رضا حقیقتنژاد – رادیو فردا
سخنرانی روز اول فروردین ۱۳۹۸ رهبر جمهوری اسلامی در مشهد را میتوان یکی از خشمگینانهترین سخنرانیهای او در چند دهه اخیر از منظر سیاست خارجی توصیف کرد.
آیتالله علی خامنهای، رهبران آمریکا را به روال پیشین «احمقهای درجهیک» توصیف کرد، دیپلماتهای غرب را دارای «باطن وحشی» خواند، اروپاییها را «خائن»، «خبیث» و «شرور» شمرد که از «پشت خنجر میزنند»، دولت سعودی را «بدترین دولت»، «فاسد»، «دیکتاتور»، «ظالم» و «وابسته» اعلام کرد.
او همچنین مردم را دعوت به پرداخت «هزینه» تحریم کرد، گفت تحریم فرصت است، نگاه برخی مسئولان به رابطه با غرب تغییر کرده و برنامه موشکی ایران «ابزار فشار» نمیشود و دربارهاش مذاکره نمیکنیم تا به نوعی «اراده» خودش را به عدم انعطاف و مقاومت به نمایش بگذارد.
الگوی او در مسیر مقاومت، مختصاتی ساده و قابل ترسیم دارد. برنامه کلان او «پیشگیرانه» است. هدف مهم او ایجاد «بازدارندگی» است. مدل مطلوب او «برنامه موشکی» است. راهحل او «اقتصاد مقاومتی» است.
رهبر جمهوری اسلامی میگوید ایران در زمینه «امکانات دفاعی» که بر «برنامه موشکی» استوار است، موفق شد که از وضعیت «دست بسته» به موقعیتی رسیده که نیازمند «واردات» نیست و «موشکهای نقطهزن و دقیق» ایران به «مشت محکم» نظام و «قدرت بازدارندگی» علیه «تهاجم دشمن» تبدیل شده است. او حرکت ایران در این زمینه را یک پیامد مهم تحریم ایران در حوزه تسلیحاتی در دوان جنگ ایران و عراق میداند و میگوید این تحریم باعث رشد «توان علمی و عملی» شده و اجرای چنین مدلی را در حوزه اقتصادی و برای ناکامگذاشتن «جنگ اقتصادی» هم پیادهسازی کرد.
برای پیادهسازی او به طور عمده بر «اقتصاد مقاومتی» با محوریت «تولید داخلی» است. «اقتصاد» و «اقتصاد مقاومتی»، محور نامگذاری ده سال اخیر بوده است. در همین راستا این چهارمین بار است که او در نامگذاری سالها به «تولید ملی» توجه دارد. او سال ۱۳۹۱ را هم سال «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نامگذاری کرد، سال ۱۳۹۶ گفت عنوان سال «اقتصاد مقاومتی، تولید-اشتغال» است و سال ۱۳۹۷ را سال «حمایت از کالای ایرانی» اعلام کرده بود. به عبارت دقیقتر، اکنون سه سال پیاپی است که رهبر جمهوری اسلامی در نامگذاری سالها بر «تولید داخلی» و «کالای ایرانی» تمرکز دارد.
مخاطب اول و خاص او البته در این بخش، سپاه و بسیج است. فرماندهان سپاه و بسیج در سال گذشته گفته بودند همانگونه که قبلا «خط مقدم» جنگ، سوریه بود، حالا خط مقدم تولید داخلی است.
در یک وضعیت قابل پیشبینی، در ماههای آینده بیشترین طرحها در زمینه کشاورزی، دامداری و صنایع تبدیلی از سوی سپاه و نهادهای وابسته به آن در قالب همکاری با دولت ارائه خواهد شد ولی در عالم واقع و از منظر بخش خصوصی ایران، به موازات طرح این بحث از سوی خامنهای، یکی از مهمترین سوژههای اقتصاد ایران، «ورشکستگی واحدهای تولیدی و کارخانهها» بوده است. به عنوان اسفندماه سال ۱۳۹۱ که سال «تولید ملی» بود، به صورت رسمی اعلام شد که در طول همان سال، «۱۰۰ هزار» کارگر ایرانی اخراج شدند و از هر ۱۰ واحد تولیدی، هشت واحد دچار بحران بودند و نرخ اشتغال در بخش صنعت و معدن به منهای ۳۶درصد رسید.
