حکومت جنایت کار اسلامی ایران از هر سو ناتوان شده است و به جای بهبود شرایط فلاکت بار زندگی مردم، به ویژه طبقات فرودست جامعه که از حداقل های زندگی انسانی محروم هستند و روز به روز فقیرتر میشوند، سرکوب ها را شدیدتر کرده تا صدای مردم جان به لب رسیده و سر به شورش برداشته را خاموش سازد و این آزادی کشی ها و سرکوب ها و شکنجه ها به شدت نگران کننده شده است و باید راهی جدی برای برون رفت از این وضعیت بیابیم.
کاش هر کدام از ما افراد و سازمان های فعال در هر کجا که هستیم، بخصوص فعالان خارج از کشور بتوانیم حرکتهای اعتراضی مداوم علیه وضعیت موجود در خیابانها راه بیاندازیم و از همکار و دوست و تمامی انسانهایی که خواهان دنیایی انسانی و برابر و بدون تبعیض هستند بخواهیم که با ما همراه شوند و به طور جدی خواهان لغو مجازات اعدام و شکنجه و رفع تبعیض و آزادی زندانیان سیاسی در ایران شویم تا بتوانیم جلوی بیدادگری های حکومت اسلامی را بگیریم.
بر طبق گزارش های اعلام شده در رسانهها طی یک ماه گذشته حداقل چند ده حکم سنگین به فعالان سیاسی و اجتماعی دادهاند که فقط اعلام بخش قابل اجرای برخی از آنها، برای روشن شدن سیاست سرکوب گر و آزادی کش حکومت اسلامی ایران کفایت میکند، آن هم علیه فعالانی که برای سادهترین حقوق خود معترض شدهاند. ضرورت دارد که ما به تمامی انسانهای آزادی اندیش در سراسر جهان نشان دهیم که این حکومت دروغ گو، فاسد، بیدادگر و آزادی کش، خشونتی سازمان یافته و قرون وسطایی را علیه مردم آزادی خواه ایران به کار میبندد تا بتواند جلوی اعتراض های گسترده مردم خسته از تحقیر و فقر و فساد و بی عدالتی را بگیرد و بر ما فعالان سیاسی و اجتماعی است که با عزمی راسخ و پیگیر به حمایت از آنها برخیزیم.
در زیر با اشارهای کوتاه، برخی از سرکوب های گسترده حکومت علیه فعالان حوزه های مختلف را در طی یک ماه گذشته بازنمایی می کنیم:
الف- سرکوب، بازداشت، شکنجه و احکام سنگین و شلاق برای کارگران معترض:
۱) ۷ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق برای اسماعیل بخشی- کارگر هفت تپه، ۲) ۵ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق برای محمد خنیفر- کارگر هفت تپه. ۳) پنج سال حبس و دو سال ممنوعیت از عضویت در گروهها و احزاب برای حسن سعیدی- عضو سندیکای کارگران شرکت واحد، ۴) دو سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و دو سال تبعید به خراسان جنوبی و دو سال محرومیت از عضویت در گروهها و احزاب برای رسول طالب مقدم- از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد، ۵) هشت ماه حبس تعلیقی برای مدت چهار سال و سی ضربه شلاق برای ۹ نفر از کارگران هفت تپه.
گفته شده در ۲۵ شهریور نیروهای امنیتی حدود ۴۰ نفر از کارگران معترض شرکت هپکو را بازداشت کردند و حدود ۲۰ نفر از کارگران نیز در حمله گارد ویژه مجروح شدند که از این تعداد ۶ نفر هنوز در بازداشت به سر می برند. در ۳۱ شهریور کانال تلگرامی مستقل کارگران نیشکر هفت تپه خبر داده است که «نامههای اخراج ۲۰ نفر از کارگران نیشکر هفت تپه به آنها ارسال شده است.». از اول مهرماه ۱۳۹۸ نیز کارگران نیشکر هفت تپه دوباره اعتصاب خود را آغاز کرده اند.
ب- احکام سنگین و شلاق برای معلمان و بازنشستگان معترض:
۱) سه سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و ۲ میلیون تومان جزای نقدی و تهیه و انتشار لیست ۴۰ مورد از خدمات و پیشرفتهای حکومت ایران طی ۴۰ سال گذشته در فضای مجازی برای حمیدرضا رحمتی، عضو کانون صنفی معلمان. ۲) پنج سال حبس برای معصومه عسکری، معلم بازنشسته، ۳) پانزده ماه حبس برای یاسر امینی معلم و فعال صنفی اهل مهاباد.
