شعر: از زلزله از سیل از اعدام رفیقان، عمریست دل خستهٔ این خانه گرفته

#ارسالی از همراه هنرمند شهروندیار، علی‌رضا جعفری ؛

دشمن به دل خاک وطن لانه گرفته
آرامش از این خانه و کاشانه گرفته

ای وای کسی را نفسی نیست که گوید:
آبادی ما صورت ویرانه گرفته!

از زلزله از سیل از اعدام رفیقان
عمریست دل خستهٔ این خانه گرفته

این خاک کهن را که همه جان‌ و تن ماست
امروز چرا چکمهٔ بیگانه گرفته؟

کرسی هنر، مسند نیکان و کیان را
یک دلقک پر کینهٔ دیوانه گرفته

هر لحظه برای وطنم در تب‌ و تابم
از غم دل هر عاقل و فرزانه گرفته

از یاد چرا برده‌ای ایوان مدائن؟
تاریخ چرا حالت افسانه گرفته؟!

برخیز از این خواب گران هم وطن من!
برخیز که دشمن همه جا لانه گرفته!

ای هم‌نفس خستهٔ من! میهن پاکم!
مهرت دل ما را چه صمیمانه گرفته!
#على_رضا_جعفرى

@Shahrvandyar

توسط -

سایت ملیون ایران در تاریخ

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل