عیسی سحرخیز
دوست عزیزی، در یادداشتی با عنوان ” آن ها شرم نمیکنند ما چرا خجالت بکشیم؟”، دوستان قدیمی خود را حسابی نواخته اند تا شاید دوستان جدید را راضی و خرسند سازند و در نهایت بتوانند “جبهه براندازان” را متحد و همراه سازند.
” جبهه براندازان نیازمند تجدید نظر اصولی در رفتار، گفتار ، سیاست گذاری ها و تعاملات خویش است… اپوزیسیون واقعی به ویژه براندازان، به اندک بهانهای از هم دوری میکنند. دوستان! احساس شرمندگی بخشهای مختلف اپوزیسیون از همنشینی و همکاری، توطئه حاکمیت است…”
در این نوشته، بنا ندارم به آن بخش از مطلب جناب “مجتبی واحدی” بپردازم که در آن به زعم خود برای حل بحران تفرق و چنددستگی دوستان جدید، “جبهه براندازان”، نسخه می پیچد- آن هم با این تحلیل نادرست که تمام مشکلات جبهه متفرق اپوزیسیون ناشی از “توطئه حاکمیت” است. هدفم تنها این است که بگویم: “دوست قدیمی، برای رسیدن به هدف، هـمه اصلاح طلبان و حتی رهبران و حامیان جنبش سبز را با یک چوب نَنَواز!”
دوست عزیز، این چه حرف ها و اتهام هایی است که می زنی؟!
درست است که بسیاری از جوانانی که بیست سال پیش دل به ” اصلاح از درون ” بسته بودند فوج فوج اردوی اصلاحات را ترک میکنند، اما کجای این حرف درست است که تمام طرفداران دو جناح حکومتی با مهارتی خاص بر فعالیتهای فریبکارانه خود افزودهاند تا به مردم بباورانند” هیچ آلترناتیوی خارج از دو جناح حکومتی وجود ندارد که قادر به تحقق خواسته های مردم باشد بدون آنکه خطری متوجه کشور شود.”؟
از کدام “مهارت اصلاحطلبان در طراحی و اجرای جنگ روانی” یا ” همکاری شرمآور با نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی” و ” توجیه بلکه تقدیس” این نوع فعالیت ها سخن به میان می آوری، در حالی که خود شاهدی هر روز احکام بازدداشت و زندان برای بسیاری از این دوستان قدیمی یا یاران پیشین در ستادهای انتخاباتی صادر می شود.
جناب واحدی شاید در مقام دفاع بگویی که من از این احکام نهادهای انتصابی حکومت، اعم از قضایی، انتظامی، اطلاعاتی و امنیتی آگاه نبوده و نیستم که این خود می شود ” عذر بدتر از گناه” ، یا این که ” منظورم همه اصلاح طلبان یا حامیان جنبش سبز نبوده” که آن هم به هیچ وجه پذیرفتنی نیست، چون در یادداشت خود یک مورد استثنا، حتی نام شیخ مهدی کروبی را مطرح نکرده ای!
آیا همه این دوستان قدیمی “به صورت علنی آمادگی خود برای گفتگو و حتی همکاری با فاسدترین بخشهای نظام را اعلام کرده و میکنند” و “برای تضعیف جبهه مقابل، به انواع حیلهها متوسل میشوند تا ازهمدلی، همکاری و نزدیکی براندازان جلوگیری کنند”؟
در این شرایط، طرح این ادعاها شرط انصاف است وقتی می نویسی “اصلاح طلبان، بی هیچ آزرمی با قاتلان ملت و تباه کنندگان معیشت مردم پالوده میخورند. آنها نه تنها از نشستن در کنار عاملان نابودی ملت و کشور، احساس خجالت ندارند بلکه با دروغ پراکنیها و القائات دروغین در مورد خطرهای خارجی، حمایت خود از نظام فاسد و ظالم را تقدیس میکنند”؟
https://t.me/isaharkhiz
اندکی تامل لطفا و در کنارش اندکی درایت و انصاف! (۲)
دوست قدیمی، کجا در سال های پس از سرکوب جنبش سبز، دورانی که شما در کشورهای انگلیس و آمریکا” زندگی راحت و آسوده داشته ای، اما اکثر قریب به اتفاق اصلاح طلبان مورد نظر شما در ” زندان های اوین و رجائی شهر”، روزها را شب و شب ها را روز کرده اند، یا در سال های اخیر با انواع اخطار و احضار یا ممنوع الکاری، ممنوع التصویری و ممنوع الخروجی و … مواجه بوده اند، “تنها دغدغه اصلاحطلبان، اهالی قبیله اصلاحات بوده است. آنها بی هیچ نگرانی، ظلمی که بر دراویش، کارگران، روحانیونغیر حکومتی و سایر معترضان می رود را تماشا و حتی به حمایت از ظالممی پردازند”؟
به زعم شما کجا تمام اصلاح طلبان و تحول خواهان، یا به عبارتی “غیرِبراندازان” ، در برابر با ستمی که بر کارگران هفت تپه و نمایندگانشجاع آنها رفت، دست به “سکوت شرمآور” زده اند؟ چه رسد به این ادعای شما که ” آخرین نمونه از همراهی ننگ آلود اصلاخطلبان حکومتی با جنایت کاران است. آنها به راحتی از تعامل با چپاول کنندگانمنابع ملی و قاتلان ملت سخن می گویند”؟
قضاوت را به خود شما وامی گذارم، تنها به یک شرط، این که شجاعانه بگوئید با این همه مطلب و مقاله و حتی بیانیه های شخصی و حزبی در رسانه های داخلی و خارجی، به ویژه شبکه های اجتماعی و فضای مجازی، چه کسی این حرف تان را باور خواهد کرد که “نه تنها بخش مستقر در داخل کشور، بلکه تریبون داران خارج نشین جبهه اصلاحات ، در انتقادات و اعتراضات خود، حریم امن برای علی خامنه ای ساخته اند و سخنی نمی گویند که مردم را متوجه ام الفساد و عامل اصلی تباهی ها کند”؟
دوست قدیمی برای رسیدن به هر هدفی- هرچقدر مهم و مقدس- نمی توان هر حرف و ادعایی را مطرح کرد، چون سیاستمداران با تجربه همواره این نکته را به حق مطرح کرده اند که ” هدف وسیله را توجیه نمی کند”.
بله، “اندکی تامل لطفا!”، البته در کنارش “اندکی درایت و انصاف”!