این در حالی است که مسئولان امنیتی و قضایی، تنها در نیمه اول سال ۱۳۹۸ بیشتر از ۶۰ معلم را احضار، بازداشت، بازجویی، محاکمه و زندانی کرده اند.
پ- سرکوب، شکنجه، تبعیض و تحقیرهای جنسیتی منجر به مرگ و احکام سنگین برای زنان آزادی خواه:
۱) خودسوزی بسیار تلخ و دردناک سحر خدایاری معروف به دختر آبی در روز ۱۱ شهریور جلوی دادگاه انقلاب اسلامی تهران، وی در اسفندماه سال گذشته هنگام ورود به ورزشگاه با لباس مبدل مردانه بازداشت و به زندان قرچک منتقل شد. او پس از چند روز با وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد ولی در طی زندگی و در زندان و پس از آن بر او چه رفته بود که هنگام مراجعه به دادگاه انقلاب و پس از اطلاع یافتن از محکومیت خود به ۶ ماه حبس، وجود نازنین اش را به آتش کشید و پس از چند روز در اثر جراحات شدید ناشی از سوختگی در بیمارستان فوت کرد.۲) ۱۵ سال حبس برای صبا کردافشاری با اتهام کشف حجاب و تشویق دیگران، ۳) یک سال حبس برای نگار معظم، هنرمند شیرازی در پی اجرای تک خوانی وی در تور گردشگری در روستای تاریخی ابیانه، ۴) پیش تر از یک ماه قبل؛ ۱۰ سال حبس برای یاسمن آریانی، ۱۰ سال حبس برای منیره عربشاهی و ۱۰ سال حبس برای مژگان کشاورز با اتهام کشف حجاب و تشویق دیگران، ۵) عفو بین الملل گزارش داده است که سال گذشته حداقل ۳۹ نفر در ارتباط با اعتراض به حجاب اجباری دستگیر شده اند.
ت- احکام سنگین و شلاق برای دانشجویان، روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی و سیاسی:
۷ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور و محرومیت در گروهها و احزاب برای پنج نفر از بازداشت شدگان در رابطه با پرونده نیشکر هفت تپه؛ ۱) سپیده قلیان- دانشجو و روزنامهنگار آزاد، ۲) عسل محمدی- عضو نشریه گام، ۳) امیر امیرقلی- عضو نشریه گام، ۴) ساناز اللهیاری- عضو نشریه گام، ۵) امیرحسین محمدی فرد- عضو نشریه گام. ۶) ۱۱ سال و شش ماه حبس (حکم قابل اجرا مشخص نیست) و ۷۴ ضربه شلاق برای عاطفه رنگریز- پژوهشگر و فعال اجتماعی، ۷) شش سال حبس و ۱۴۸ ضربه شلاق برای مرضیه امیری روزنامهنگار روزنامه شرق، ۸) پنج سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق برای پدرام پذیره- فعال صنفی دانشگاه تهران، ۹) پنج سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و ۲ سال محرومیت از خروج از کشور و عضویت در گروهها و احزاب برای پریسا رفیعی- فعال صنفی دانشگاه تهران، ۱۰) یک سال و ۶ ماه حبس و دو سال محرومیت از خروج از کشور و حضور در احزاب و گروهها و رسانهها برای فرشته طوسی- دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی،۱۱) محرومیت از تحصیل در مقطع دکترا برای سها مرتضایی، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم انسانی و دبیر وقت شورای صنفی مرکزی دانشجویان دانشگاه تهران- وی در سال گذشته نیز به دلیل فعالیتهایش به ۶ سال حبس محکوم شده بود،۱۲) سه سال و هفت ماه حبس در پرونده ای جدید برای آتنا دائمی که هماکنون برای پرونده قبلی در زندان است، ۱۳) سه سال و هفت ماه حبس در پرونده ای جدید برای گلرخ ایرایی- وی برای محکومیت قبلی ۲ سال و شش ماه حبس را تحمل کرد، ۱۴) هفت سال حبس و دو سال تبعید برای عباس نوری شادکام با چندین اتهام برای اهانت به خاندان شیعه در تلگرام، ۱۵) پانزده سال حبس برای ابراهیم صدیق همدانی و ۱۶) پانزده سال حبس برای پسرش سالار صدیق همدانی، دو زندانی زندان ارومیه به اتهام عضویت در یکی از سازمان های مخالف نظام، پیش تر از یک ماه قبل؛ ۱۷) یک سال حبس برای پروین محمدی از اتحادیه آزاد کارگران ایران و ۱۸) یک سال حبس برای هاله صفرزاده از کانون مدافعان حقوق کارگر و ۱۹) یک سال حبس برای علیرضا ثقفی از کانون مدافعان حقوق کارگر و۲۰) هفت سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق برای اعظم (نسرین) خضری جوادی از اتحادیهی آزاد کارگران ایران و ۲۱) ۴ ماه حبس تعلیقی و ۵ ضربه شلاق برای فرهاد شیخی از اتحادیه آزاد کارگران ایران و ۲۲) یک سال حبس تعلیقی برای مرداس طاهری و ۲۳) ۵ سال حبس برای بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و حقوق کودک.
ث- احکام سنگین برای نویسندگان، شاعران و هنزمندان معترض: ۱) ۱۱ سال حبس برای کیومرث مرزبان نویسنده و طنزپرداز، وی در سال ۱۳۸۸ از کشور خارج شد و در سال ۱۳۹۶ برای دیدار مادربزرگش بیمارش به ایران آمد و از حدود یک سال پیش بازداشت شد، ۲) یک سال حبس برای رحیم غلامی، شاعر و نویسنده اهل اردبیل، پیش تر؛ ۳) شش سال حبس برای کیوان باژن و ۴) شش سال حبس برای رضا خندان مهابادی و ۵) شش سال حبس برای بکتاش آبتین سه عضو فعال کانون نویسندگان ایران.
ج- احکام سنگین و محرومیت برای فعالان بهایی: ۱) ۵ سال حبس برای ثمین مقصودی، شهروند بهایی ساکن تهران، ۲) یک سال حبس برای میترا بدرنژاد شهروند بهایی ساکن اهواز، ۳) شش ماه حبس برای کیانا رضوانی ساکن کرمان، ۴) شش ماه حبس برای کیمیا مصطفوی ساکن کرمان، ۵) محرومیت از تحصیل در دانشگاه برای سیما خانجانی، شهروند بهایی اهل سمنان که در کنکور سراسری قبول شد، ۶) محرومیت از تحصیل برای برنا پیراسته دانش آموز ممتاز دبیرستان و بهایی اهل سمنان.
چ- احکام سنگین، ضرب و شتم منجر به قتل و محرومیت برای فعالان محیط زیست:
۱) با رأی دادگاه بروجن ۴ ماه حبس و ۳۰ ضربه شلاق برای هر یک از ۸۶ نفر از معترضان به انتقال آب بلداچی به کارخانه فولاد اصفهان. در تیرماه ۹۵، در جریان انتقال آب بلداچی چهارمحال و بختیاری به کارخانه فولاد اصفهان، مردم این شهر دست به اعتراض زدند و این اعتراضات درگیری هایی با نیروهای انتظامی را به دنبال داشت. در تاریخ ۱۸ مردادماه ۹۵، اردشیر نوریان، نماینده مردم شهرکرد در مجلس شورای اسلامی اعلام کرد: در پی بروز این درگیری، یک نفر از اهالی منطقه کشته شد و حدود ۱۰۸ نفر نیز مجروح و حدود ۷۰ نفر نیز بازداشت شدند. ۲) یک سال حبس و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور برای عرفان رشیدی از فعالان محیط زیست استان کرمانشاه. این در حالی است که فعالان محیط زیست مراد طاهباز، سام رجبی، امیرحسین خالقی، هومن جوکار، سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی، طاهر قدیریان و عبدالرضا کوهپایه از بهمن ۱۳۹۶ به اتهام جاسوسی بازداشت شده و تا کنون در زندان اوین به سر میبرند.
ح- خودکشی و خودسوزی زنان به دلیل اعمال تبعیض جنسیتی و خشونت سازمان یافته از طرف حکومت و فرهنگ پدر سالار حاکم بر جامعه:
سحر خدایاری، یک نمونه از این زنان بود که در بالا به ذکر آن پرداختیم. متأسفانه نه تنها حکومت اسلامی ایران، بلکه فرهنگ پدر سالار حاکم بر جامعه و خانوادهها نیز گاه باعث میشود که زنان به خاطر تبعیض های مضاعف وارده به خود، به دردناک ترین روش خودکشی یعنی خودسوزی اقدام کنند. در شهریور ماه حداقل ۵ زن جوان در شهرهای مختلف کشور دست به خودسوزی زده اند. هم چنین دست کم سه زن جوان به طریق دار زدن یا خودزنی با اسلحه به زندگی خود خاتمه داده اند.
