سایت ملیون ایران

واکنش دو معلم زندانی از اوین به سوختن دانش‌آموزان در زاهدان

محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی، دو معلم زندانی، در واکنش به آتش‌سوزی مدرسه‌ای در زاهدان، نسبت به خیزش‌های مردمی و “تونس شدن” ایران هشدار داده‌اند. حادثه آتش‌سوزی اخیر مدرسه “اسوه حسنه” به مرگ چهار دانش‌آموز انجامید.

    

محمود بهشتی لنگرودی (راست) و اسماعیل عبدی از اعضای زندانی کانون صنفی معلمان ایران

محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی، دو معلمی که با اتهام‌های امنیتی در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در زندان اوین هستند، روز دوشنبه سوم دی (۲۴ دسامبر) طی یادداشتی به آتش‌سوزی اخیر در مدرسه‌ای در زاهدان که منجر به مرگ چهار دانش‌آموز دختر شد، واکنش نشان داده و نسبت به پیامدهای چنین حوادثی هشدار داده‌اند.

بامداد روز ۲۷ آذرماه گذشته آتش‌سوزی در مرکز پیش‌دبستانی “اسوه حسنه” در زاهدان باعث جراحت شدید چهار دانش‌آموز دختر شد که در پی آن هر چهار کودک در بیمارستان جان باختند.

متن یادداشت دو معلم زندانی در واکنش به این حادثه که توسط محمود بهشتی لنگرودی در تماسی با “انصاف‌نیوز” قرائت شده، از سوی این پایگاه خبری منتشر شده است.

محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی در یادداشت خود ضمن مرور چندین حادثه آتش‌سوزی با ده‌ها قربانی از سال ۱۳۷۶ تاکنون در شماری از مدارس کشور، از جمله پرسیده‌اند: «راستی چرا مشکل وسایل گرمایشی مدارس حل نمی‌شود؟ مسوولان آموزش و پرورش مشکل اصلی را عدم اختصاص بودجه‌ی مناسب برای استانداردسازی وسایل گرمایشی عنوان می‌کنند؛ وزیر آموزش و پرورش مدعی است که هنوز حدود ۱۰۵ هزار کلاس درس در سطح کشور فاقد وسایل استاندارد گرمایشی هستند و از تمام مردم می‌خواهد که برای رفع این مشکل همکاری کنند.»

این دو معلم زندانی سپس در پاسخ به پرسش “بودجه آموزش و پرورش کجا هزینه می‌شود” نوشته‌اند: «مسوولان آموزش و پرورش مدعی هستند که نزدیک به ۹۸ درصد از بودجه‌ی آموزش و پرورش صرف مسایل جاری بویژه حقوق پرسنل می‌شود و در واقع با رقم باقی‌مانده نمی‌توان نیازهای دیگر مدارس را مرتفع نمود و تازه همین بودجه‌ی سالانه هم همواره با کسری مواجه است و بعضا در پرداخت حقوق حداقلی معلمان نیز دچار مشکل می‌شوند.»

حقوق “۲۰۰ دلاری” معلمان ایران

آقایان بهشتی لنگرودی و عبدی در بخش دیگری از یادداشت خود به مقایسه وضعیت حقوقی معلمان ایران با سایر کشورها پرداخته و “با محاسبه دلار ۱۰ هزار تومانی” حقوق ماهانه معلمان ایران را حدود ۲۰۰ دلار برآورد کرده‌اند. این در حالی که به گفته آنان، برای مثال معلمان لوکزامبورگ بین هفت تا ۱۴ هزار دلار، معلمان امارات متحده عربی بین ۲۵۰۰ تا ۶۰۰۰ دلار و حتی معلمان چین بین ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار در ماه دریافت می‌کنند.

آتش‌سوزی در مدرسه “اسوه حسنه” در زاهدان باعث مرگ چهار دانش‌آموز دختر شد

به گفته این دو معلم زندانی، در قطر، عمان، کویت و بحرین نیز دریافتی معلمان تا چهار برابر معلمان ایران است و افغانستان تنها کشوری است که حقوق معلمان‌اش “تا پیش از گرانی‌های اخیر” از دریافتی معلمان ایران کمتر بوده است.

محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی در بخش دیگری از یادداشت خود با طرح این پرسش که “به‌راستی بودجه کشور کجا هزینه می‌شود؟”، برای نمونه نگاهی به حقوق و مزایای نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۵ و بودجه برخی از نهادهای مذهبی در سال جاری (۱۳۹۷) می‌اندازند.

طبق برآورد این دو زندانی سیاسی، حقوق و مزایای سالانه نمایندگان، با احتساب حقوق، کمک‌های بلاعوض، “اضافه‌کاری و فوق‌العاده و مزایا”، هزینه مسکن، همراهان، دفاتر، “هدایا”، “بلیط سفرهای داخلی و خارجی” و دیگر هزینه‌های رفاهی کارکنان و محافظان مجلس ایران، ۲۸۰ میلیارد تومان بوده است.

بودجه عظیم نهادهای مذهبی

این دو معلم زندانی همچنین در یادداشت خود بودجه برخی نهادهای مذهبی در ایران را ۱۴۶۷ میلیارد تومان برآورد کرده‌اند. طبق نوشته آنان، این رقم برای “حمایت معیشتی از طلاب و روحانیون”، جامعه‌المصطفی، “حق بیمه طلاب غیرشاغل حوزه علمیه”، “دانشگاه‌های شاهد، امام خمینی و ولایت” و “پردیس فارابی و دانشگاه قم و مؤسسه آموزشی امام” در سال ۹۷ منظور شده است.

محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی سپس با نگاه به “مسایل پشت‌پرده اقتصاد ایران” و با استناد به “همه اخبار رسمی و موثق”، به هزینه‌های میلیاردی این “پشت‌پرده‌ها” در عرصه واردات خودرو، تخصیص ارز به نرخ رسمی، توزیع سکه و ارز، قاچاق کالا، مؤسسات مالی و معوقات بانکی اشاره کرده و از جمله نوشته‌اند: «پشت پرده یعنی فساد؛ فساد گسترده‌ای که در همه‌ی ارکان اقتصاد کشور نفوذ نموده و چون موریانه تمامی پایه‌ها و ستون‌ها را متلاشی و نابود می‌کند و کشور را بسوی نابودی سوق می‌دهد.»

این دو فعال صنفی افزوده‌اند: «موارد فوق بعلاوه‌ی حقوق‌ها و املاک نجومی، اختلاس‌های چند ده هزار میلیارد تومانی، ریخت و پاش‌های داخلی و خارجی، کمک‌های بلاعوض به همسایگان و… همه و همه باعث شده که کشور با مشکل اختصاص بودجه برای اموری مانند تهیه‌ی وسایل گرمایشی استاندارد برای دانش‌آموزان این سرزمین مواجه شود و دقیقا در دوره‌هایی که مسوولان به برخورد با منتقدان و دگراندیشان و اقشاری همچون کارگران، معلمان، وکلا، دانشجویان، روزنامه‌نگاران و… مشغول بودند، مفسدان اقتصادی با خاطری آسوده تار و پود اقتصاد کشور را به نابودی می‌کشاندند و حاصل آن وضعیت امروز کشور است.»

آقایان بهشتی لنگرودی و عبدی سپس به بیانیه مشترک روح‌الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی با “سایر علما” اشاره می‌کنند که در آن از جمله آمده بود: «اگر ملت ایران تسلیم احکام اسلام شوند و از دولت‌ها بخواهند برنامه‌ی مالی اسلام را با نظر علمای اسلام اجرا کنند، تمام ملت در رفاه و آسایش زندگی خواهند کرد.»

این دو معلم زندانی سپس پرسیده‌اند: «براستی چرا پس از گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب نه تنها وعده‌ی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران محقق نگردید، بلکه فساد، فقر، بیکاری، تبعیض و فاصله‌ی طبقاتی به قدری گسترش یافته که کافی است وضع زندگی مردم شمال شهر تهران نه با وضع مردم زاهدان و مناطق محروم کشور، بلکه با همین جنوب شهر تهران مقایسه شود تا آشکار گردد که چه به روز مردم آمده است و فساد تا کجاها نفوذ کرده است.»

