سایت ملیون ایران

یادی از فاجعه شانزده آذر “روز دانشجو” در ایران

در شانزده آذر ۱۳۳۲ سربازان حکومت کودتا به دانشګاه حمله بردند تا اعتراضات دانشجویان به حکومت کودتا را خفه کنند. جنایت وقتی بالاگرفت که سربازان به کلاس درس دانشجویان دانشکده فنی، که در دانشگاه بسیارمقاوم بودند حمله بردند و سه دانشجو: احمد قندچی ، شریعت رضوی، مصطفی بزرگ نیا در سر کلاس درس، هدف گلوله سربازان قرار گرفتند وکشته شدند. این حمله سربازان کودتا بدستور شاه انجام شد. همزمان ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور امریکا از ایران که تازه کودتای امریکائی، انگلیسی درآن موفق شده بود دیدن میکرد. ولی حمله به دانشگاه به مناسبت اعتراضات وسیع دانشجویان علیه حکومت کودتا و برکناری حکومت دمکرات دکتر محمد مصدق در ماه های پس از ۲۸ مرداد صورت میګرفت. ایشان خواستند تا دهان دانشجویان را با ګلوله پر نمایند. سرلشکر دادستان فرماندار نظامی تهران در اعلامیه ای که در روزنامه های عصر منتشر شد نوشت: ” چند روزی است که مجددآ تحریکاتی بوسیله عناصر اخلالگر و افراطی و نیز اشخاصی که محیط آرام را برای اجرای مقاصد شوم و خائنانه خود مساعد نمیدانند….، بخصوص اغفال دانشجویان… دست به تظاهرات و اعمال خلاف قانون میزنند…”، بدقت شبیه نوع اطلاعیه های حکومت مذهبی و استبدادی امروز.
دانشجویان در تمامی دانشگاههای ایران این روز را روز دانشجو خواندند و هر ساله دانشجویان در دانشگاهها اعتراض خود را باین جنایت حکومت نشان میدهند.
چند سال پیش آقای رضا پهلوی همراه اعتراضات همگانی و بزرگداشت ۱۶ آذر برای روز شانزده آذر اعلامیه داد و درآن با کمال بیخبری جمهوری اسلامی را عامل فاجعه معرفی نمود بدون آنکه نامی از دانشجویان کشته شده در کلاس در ببرد. من در مقاله ای بیخبری رضا پهلوی را نشان دادم و اضافه کردم این جنایت در زمان حکومت پدر شما و بدستور فرمانده کل قوا شاه انجام شد و نام دانشجویان را برای ایشان نوشتم. ایشان هرگز اشتباه خود را تصحیح نکردند. اگر حواس آقا بود اصلآ مثل، آنچه از آن به بعد انجام داد، هرگز اشاره ای به شانزده آذر نمیکرد!
کشتار در خیابانهای کشور، نظیر کشتار مردم در اعتراض بزرگ ۳۰ تیر ۱۳۳۱ ، حمله وسیع به دانشگاه در اول بهمن ۱۳۴۱ که در آن تعداد بسیاری از دانشجویان را مجروح نمودند که در بیمارستان بستر شدند ( من انترن بیمارستان هزار تختخواب ُ، درآن زمان بنام پهلوی و در این دوره آنرا بیمارستن خمینی کردندُ بودم و در آن روز ۶۰۰ دانشجو را روی پتو و کف بحش های بیمارستان بستر کردیم. اعدام های جنایتکارانه دکتر فاطمی و سایر محالفین، آتش زدن کریم پور شیرازی، روزنامه نگار شجاع مخالف دربار دزد و فاسد و خانواده دزد و فاسد پهلوی، دسته دسته اعدام افسران میهن دوست توده ای که مثل بسیاری اغفال سازمان حزب توده شدند. وقتی همه چیز را آرام کرده بودند و کار در دست خودشان بود، اینهمه اعدام لازم نبود. دختران توده ای را به رسوا ترین شکلی تحقیر میکردند. حالا خانم شهبانوی سابق از دختران مورد حمله حکومت مذهبی و زندان کردن شکایت میکند. معلوم نیست آنزمان چرا صدایش در نمیآمد؟
ثروت ملی مردم را از ایران چپاول کرده و آورده اند و درهر شهر بزرگ امریکا و اروپا خانه های بزرگ دارند و هر روز در هتل بزرگی بسر میبرند، کسی از میزان ذخیره بانکی ایشان خبر ندارد. آقای رضا پهلوی در برابر سوالی که شما که کار نمی کنید از کجا امرار معاش میکنید پاسخ داد از مادرم میگیرم. می بینید نمونه جواب ها را؟
حالا، آقای شاهزاده به خیر خواهی مردم پرداخته و به مقابله با اعتراضات خیابانی اعتراض میکند. به کشتار مردم اعتراض میکند. یک کلام از دوران استبدادی و جنایات پدر تاجدار سخنی نمی گوید. اسم شانزده آذر را هم دیگر نمی برد.
آقا در نقش رهبری مردم خطاب به مردم شهرهای مختلف ایران سخنوری میکند. شعر معروف میرزاده عشقی، که در سی سالگی بدستور پدربزرگ مستبد و قلدر ایشان رضا شاه مثل سایرین از پیشکسوتان مردم ایران در جلوی خانه اش به ضرب گلوله کشته شد (واقعآ رضا شاه “روحش شاد!!”). در تظاهرات مردم، صدائی که معلوم نیست در کجا ضبط شده را بنام شعار مردم میخواهند به خورد مردم بدهند. شعر میرزاده عشقی را بگویم: جزای حسن عمل بین که میر موسی خان/ نرفته خوار نماینده ی اهالی شد!
آقا پول های مردم را برداشته آورده خارج از کشور و خوش میگذراند و حالا میخواهد با کمک امریکا و اسرائیل رئیس شود. و ادعای رهبری تظاهرات مردم فقیر ایران را دارد.
ننگ و نفرت بر حکومت و شاه مستبدی که جنایت ۱۶ آذر را مرتکب شد.
خاطره شانزده آذر را گرامی داریم!

از: فیس بوک نویسنده

خروج از نسخه موبایل