استان وایر- با گذشت ۲۵ روز از بازداشت «جعفر ابراهیمی» فعال کانون صنفی معلمان و بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، همچنان خبر دقیقی از نهاد بازداشت کننده و محل نگهداری وی وجود ندارد. آقای ابراهیمی روز پنجم دی ماه جاری هنگام حضور در مراسم چهلم جان باختگان اعتراضات آبانماه ۱۳۹۸ در بهشت سکینه کرج بازداشت شده است.
کانون صنفی فرهنگیان گیلان با انتشار بیانیهای ضمن اعتراض به «عزم حاکمیت بر ادامه سیاست النصر بالرعب با شتاب بیشتر، به جای در پیش گرفتن سلسله کوششهایی در جهت بازگشت به قانون و احترام به حقوق شهروندی و آزادی های مصرحه در قانون اساسی» به بازداشت جعفر ابراهیمی و زندانی بودن سایر معلمان پرداخته است. متن این بیانیه را در ادامه بخوانید:
به نام خداوند جان و خرد
قریب به چهار هفته از بازداشت جعفرابراهیمی فعال صنفی شناخته شده و بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی سراسر ایران می گذرد. طی این مدت اطلاع دقیقی از چرایی دستگیری و ارگان دستگیر کننده این فعال شناخته شده کشوری در دست نیست.
اما آنچه که موجب تاسف و تاثر است، عزم حاکمیت بر ادامه سیاست النصر بالرعب با شتاب بیشتر، به جای در پیش گرفتن سلسله کوششهایی در جهت بازگشت به قانون و احترام به حقوق شهروندی و آزادیهای مصرحه در قانون اساسی است.
جامعه ایرانی سالهاست که فاصله طبقاتی را به صورت تصاعدی طی طریق میکند. به گونهای که در نگاه پاره ای از جامعه شناسان اکنون جامعه به دو دسته فرادستان حاکم و فرودستان مستضعف تقسیم میشود. در این میان جای شگفتی است که دامنه اختلاسها هم به لحاظ کمی و هم تنوع و تکثر در ارگانهای مختلف حاکمیتی روز به روز ابعاد تازه تری می یابد.
عمق این فاجعه را زمانی بیشتر می توان دریافت که سهم آموزش و پرورش را از بودجه عمومی دریابیم. دولت طی سالهای اخیر هر روز با طرح و برنامهای سمت و سوی آموزش رایگان را بیشتر مورد تهاجم قرار داده است.
جعفر ابراهیمی یکی از کنشگران پیشرو و صادقی است که همواره معترض این امر نامبارک بوده است. نیم نگاهی به سیره نظری و عملی پویشهای او نشان می دهد، جعفر ابراهیمی با ارائه مقالات متعدد و درسآموز، مصاحبهها و سخنرانیها همواره نسبت به کالایی شدن آموزش و تعطیلی آن هشدار میداد. از همین رو دغدغه زیادی برای کودکان کار و بازمانده از تحصیل داشت.
شاید اگر در جامعهای دموکراتیک روزگار میگذراندیم،امثال جعفر ابراهیمی در مراکز آکادمیک آموزش وپرورش مشغول ایدهپردازیهای نوین و پیشروانه بودند اما وضعیت بغرنج و حساس ما موجب شده او هیچگاه به شرایط زیست گلخانهای تن ندهد. او هرگز خود را تنها مرد صحنه «بزم» تئوری پردازی ندانست. بلکه در عرصه «رزم صنفی» هم حضوری مداوم داشت. اهمیت او ایجاد توازن و تعادل میان این دو حوزه بود.
متاسفانه ما از یک سو با کثیری از ایده پردازان گلخانهای مواجهیم که میان یافتههای ذهنیشان و رفتارهای عینیشان هیچ توازن و تناسبی وجود ندارد. از سوی دیگر هم در مواردی با نوعی کنش ورزی عملی مواجهیم که بهرههای ناچیزی از عنصر آگاهی برده است.
جعفر ابراهیمی از فعالان صنفی شناخته شدهای بود که به آنچه میگفت باور داشت و برای عملیاتی کردن ایدههای خود همواره در صحنه بود. حضور او در آرامستان بی بی سکینه هم ناشی از باور عدالت طلبانهای او فارغ از دغدغههای سیاسی است. او هیچ گاه در اسارت هیچ حزب و جریان سیاسی خاصی در نیامد چرا که دغدغه اصلی او اجرای عدالت و به ویژه عدالت آموزشی است.
حوادث آبان نشان داد که دغدغههای امثال جعفر ابراهیمی تا چه اندازه منطبق با واقعیتهای عینی است. دستگیری او نشانهای از کوششها و جهدهای بیحاصل و مکرری است که منجر به تشدید شکاف ملت_دولت میشود.
انتظار می رفت بعد از حوادث خونین آبان، حاکمیت عزم جدی خود را به ترمیم این شکاف مینهاد. دستگیری کنشگران صنفی و مدنی و کارگری نه تنها سودی برای حاکمیت ندارد بلکه شرایط را بغرنج تر می کند.
جامعه معلمان ایران انتظار دارد جعفر ابراهیمی هرچه زودتر آزاد شود و به کانون خانواده و کنشگران صنفی باز گردد.
حکومتی که معلمان شریفی چون جعفر ابراهیمی، محمود بهشتی لنگرودی، اسماعیل عبدی و محمد حبیبی را به بند می کشد، در حقیقت با گسترش نور و روشنایی و حقیقت طلبی به مخالفت برخاسته است. معلمان مراجع جامعهاند. پاسخ مشاورههای صادقانه و خیرخواهانه آن ها وعده های خجسته است نه وعیدهای بند و زندان.
جعفر ابراهیمی و دیگر معلمان در بند را آزاد کنید.
آی! با شما هستم
این درها را باز کنید
من به دنبال فضایی میگردم
لب بامی
سر کوهی
دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم
میخواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد!
من هوارم را سر خواهم داد!
چاره درد مرا باید این داد کند
کانون صنفی فرهنگیان گیلان