مجتبی واحدی – دیدگاه نو
حسن روحانی که شش سال قبل تلاش میکرد حل مشکل با امریکا را یکی از امتیازات دولت خود جلوه دهد اکنون پرچمدار مبارزه با امریکا شده و در جنگ کلامی با امریکا، گوی سبقت را از رقبای انتخاباتی – و شرکای واقعی – ربوده است. او این روزها بیش از هر اقدام و اظهار نظر مفید، به روضهخوانی ضدآمریکایی مشغول است. تردید ندارم که دولت امریکا تنها به منافع خود – و گاه به منافع دولتمردان – می اندیشد و رسیدن به آن منافع، گاه مستلزم زیان رساندن به سایر دولتها و ملتهاست. اما مگر دولت امریکا تعهدی در قبال ایران یا ایرانیان دارد؟
حسن روحانی از آغاز دوره دوم ریاست جمهوری با برخی محاسبات و طمع ورزیهای کودکانه، قدم در راهی نهاده که او را مصداق “نه در غربت دلم شاد و نه در رویی در وطن دارم” ساخته است. او در آخرین اظهار نظر رسمی در مورد آمریکا چنین گفته است : ” اگر آمریکاییها عقل داشتند میگفتند بخاطر سیل، ما تحریمها را مدت یکسال معلق می کنیم؛ در آن صورت ما نیز کارمان در تبلیغات علیه دولت آمریکا سخت می شد، اما آمریکایی ها کار ما را راحت کردند.”
نمیدانم معیار روحانی و شرکای حکومتی او برای عقلانی دانستن رفتار یک دولت چیست؟ آیا تامین منافع دولتی که دشمن تلقی میشود و کمک به ملتی که به ناچار از سیاستهای همان دولت تبعیت میکند، نشانه عقلانیت است؟ ظاهرا اعتیاد روحانی به سیاستهای ضدملی جمهوریاسلامی و ترجیح منافع برخی دولتها و گروههای خارجی بر منافع ملی ایرانیان، او را دچار توهم و توقع نابجا از دیگر دولتها کرده است. دراین مورد، قبلا بسیار سخن گفته شده و در آینده نیز گقته خواهد شد. اما در این مقاله، فرض را بر حقانیت روحانی میگذارم و با او هم زبان میشوم که همه دولتها و ملتها در سراسر جهان، باید منافع خود را رها کنند و به یاری نظام فاسد و بیکفایت جمهوری اسلامی بشتابند تا بر پیامدهای فاجعه سیل اخیر فایق آید. اما آیا فقط سایر دولتها موظفند منافع خود را نادیده بگیرند و به دولت ایران برای جبران خسارات سیل کمک کنند؟
روحانی گفته ” اگر دولت آمریکا عقل داشت برای کمک به سیلزدگان ایران، تحریمها را به مدت یکسال لغو میکرد “. من هم مایلم چند ” اگر” ذکر نمایم.
یک- آقای خمینی میگفت” برای حفظ نظام میتوان حتی نماز را تعطیل کرد.”. اگر جان ملت و آینده کشور برای مسئولان اهمیت داشت میتوانستند با توقف کمکهای بیحاصل به برخی هیئات، مساجد و تریبونهای پرخرج، هزینه آن را برای تامینب خشی از خسارات اخیر صرف نمایند.
دو- چهل سال فعالیت برخی موسسات فرهنگی – مذهبی، هیچنتیجهای جز پر کردنجیب برخی عمامه به سرها و آقازادههایشان نداشته است. اگر مدیرانِبزرگ عمامه این مراکز، اندکی خداترسی داشتند داوطلبانه فعالیتهای بی حاصل خود را تعطیل میکردند و بودجه های میلیاردی را در اختیار بازسازی مناطق سیل زده میگذاشتند.
سه – علیرغم فعالیت حوزه های علمیه و تربیت هزاران طلبه در هر سال، شاهد افزایش دین گریزی در میان اقشار گوناگون جامعه به ویژه جوانان هستیم. اگر اندکی تدبیر در میان صاحب منصبان حوزوی وجود داشت تمام حوزههای علمیه را حداقل به مدت یکسال تعطیل میکردند تا هزاران میلیارد تومان بودجه آنان صرف جبران خسارات سیل شود. آنهاهمچنین می توانستند در ادامه حرکات نمایشی خود، همه طلاب را با لباس طلبگی برای امداد رسانی به مناطق زلزله بفرستند.