خ- خودکشی زنان و مردان به دلیل آزادی کشی و بیعدالتی دست اندرکاران حکومتی در زندان ها و بیرون از زندان ها:
۱) بر پایە گزارش سازمان حقوق بشری هەنگاو، عصر روز پنج شنبە ۴ مهر ۹۸، یک زندانی ۲۷ سالە با هویت ”واحد کربلایی“ اهل ارومیە، در داخل زندان مرکزی این شهر بە زندگی خود پایان داد. وی ۵ روز پیش بە اتهام جرایم مرتبط با مواد مخدر بازداشت و بە بند ۱۰ زندان مرکزی ارومیە منتقل شدە بود و بە دلیل بد رفتاری و ضرب شتم از سوی یکی از مسئولین زندان پس از مخالفت با انتقال وی بە بندی دیگر خودکشی کردە است. ۲) بر پایە همان گزارش، بامداد روز چهارشنبە ۳ مهر ۹۸، یک نوجوان اهل مهاباد با هویت ”رامین نبردی“ ۱۷ سالە خود را حلق آویز و بە زندگی خود پایان داد. گفته شده که این نوجوان بە دلیل مشکلات خانوادگی به زندگی خود پایان دادە است.
با استناد بە آمار بە ثبت رسیدە در مرکز آمار سازمان حقوق بشری هەنگاو، طی ۹ ماه گذشتە دست کم ۲۱ پسر زیر ۱۸ سال در شهرهای مختلف کردستان بە زندگی خود پایان دادەاند.
د- اجرای اعدام زندانیان غیر سیاسی در تهران و شهرستانها در کمتر از یک هفته:
بر پایە گزارش سازمان حقوق بشری هەنگاو: ساعت ۲۲ شب چهارشنبە ۳ مهر ۹۸، حکم اعدام سە شهروند کرد کە بە اتهام جرایم مرتبط با مواد مخدر بە اعدام محکوم شدە بودند، در زندان مرکزی ارومیە بە اجرا در آمد. مشخصات این افراد عبارتند از: ۱) رئوف(آزاد) آزادیخواه، فرزند حاجی صدیق ۳۹ سالە واهل دزج مرگور. ۲) ابراهیم (شمال) احمدی پور، فرزند محمود اهل دزج مرگور و ساکن مهاباد (پسر عمە رئوف)، ۳) شهاب الدین محمدی پور اهل ارومیە. این افراد از ۳ سال و ۵ ماه پیش در زندان مرکزی ارومیە محبوس می باشند. ۴) بامداد روز چهارشنبە ۳ مهر ۹۸، حکم اعدام یک شهروند اهل بروجرد در استان لرستان با نام ”سلطان فتحی راد“ در زندان مرکزی این شهر بە اجرا در آمد. وی از ۴ سال پیش بە اتهام جرایم مرتبط با مواد مخدر بازداشت و بە اعدام محکوم شدە بود. ۵) یک زندانی اهل سلماس با نام ”علی هموزادە“ بە اتهام قتل عمد روز ۳ مهر در زندان سلماس اعدام شد.
طی روزهای چهارم و پنجم مهر حداقل ۱۳ زندانی غیرسیاسی در کرج (۸نفر)، بروجن(۱نفر) ، سنندج (۱نفر) و ارومیه (۳نفر) اعدام شده اند که دو نفر آنها زن بوده اند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در آمار سال ۲۰۱۸ خود خبر از اعدام حداقل ۲۳۶ نفر از جمله اعدام ۶ کودک-مجرم داده است. ۱۳ حکم اعدام در ملآعام اجرا شده است. این گزارش اعلام نموده که بیش از ۷۲ درصد این اعدام ها “مخفیانه” است یعنی دولت یا نهاد قضایی آنها را اعلام نمی کند.
