هنگامی که یک ناظر بیرونی به ایران نگاه میکند، دچار تعجب میشود. هر کس و در هر مقامی و در هر موقعیتی به خود اجازه میدهد که در همه امور اظهار نظر کند. البته اظهار نظر آزاد است، مثل همین نوشته که نوعی اظهارنظر است ولی هنگامی که یک مرجع رسمی سخن میگوید اثرات آن متفاوت از سخنان افراد عادی است. به طور مشخص در امور سیاست خارجی باید ملاحظات کامل را رعایت کرد. بویژه اینکه روابط خارجی حساس است و کوچکترین کلمهای میتواند حساسیتبرانگیز باشد و حتی موجب بحران در روابط با کشورهای دیگر شود.
فراموش نکنیم که سخنرانی کردن بدون تأمل و دقت کافی در امور حساس مثل روابط خارجی میتواند پرهزینه باشد. به همین علت است که مسئولین کشورها عموماً سخنان خود را از روی متن مکتوب اظهار میدارند تا کوچکترین اشتباهی صورت ندهند. حال این را مقایسه کنید با شلختگی گفتاری رایج در ایران که هر کس در هر موضوعی اظهار نظر میکند و حتی همان نظر را هم به صورت شفاهی و نه مکتوب و حتی فیالبداهه اظهار میدارد و اوضاع هنگامی بدتر میشود که آن بیان شفاهی را در برنامهای خطاب به مردم و در فضای احساسی بیان میکند که به صورت مستقیم نیز پخش شود. واقعاً باید بر شجاعت چنین افرادی غبطه خورد!! آن هم در جامعهای که رهبری آن معمولاً یادداشت برمیدارد و هنگام سخنرانی به یادداشت نگاه میکند و با حداکثر احتیاط کلمات و جملات را به کار میبرد چون میدانند که مطلب اظهار شده اهمیت دارد و باید با دقت بیان شود. در چنین وضعی مشاهده میکنیم که یک امام جمعه بدون توجه به همه قواعد سیاسی و گفتاری درباره همه مسائل خارجی اظهار نظر میکند و بعد مخالفان ایران با شوق و اشتیاق فراوان فیلم آن اظهارات را با زیرنویس ترجمه، منتشر و درباره آن تبلیغ میکنند. آیا یک مرجع قانونی نیست که بگوید که چرا و به چه حقی چنین سخن میگویید؟
اصل سخن گفتن افراد مسألهای نیست ولی کیست که نداند منبرِ نماز جمعه تا حدودی یک نهاد رسمی شناخته میشود. حتی اگر بگوییم که اینها رسمی نیستند، در خارج از کشور کسی این را نمیپذیرد. همه میدانند که به صورت سنتی مواضع مهم کشور از ابتدای انقلاب در نماز جمعه طرح میشد، هرچند در سالهای اخیر این واقعیت به حاشیه رفته است و این مراسم جایگاه گذشته خود را از دست داده است ولی در خارج از کشور کماکان به عنوان همان جایگاه شناخته و معرفی میشود.
در مواضع سیاست خارجی باید به شدت محتاط بود و به طور دقیق مشخص شود بجز رهبری و رئیس جمهور و وزیر خارجه چه کسانی و در چه محدودهای حق اظهار نظر دارند. این مسأله باید برای همه دستاندرکاران روشن باشد.
شاید اگر اظهارات آقای علمالهدی درباره مسائل منطقه را همه ائمه جمعه محترم میگفتند، میتوانستیم بفهمیم که از مرکز معینی چنین توصیهای شده است، ولی هنگامی که میبینیم این اظهارات منفرد است و تاکنون نیز هیچکدام از مقامات مسئول اصلی کشور حتی مشابه آن را بیان نکردهاند، به این نتیجه میرسیم که اینها مواضع شخصی است، که از تریبون رسمی بیان میشود؛ در حالی که میدانیم فرض است که ائمه جمعه باید به نحوی بازتابدهنده سیاست رسمی نظام باشند و حق ندارند خارج از این چارچوب اتخاذ موضع کنند.
اکنون یک پرسش از دستاندرکاران نمازهای جمعه داریم. این سخنان ایشان که با بازتاب شدیدی در کشورهای عربی مواجه شده است و آن را نشانه دخالت ایران در امور داخلی این کشورها و وابستگی نیروهای داخلی آنجا به ایران تفسیر کردهاند، آیا کسی مسئولیت هزینههای آن را عهدهدار میشود؟ اصولاً اگر کسان دیگری اظهارات تا این حد غیرمسئولانه نمایند با چه وضعی مواجه خواهند شد؟ آیا ما به عنوان شهروندان این کشور حق داریم که خواهان رسیدگی به این مواضع هزینهساز باشیم؟