و حقوق خصوصی از دانشگاه شهید بهشتی و فارغ التحصیل دکتری حقوق از واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی است. و در سالهای ۱۳۷۲- ۱۳۷۳ ریاست دانشکدهی علوم قضایی به عهده داشته است.
در پی سیاست وارد کردن طلبههای مدرسهی حقانی به سیستم قضایی و امنیتی، رازینی در اسفند ۱۳۵۹ قاضی دادگاه انقلاب اسلامی تهران شد و همزمان در «دادگاه انقلاب ارتش» و در «دادگاه انقلاب سپاه» مشغول به خدمت شد. او به واسطهی ابلاغ خاصی که داشت پروندههای ارتش را رسیدگی میکرد و از این طریق با ریشهری آشنا شد.
در پاییز ۶۰ وی رهسپار بجنورد و سپس توسط شورای عالی قضایی به ریاست دادگاه استان خراسان انتخاب شد و به مشهد عزیمت کرد و همراه با مصطفی پورمحمدی که سمت دادستان انقلاب اسلامی را داشت به قلع و قمع نیروهای سیاسی استان و به ویژه مجاهدین پرداخت و بسیاری را روانهی جوخهی اعدام و زندان و شکنجهگاهها کرد. اعدام زنان در مشهد توسط رازینی باب شد. در همین دوره گزارشهای متعددی از تجاوز به زنان پیش از اعدام پس از حضور وی در دادگاه انقلاب مشهد منتشر شد.
میترا و ماندانا مجاوریان که دخترعموی یکدیگر بودند روز اول و دوم دیماه ۱۳۶۰ به حکم رازینی در مشهد اعدام شدند. گفته میشود این دو قبل از اعدام به «عقد شرعی» پاسداران درآمده و مورد تجاوز قرار گرفتند. آقای مجاوریان را میبینم. پیرمرد پشتاش خمیده شده، چشمانش ناراحت است، اما همچنان در آرزوی اجرای عدالت است. این دو تنها زنانی نبودند که در دوران قدر قدرتی رازینی و پورمحمدی در مشهد اعدام شدند.
رازینی در مورد فعالیتهایش در دادگاه انقلاب میگوید:
«عمدهی فعالیتهای من در دادگاه انقلاب در استان خراسان بود و در آن زمان ما با گروهک منافقین دست و پنجه نرم کردیم و تعداد زیادی از افراد وابسته به این گروهها توسط دادگاه انقلاب دستگیر و محاکمه شدند و جزو یکی از کارهای موفق دادگاه انقلاب در کشور در استان خراسان بود. به دلیل این که توسط نیروهای سپاه و اطلاعاتی از طرفی و دستگاه قضایی دادگاه انقلاب و قضات متعهد دادسرای دادگاه انقلاب، هرچه منافقین در اونجا تشکیلات و سازمان درست کردند و
پشت سر هم سازماندهی میکردند، به هم میخورد، چون سریع شناسایی و دستگیر میشدند و با آنها برخورد میشد. به طوری که بعد از یکی ، دو سال دیگر تشکیلاتی جز یک سری تیمهای پراکنده برای آنها نمانده بود.»
وی در مورد حضورش در دادگاه انقلاب اسلامی بجنورد میگوید:
«من در سال ۶۰ بهعنوان حاکم شرع به بجنورد رفتم، مسئولان فرهنگی آن شهر به من اعلام کردند که ۸۰ تا ۹۰ درصد از جوانان این شهر گروهکی هستند و ۲۰ درصد حزباللهی و بیخط. بجنورد از مناطقی بود که منافقین زودتر از ۳۰ خرداد جنگ مسلحانه را در آنجا شروع کردند. وقتی پنج نفر محاکمه و اعدام شدند، قضیه تمام شد »
وی به همراه مصطفی پورمحمدی در سال ۱۳۶۱ از سوی شورای عالی قضایی مأمور رسیدگی به پروندهی فساد جنسی موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب اسلامی وقت شد. این دو پس از رسیدگی به پرونده کوشیدند ماجرا را به ازدواج وی با یک زندانی تخفیف دهند و به همین دلیل مورد تشویق خمینی که از موضوع آگاه شده بود قرار گرفتند. خمینی که در دعوای بین موسوی تبریزی و شورای عالی قضایی جانب دادستان کل انقلاب را داشت دستور توقف تحقیقات و امحای پرونده را داد و موسوی تبریزی همچنان به کار خود ادامه داد.
صادق لاریجانی
صادق اردشیر لاریجانی (زاده ۱۳۳۹ در نجف) بیشتر شناختهشده با عنوان صادق آملی لاریجانی یا صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه ایران و رئیس هیئت امنای دانشگاه امام صادق است.
اتحادیه اروپا، طی تصمیم مورَّخ ۴ فروردین ۱۳۹۱، هفده مقام ایرانی از جمله صادق آملی لاریجانی را بهدلیل نقشی که در نقض گسترده و شدید حقوق شهروندان ایرانی داشتهاند، از ورود به کشورهای این اتحادیه محروم کرد. کلیه داراییهای این مقامات نیز در اروپا توقیف خواهد شد. صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه و عالیترین مقام قضایی ایران است. اجرای شماری از احکام اعدام، شلاق، قطع عضو و سنگسار با تأیید این مقام صورت میگیرد. از سال ۲۰۰۹، که لاریجانی به سمت ریاست قوه قضائیه منصوب شدهاست، بازداشت فعالان سیاسی و مدافعان حقوق بشر، شدت پیدا کردهاست.
منبع:
آمار وارقام اعدام ها از سال ۵۷تا ۹۵ (۶۱هزار اعدام) – احسان فتاحی