چهار- موسسات وابسته به مرقد آیتاله خمینی و مراسم سالگرد او، از پرخرجترین ” تشکیلات مُردهخوری” در ایران است. حسن خمینی و نان خورهای او اگر اندکی به شعارهای پدر بزرگش اعتقاد داشتند اولا مراسم امسال را لغو و هزینه آن را به سیلزدگان اختصاص میدادند. ثانیا از دریافت بودجه چند ده میلیاردی موسسه خودداری میکردند و ثالثا کاخ مقبره خمینی را به صورت نمادین به اسکان موقت عدهای از سیل زدگان اختصاص میدادند. البته این سخن به معنای باور شعارهای خمینی و اعتقاد قلبی او به شعارهایش نیست.
پنج- سران جمهوری اسلامی اگر ذره ای عِرق ملی داشتند کمک های خود به گروهها و دولت های خارجی را به مدت یکسال به حال تعلیق در میآوردند تا دهها میلیارد دلار از در آمدهای کشور به جای پرکردن جیب حسن نصراله، حشدالشعبی، بشار اسد و… به ترمیمخسارات سیل اختصاص یابد.
شش- صدا و سیمای جمهوری اسلامی یکی از پرخرج ترین و در عینحال بی خاصیت ترین مراکز حکومتی است. رهبر جمهوری اسلامی اگر اندکی از ایران ستیزی خود می کاست به جای اختصاص صدها میلیون دلار از صندوق توسعه ملی برای گسترش شبکه های برون مرزی از جمله شبکه اختصاصی سوریه، همین مبالغ را به بازسازی مناطق سیل زده اختصاص می داد نه اینکه به لطایف الحیل، استفاده از منابع آن صندوق برای تامین خسارات سیل را مشروط و محدود کند.
هفت – ثروت نهادهای مالی که مستقیما در اختیار رهبر جمهوری اسلامی قرار دارد حدود دویست میلیارد دلار تخمین زده می شود. هیچکس از فعالیتهای اقتصادی این نهادها و نحوه هزینه کردن درآمدهای آنها اطلاع ندارد. ستاد اجرایی فرمان امام با بیش از صدمیلیارد دلار سرمایه، به هیچ نهاد نظارتی و عمومی پاسخگو نیست و حتی یک ریال مالیات پرداخت نمی کند. رهبر جمهوری اسلامی اگر ایناموال را ارث پدری خویش تلقی نمی کرد حداقل برای سال جاری، ایننهادها را موظف به پرداخت مالیات می کرد و به دولت اجازه می داد از مایملک نهادهای مزبور برای بازسازی مناطق سیل زده استفاده کند.
هشت – بسیاری از اپوزیسیون نماها از پاریس تا لندن و از تورنتو تا نیویورک، اگر به صورت موقت طوق مزدوری جمهوری اسلامی را از گردن باز می کردند به جای برافراشتن پرچم ” من یک سپاهی هستم” پیشتاز مطالبه گری از سپاه می شدند تا حداقل به مدت یک سال دست چپاول خودرا از منابع ثروت کشوربردارد و امکان فعالیت مفید اقتصادی برای بخش خصوصی واقعی ایجاد شود. در آنصورت امکان مطالبه گری از بخش خصوصی برای انجام اقدامات داوطلبانه در مناطق خسارت دیده، وجود داشت.
نه – کسانی که خود را برای سفر حج و پس از آن تور اربعین آماده میکنند اگر به توصیه های خدای بیتالحرام و شهید کربلا اعتقاد داشتند با لغو سفر خود در سالجاری، هزینههای مربوطه را به هموطنان سیل زده خود اختصاص میدادند.
ده – دولت روحانی و قوه قضائیه اگر دراظهار نگرانیهای خود برای سیلزدگان، صادق بودند به جای ممانعت از فعالیت افراد مورد اعتماد مردم، دست آنان برای جمع آوری کمکبرای زلزله زدگان – البته با نظارت موثر مردمی – را باز می گذاشتند.
یازده – اگر نهادهای مردمی و خوش نام امکان فعالیت در امر کمک به سیلزدگان را داشتند آنگاه میتوانستیماز ثروتمندان و حتی عدهای از مردم عادی بخواهیمبرخی سفرهای تفریحی خود به خارج از کشور را لغو و هزینه آن را برای کمک به سیلزدگان در اختیار آنن هادها قرار دهند. البته منکر تفاوت سفرهای تفریحی که تماما با هزینه شخصی انجام می شود و سفرهای زیارتی که از سوبسیدهای دولتی برخوردار است نیستم.
اگرهای دیگری نیز میتوان به موارد فوق افزود که اجرای هر یک از آنها میتواند بخشی از آلام هموطنان مصیبتزده را جبران کند. اما متاسفانه حسن روحانی به جای توجه به اینگونه ” اگر” ها، سرگرم اگرهایی است که بیان آنها ارادت روحانی به رهبر را ثابت میکند و هیچ نتیجهای برای هموطنان ما ندارد.