“هیچ سیستمی با فساد و ظلم دوام نمی‌آورد”

پس از این مقدمه محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی از کسانی که “مردم را از سوریه‌ای شدن می‌ترسانند” خواسته‌اند که خود از “تونس شدن” ایران جلوگیری کنند.

اشاره این دو معلم زندانی به سلسله وقایعی است که پس از اقدام یک دستفروش تونسی به خودسوزی، به سقوط حکومت بن علی در تونس منجر شد و هم‌زمان بخش عظیمی از کشورهای عربی را زیر عنوان “بهار عربی” فراگرفت. به گفته بهشتی لنگرودی و عبدی، پس از خودسوزی دستفروش تونسی در مقابل شهرداری، «۱۳ نفر در دیگر کشورهای عربی دست به خودسوزی می‌زنند و در نتیجه حکومت‌های حسنی مبارک در مصر، محمد قذافی در لیبی و علی عبدالله صالح در یمن ساقط می‌شوند و حکومت‌های الجزایر، اردن، بحرین، عربستان، سودان، کویت، موریتانی و مراکش مجبور می‌شوند تا به معترضان امتیاز داده و در شیوه‌ی حکومتی خود اصلاحاتی ایجاد نمایند.»

این دو فعال صنفی سپس هشدار داده‌اند که «سنت‌های تاریخی و الهی گواه این واقعیت است که هیچگاه هیچ سیستمی با فساد و ظلم دوام نخواهد آورد و ایران نیز از این قاعده مستثنی نمی‌باشد و به تعبیر قرآن هنگامی که “اجل فرا رسد نه یک ساعت تاخیر می‌افتد و نه یک ساعت جلو خواهد افتاد.»

محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی همچنین اعتراضات گسترده مردمی در نزدیک به ۱۰۰ شهر ایران در دی‌ماه ۹۶ را “هشداری” برای “شنیدن صدای مردم و تلاش برای اصلاح رویه‌ها و اشتباهات و جبران کاستی‌ها و رفع نارضایتی‌ها” دانسته و در عین حال تأکید کرده‌اند: «اما بعد از گذشت یک‌سال از حوادث مذکور و برخلاف برخی وعده‌ها تصمیم جدی برای اصلاح امور مشاهده نمی‌شود و هیچ‌یک از جریانات اصلاح‌طلب، اعتدال‌گرا، اصولگرا، برنامه‌ی مشخصی برای بازگرداندن اعتماد به مردم ارائه نکرده‌اند و ظاهرا نفوذ در قدرت و حفظ آن تنها استراتژی مشخص جریانات سیاسی حاکم بر دستگاه‌ها است.»

این دو معلم زندانی در نهایت در یادداشت خود هشدار داده‌اند: «چنانچه در فرصت‌های اندک باقی‌مانده از حوادث و تجربه‌های دیگر کشورها درس و عبرت گرفته نشود، وقوع اتفاقاتی که نه به صلاح ملت است و نه به صلاح کشور و مسوولان دور از انتظار نخواهد بود.»

محمود بهشتی لنگرودی، از اعضای ارشد هیأت مدیره کانون صنفی معلمان ایران و اسماعیل عبدی، دبیر این کانون به ترتیب به پنج و شش سال حبس محکوم شده و در حال حاضر در حال گذراندن دوران محکومیت خود در زندان اوین هستند. این معلمان زندانی با اتهام‌هایی امنیتی نظیر “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی” و “تبلیغ علیه نظام” روبه‌رو هستند.

پیش از این دو معلم زندانی، شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان، کانون‌های صنفی معلمان ایران و نیز کانون وکلای دادگستری مرکز، با هشدار نسبت به وضعیت نامناسب اماکن آموزشی در استان‌های محروم کشور، خواستار پاسخگویی مسئولان در رابطه با آتش‌سوزی مدرسه “اسوه حسنه” زاهدان و “استانداردسازی” مدارس شده بودند.

از: دویچه وله

خروج از نسخه موبایل