آقای اَجری میگوید آنها آن روز از داخل خانه صدای تیراندازی را میشنیدند اما فکر میکردند تیراندازی هوایی است: «نشسته بودیم و صحبت میکردیم و فکر میکردیم تیراندازی هوایی است که یک دفعه تلفنهای ما زنگ خورد، خبر دادند که حمید تیر خورده است. سراسیمه خودمان را به درمانگاه استیری (درمانگاه شبانه روزی چهاردانگه) رساندیم، حمید را دیدیم آنجا روی زمین افتاده است. او را با این تصور با این تصور که شاید حالا زنده است یا بشود کاری برای او کرد از آنجا به بیمارستان ضیائیان رساندیم، آنجا گفتند حمید تمام کرده است.»
به گفته رحیم اَجری، او حفرهای روی سینه سیدحمید دیده است که جای گلوله بود اما نمیتواند با قاطعیت بگوید گلوله از روبرو به سینهاش برخورد کرده یا به پشت او شلیک شده است و از سینهاش بیرون آمده است: «به نظرم گلوله از پشت حمید داخل شده بود و از سینه زده بود بیرون اما واقعا نمیدانم.»
جنازه سیدحمید را در بیمارستان تحویل آنان نمیدهند و از آنان میخواهند فردا برای تحویل گرفتن آن به پزشکی قانونی مراجعه کنند. اما مقامات امنیتی به بهانههای مختلف مانع از تحویل دادن جنازه حمید به خانواده او میشوند: «سه شنبه رفتیم پزشک قانونی اسلامشهر برای تحویل گرفتن جنازه، اما آن را به ما ندادند. من فقط روز اول با آنها رفتم سردخانه، بعد دیگر گفتند شما نیا که به زحمت نیفتی، نمیدانم دقیق چه بهانههایی میگرفتند اما در نهایت بعد از سه روز جنازه حمید را روز سهشنبه بعد از ظهر تحویل ما دادند و ما روز چهارشنبه او را به خاک سپردیم.»
آقای اَجری میگوید آنها میخواستند جنازه حمید را در چهاردانگه به خاک بسپارند اما ماموران امنیتی مانع شدهاند و گفتهاند او را باید در همان دارالسلام اسلامشهر به خاک بسپارند: «گفتند مردم میآیند و شلوغ میشود و دردسر درست میشود و باید او را همینجا در دارالسلام اسلامشهر به خاک پسپارید. قبول کردیم چون ترسیدیم چیزی پیش بیایید و همان جنازه را هم از ما بربایند و قبر او را هم ندانیم.»
با این اوصاف هم ماموران لباس شخصی همه جا حضور داشتهاند و در شیوه و طول برگزاری مراسم ختم هم مداخله کردهاند. با دخالت همان ماموران که لباس شخصی بودهاند و به گفته آقای اَرجی برای او معلوم نبود جز کدام نهادی بودهاند، مراسم ختم نیم ساعت زودتر از زمان برنامهریزی شده تمام میشود: «برای مراسم سوم هم در جاده چالوس جایی را گرفته بودیم و قرار بود دو ساعت آنجا باشیم گفتند دو ساعت زیاد است و بعد از یکساعت گفتند کافی است و مراسم را تمام کنید.»
به گفته آقای اَجری یک بار هم دو مامور زن به مجلس زنانه در خانه برادر دامادش رفتهاند و تسلیت گفتهاند: «گفته بودند حالا اتفاقی است که افتاده و تسلیت گفته بودند و اظهار همدردی کرده بودند.» آقای اَجری این را هم اضافه میکند که از آنها برای دادن جنازه سیدحمید پولی طلب نکردهاند: «از ما پولی نگرفتند، در مورد بقیه نمیدانم.»
پدر خانم جانباخته سیدحمید طاهری میگوید آنها پیگیر وضعیت پرونده گلوله خوردن و جانباختن سیدحمید بودهاند اما هنوز پروندهای تشکیل نشده است و در دادگاه به آنها گفتهاند در حال بررسی ابعاد موضوع هستند: «میگفتند حالا باید مشخص شود ایشان زمان تعرضات کجای خیابان بوده است. قرار شده بررسی کنند کار کارشناسی انجامدهند و بعد نتیجه بررسی را به ما اعلام کنند.»
آقای اَجری میگوید پنجشنبه ۱۴ آذر نوهاش ۴ ماهه میشود و حال دخترش هم در این شرایط اصلا خوب نیست: «دخترم آسیب روحی زیادی دیده است. الان فقط میگوید کاش قبر حمید همینجا در چهاردانگه بود تا او می توانست هر روز سر خاکش برود.دخترم هنوز چشم به در است و منتظر است حمید برگردد.»
گفتنی است به نوشته ایسنا و به نقل از مسعود مرسلپور، فرماندار اسلامشهر، دو روز شنبه ۲۵ آبان و یکشنبه ۲۶ آبان اعتراضات در اسلامشهر ادامه داشته است. ایسنا روز دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۸، خبر داد «با کمک نیروهای انتظامی، امنیت در شهرهای اسلامشهر، چهاردانگه و شهریار حاکم شده است.»
«امنیتی» که بنا بر گزارشها جز با کشتن معترضان قابل تامین نبوده است. مرسلپور در گفتگویی جانباختن دستکم یک نفر یک نفر را تائید کرد. به گزارش ایرانوایر هم، یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹«عرفان فائقی» ۲۱ ساله در چهاردانگه هدف قرار گرفت و جانباخت. بنابر خبر دیگری هم، حسین قاسمی، نوجوان ۱۷ ساله یکی دیگر از ساکنان چهاردانگه است که در این اعتراضات هدف گلوله ماموران امنیتی قرار گرفته و جانباخته است.
از: ایران وایر