سهیل عربی از ۱۶ آبان ماه ۱۳۹۲ در بازداشت و زندان به سر میبرد و تمام این مدت از مرخصی محروم بوده است
میلاد پورعیسی
یک هفته از اعتصاب غذای «سهیل عربی»، زندانی سیاسی در زندان تهران بزرگ، معروف به «فشافویه» گذشت و هنوز از عملی شدن خواستهای او خبری نیست. سهیل عربی از ۱۶ آبان ماه ۱۳۹۲ در بازداشت و زندان به سر میبرد و تمام این مدت از مرخصی محروم بوده است.
این زندانی سیاسی متولد ۳۰ مردادماه ۱۳۶۴ و دارای یک فرزند دختر است. او در آبانماه ۱۳۹۲ از سوی قرارگاه «ثارالله» سپاه پاسداران بازداشت شد و مدت دو ماه را در سلول انفرادی گذراند. سهیل عربی ابتدا از سوی شعبه ۷۶ دادگاه کیفری تهران به اتهام «سب النبی» به اعدام محکوم شده بود. نوشتن بعضی مطالب انتقادی در صفحات مجازی در انتقاد از حکومت و تعصبات مذهبی، دلیل صدور این حکم بود.
اعتراض وکیل سهیل عربی به حکم اعدام صادر شده، ارجاع پرونده او به شعبۀ ۳۶ دیوان عالی کشور را به دنبال داشت. اما در این شعبه نه تنها حکم اعدام تأیید شد که اتهام «افساد فیالارض» را هم به پرونده سنگین این فعال مدنی اضافه کرد.
تعدد صفحات فیسبوک باعث اضافه شدن اتهام افساد فی الارض به پرونده سهیل عربی در حکم صادر شده توسط دیوان عالی کشور شده بود که در نهایت یکی دیگر از شعب دیوان حکم اعدام را لغو و پرونده او را باز به دادگاه بدوی فرستاد.
دادگاه در رسیدگی مجدد اتهام، «سب النبی» را حذف و سهیل عربی را به هفت سال و نیم زندان و دو سال تحقیقات مذهبی (برای اثبات پشیمانی) و دو سال ممنوع الخروجی پس از آزادی محکوم کرد.
پروندهسازی علیه این زندانی سیاسی حتی در زمان تحمل حبس هم پایان نیافت و شهریورماه سال ۱۳۹۳ اتهامهای «توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام»، سه سال حبس تعزیری دیگر را برای سهیل عربی به دنبال داشت تا مجموع احکام حبس او به ۱۰ سال زندان برسد.
این زندانی سیاسی بارها در نامههای مختلفی که از درون زندان فشافویه منتشر کرده، به شرایط سخت و غیر انسانی این زندان پرداخته است. انتشار همین نامهها به شکنجه بیشتر این زندانی سیاسی منجر شده است.
«فرنگیس مظلوم»، مادر سهیل عربی در مورد دلیل اعتصاب غذای جدید پسرش، در کنار کیفیت بد غذاهای بوفه زندان و استفاده از سویای گاوی در آنها، به رفتار خشن زندانبانها و شرایط نامناسب بهداشتی زندان تهران بزرگ اشاره میکند: «در هر سلول این زندان، تنها برای ۱۰ تا ۱۵نفر جا هست. در حالی که حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر در آنها نگهداری میشوند. زندانیان معتاد در سلولها به راحتی مواد مخدر مصرف میکنند و تحمل این شرایط برای کسانی مثل سهیل غیرممکن است. او بارها به من گفته که برای رهایی از بوی بد سیگار و مواد مخدر، به دستشویی زندان پناه برده است. باید دید چه قدر وضع داخل سلول او وحشتناک بوده که حاضر شده است برای رهایی از آن، به دستشوییهای آلوده زندان تهران بزرگ پناه ببرد. البته این وضعیت برای همه زندانیان سیاسی فشافویه وجود دارد.»
اردیبهشت ماه امسال و به دنبال انتشار نامهای با عنوان «در حاشیه» که در مورد زندانیان فقیر زندان فشافویه و فساد حاکم بر مسوولان این زندان بود، سهیل عربی به شدت مورد شکنجه قرار گرفت. آسیب شدید از ناحیه بیضه، از نتایج این ضرب و شتم بود که تا امروز با او باقی مانده است: «آثار ضربهای که مأمور زندان به بیضه او زد، هنوز ادامه دارد. قبل از آن هم یکی دیگر از بازجویان ضربهای را با باتوم به سر سهیل زده بود که باعث شده است تا امروز او سر دردها و سرگیجههای مزمن را در کنار انحراف چشم تحمل کند. بینی او هم در این مدت سه بار توسط زندانبانها و زندانیان شکسته و به خاطر همین مجبور است با دهان نفس بکشد. با توجه به این که سهیل ماه گذشته دچار حمله قلبی شد، تنفس او با دهان به گفته پزشکان، به شدت میتواند مضر باشد. مسوولان زندان حتی در طی این یک سال و نیم از رساندن عینک طبی سهیل به دستش خودداری میکنند.»
با وجود تمام این مشکلات، سهیل عربی در طول یک سال و نیم اخیر از اعزام به مرخصی استعلاجی هم محروم مانده است. او در روز سوم اعتصاب غذای خود، دچار تشنج شد که به گفته مادرش، تنها کار مسوولان زندان، اعزام وی به بهداری زندان و تزریق یک سرم بوده است.
شرایط زندان فشافویه، از آزار جنسی و جسمی زندانیان سیاسی و نوجوانان گرفته تا شرایط غیر بهداشتی آن، در سالهای گذشته بارها مورد اعتراض فعالان حقوق بشر قرار گرفته است.
عملی نشدن اصل تفکیک زندانیان بر اساس جرم و دیگر شرایط آنها، عمدهترین مشکلی است که مورد اعتراض زندانیان عقیدتی سیاسی قرار دارد .فرنگیس مظلوم میگوید: «در زندان فشافویه نوجوانان ۱۵ و ۱۶ساله به خاطر جرایمی مثل سرقت نگهداری میشوند. من وقتی این افراد را در زندان میدیدم، از سهیل میپرسیدم چرا این بچهها آنجا هستند؟ به گفته سهیل، توجیه زندانبانها، نبود ظرفیت کافی در «کانون اصلاح و تربیت» است. این بچهها عموماً خانوادههای بسیار فقیری دارند و مجبور هستند برای گذران زندگی در زندان، به تن فروشی بپردازند. در زندان برای این بچهها از عنوان “جوجه” استفاده میکنند.»
مادر سهیل عربی خانواده این زندانیان را در زمان ملاقات میبیند: «خانوادههای این زندانیان را من معمولاً در سالن ملاقات میبینم که به شدت فقیر هستند. مادر یک زندانی، زنی ۶۷ ساله بود که با وجود انواع بیماریها، به نظافت در خانههای مردم میپرداخت. در زندان فشافویه معلمی هست که به جرم دزدیدن یک جعبه “دلستر” زندانی شده است. کارگری هست که با ۱۷سال سابقه، از کار اخراج شده است و به خاطر دزدی با ارزش زیر ۱۰۰هزار تومان، در زندان فشافویه نگهداری میشود.»
فرنگیس مظلومی در مورد شیوههای مختلف شکنجه روانی زندانیان سیاسی به یک نمونه اشاره میکند:«سهیل در یک سال و نیم گذشته از برقراری تماس تلفنی با من محروم بوده است. ارتباط من با او به ملاقاتهای چند هفته یک بار در زندان، آن هم از پشت شیشه کابین محدود شده است. برخی زندانیان گاهی با من تماس میگیرند و شرایط سهیل را میگویند. یک روز یکی از زندانیان با من تماس گرفت و گفت به داد پسرت برس، میخواهند به سهیل داروهای روان پزشکی بخورانند تا او را بیمار جا زده و به بیمارستان روان پزشکی “امینآباد” منتقل کنند.»
مادر سهیل عربی همچنین از نگرانی خود به خاطر تکرار فاجعه قتل «علیرضا شیرمحمدعلی» در سالن ۱۱ تیپ یک زندان تهران بزرگ برای پسر خود در سالن دیگر این زندان میگوید: «همین دو قاتل شیرمحمدعلی، چند ماه پیش در همان سالن با لوله به پسر من حمله کرده بودند که خوشبختانه سهیل توانسته بود فرار کند. همین آدمها یک پیرمرد دیگر را در زندان کشته بودند که چون اولیای دم شکایت نکردند، پرونده بسته شد. درست یک روز قبل از قتل شیرمحمدعلی، من شنیدم دو زندانی درویش را که در بندی دیگر زندانی بودند، میخواهند با کتک به سلول همین دو قاتل علیرضا بیاورند. من چه طور میتوانم مطمئن باشم در چنین قتلگاهی، پسرم یا توسط زندانبانها یا از سوی مجرمان خطرناک کشته نشود؟»
از: ایران وایر