و در پایان:
ذ- شکنجه دنبالهدار و پرونده سازی برای خانوادههای دادخواه و دیدگاه ما:
راحله راحمی پور یک نمونه است که به دلیل پیگیری و ثبت پرونده برادرش حسین راحمی پور و برادرزاده اش گلرو راحمی پور در کار گروه ناپدید شدگان قهری سازمان ملل در سال ۱۳۹۴، در سال ۱۳۹۵ به یک سال حبس محکوم شد. این حکم در فرودین سال ۱۳۹۸ در دادگاه تجدید نظر به ۸ میلیون تومان جزای نقدی بدل شد. با وجود اذیت و آزارهای حکومت، به نظر میرسد که وی مصمم است تا روشن شدن حقیقت پرونده عزیزان اش موضوع را دنبال کند. هم چنان که اکرم نقابی، مادر سعید زینالی پیگیر بوده و هست، هم چنان که گوهر عشقی مادر ستار بهشتی پیگیر بوده و هست، هم چنان که شهناز اکملی مادر مصطفی کریم بیگی پیگیر بوده و هست، هم چنان که حوریه فرج زاده طارانی خواهر شهرام فرج زاده طارانی پیگیر بوده و هست، هم چنان که خانواده رامین حسین پناهی پیگیر بوده و هستند، هم چنان که پرستو فروهر پیگیر پرونده قتل مادر و پدرش پروانه اسکندری و داریوش فروهر بوده و هست و بسیاری دیگر از خانوادهها که سال هاست به اشکال مختلف پیگیر بوده و هستند و مصمم بر عزم خود برای دادخواهی ایستاده اند.
همانگونه که مادران و خانوادههای خاوران از سال ۱۳۶۰ ایستادهاند و بارها و بارها در مراسم ها، مصاحبه ها، سخنرانی ها، مقاله ها، گزارش ها، خاطرات و شکایت ها در داخل و خارج از کشور گفتهاند که میخواهند بدانند که چه بلایی بر سر عزیزان شان آورده اند؟ چرا و چگونه آنها را کشته و سر به نیست کرده اند؟ چرا جنازه های آنها را به خانواده ها تحویل نداده اند؟ چرا آنها را مخفیانه و در گورهای فردی و جمعی بی نام و نشان به خاک سپرده اند؟ چرا هر نشانه ای از آن جان های شیفته را سر به نیست کرده و گورستان ها را تخریب میکنند؟ چرا اسامی کشته شدگان و نحوه قتل های دولتی را اعلام نمیکنند؟ چرا وصیتنامه آنها را نمی دهند؟ چرا گواهی رسمی نحوه و تاریخ محاکمه قضایی عزیزان مان را، گواهی رسمی و تاریخ و نحوه اعدام آنها را، گواهی رسمی و تاریخ و نحوه محل خاک سپاری آنها را با اطلاعات دقیق نمی دهند؟ چرا حتی اجازه برگزاری مراسم آزادانه و نشانه گذاری و گل کاری این گورهای بی نام و نشان را به خانوادهها نمی دهند؟ چرا بارها به مراسم خانوادههای داغدار در منازل و در گورستان ها در تهران و شهرستانها چه در مراسم خانوادههای خاوران و چه در مراسم دیگر خانوادههای زخم خورده طی این چهل سال حمله کرده و خانوادهها و همراهان شان را مدام تهدید و بازداشت و از حقوق اجتماعی محروم می کنند و این ظلم ها و شکنجه های دنبالهدار هم چنان ادامه دارد؟ و هزاران چرای دیگر که بالاخره روزی باید دست اندرکاران جنایت کار حکومت اسلامی ایران پاسخ دهند و تمام حقایق روشن شود.
حکومت سال هاست که به شدت تلاش میکند تا با ایجاد رعب و وحشت در دل خانوادهها و تهدید به پرونده سازی و بازداشت و حتی با صدور حکم هایی سنگین برای دادخواهانی چون منصوره بهکیش، خانوادهها را از پیگیری دانستن حقیقت بترساند، ولی خانوادهها پیگیر و استوار و به اشکال مختلف و در هر کجا که باشند، ایستادهاند و هر روز نشانههای آن را در گوشه و کنار میبینیم و بی تردید روزی تمامی این تلاشها با پیگیری و همبستگی و همراهی خانوادهها و بازماندگان و تمامی فعالانی که خالصانه در این راه قدم گذاشتهاند، به بار خواهد نشست.
ما مادران پارک لاله به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، این چرخه ی آزادی کشی، بی عدالتی، سرکوب، خشونت، بازداشت، تحقیر، تبعیض، شکنجه، اعترافات اجباری، احکام ظالمانه، فشار آوردن به خانوادههای زندانیان و کشته شدگان و قتل های دولتی سازمان یافته در ایران را به شدت محکوم میکنیم و خواهان: ۱) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۲) لغو قانون شکنجه و مجازات اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایاتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه هستیم. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواسته ها با اتحاد و همبستگی و مبارزات پیگیر ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواسته ها باید برای رسیدن به ۴) آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع و اعتصاب و تشکل و احزاب مستقل، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین ازحکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بی عدالتی ها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیض آمیز حکومت اسلامی ایران می دانیم.
مادران پارک لاله ایران
۷ مهر ۱۳۹۸