ممکن است این برداشت وجود داشته باشد که این ناشی از عملکرد دولت محمود احمدینژاد باشد. مرور اخبار اما میگوید در طول ششماه گذشته، هشدار درباره خطر «سونامی ورشکستگی واحدهای تولیدی» سرخط خبرها بوده است. در یک گزارش دقیقتر، ۷ بهمن ۱۳۹۷، حمیدرضا فولادگر، نماینده رئیس کمیسیون ویژه حمایت از تولید مجلس گفته است: «یک سوم بنگاههای اقتصادی کوچک غیرفعال و راکد» هستند و «دو سوم باقیمانده نیز کمتر از ظرفیت» فعالیت میکنند.
بنابراین اگر مبنا را همین اخبار و آماری که مقامهای رسمی اعلام میکنند قرار دهیم و به ارزیابی پیامدهای شعار دادن در سالهای ۹۶ و ۹۷ درباره تولید داخلی بپردازیم، یک تجربه «کاملا شکستخورده» پیشروی همگان است که از کنترل دولت خارج است.
اما چرا با وجود آمارهای علنی، هشدار تحلیلگران اقتصادی و برآوردهای دقیقتر و محرمانهای که درباره وضعیت دو سال اخیر تولید داخلی در ایران در نهاهای عالی جمهوری اسلامی وجود دارد، چرا خامنهای از شعارها و نامگذاری خود دست بر نمیدارد؟
یک گمانه رایج و گفته شده میتواند به میزان درک او از عمق و اهمیت «تهدید» موجود باز گردد. خامنهای امروز هم تاکید کرد که مهمترین اولویت و مشکل «اقتصاد» است. او به پیچیدگی جنگ امنیتی، تهدیدهای منطقهای، مشکلات فرهنگی و اجتماعی و شکافهای سیاسی داخلی ایران واقف است ولی «تهدید اقتصادی» را قدرتمندترین مولفهای که میتواند ابزار و میدان بازی را از کنترل رهبران جمهوری اسلامی خارج کند، میداند.
از این منظر، و در کشاکش این بحران پیچیده و موثر، تدوام تمرکز بر اقتصاد یک «پروپاگاندای» چندمنظوره است که در سطح افکار عمومی داخلی، دغدغه اصلی رهبر را نه جنگ قدرت و دشمنتراشی، بلکه «معیشت مردم» جلوه میدهد، فشار سیاسی بر دولت به عنوان مامور اجرا را افزایش میدهد و ابزار دهنپرکنی برای مقابله با «جنگ روانی دشمن» محسوب میشود.
در واقع رهبر جمهوری اسلامی هیچ راهحل عملی و موثری که متکی بر زیرساختها و امکانات در دسترس و حلکننده بحران باشد یا بازی را از منظر علم و آمار اقتصادی در کنترل او نگه دارد، ندارد ولی یک برنامه تبلیغاتی شخصی مشخص دارد.
این یک تکنیک ساده است که بسیاری حتی در امور جزئی و روزمره زندگی آن را به کار میگیرند. مهم نیست نتیجه چالش یا دعوا چه خواهد شد، چه کسانی بازنده یا متضرر خواهند شد، راهحلهای شما چقدر در دسترس و عملی هستند، مهم این است که تصویر شما به عنوان یک عاقل، مسلط، مقتدر، دلسوز یا هر صفت مثبتی که دوست دارید از شما به یادگار بماند، دستنخورده باقی بماند. این یک میل «خودخواهانه» است ولی احتمالا رضایتبخش است.
حتما بسیاری از شما میدانید که فرد خودخواه، «آرزوهای برآورده شده» زیادی دارد که موجب ناامنی ذهن و حس او میشود و به طور دائم در مسیر کنترل این ناامنی حرکت میکند و «واکنشهای روانی» متعددی دارد.
با این مقدمه، برای درک پافشاری عجیب رهبر جمهوری اسلامی بر شعارهای تکراری و بیفایده، باید موضوع را از منظر یک «واکنش روانی» ارزیابی کرد، نه یک «برنامه سیاسی» یا «دغدغه اقتصادی».
خامنهای در بیست سال گذشته همواره با «ناامنی موقعیت» در سیاست داخلی و فضای بینالملل مواجه بوده و هر اندازه که میزان این ناامنی قویتر بوده و ترس و تهدید بیشتری متوجهاش کرده، «واکنش روانی» قویتری و اصرار فزاینده و علنیتری داشته تا تصویر بزرگ از خودش حفظ شود.
این اصرار سبب شده که سخنرانی سالانه او که به قاعده معمول، باید یک راهبرد کلان در عرصه سیاستگذاری و اجرا باشد، به یک نطق احساسی و تکراری و پیش پاافتاده تبدیل شود که حتی تولید و ساختن برنامههای تبلیغاتی هم درباره آن سخت باشد.
از: گویا