در آستانه انتخابات ۲۴ خرداد ایران، ناظران برجسته آمریکایی در گفتوگو با رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی درباره میزان تأثیرگذاری تحریمها، هدف نهایی مذاکرات هستهای و دستاوردهای احتمالی رویکردی «دیپلماتیکتر» در قبال تهران به تبیین دیدگاههای خود پرداختند.
در همین چهارچوب، گفتوگو با دنیس راس، دیپلمات باتجربه آمریکایی و کارشناس مسائل خاورمیانه و آسیای جنوب غربی، را میخوانید. آقای راس در طول چهار دهه گذشته مسئولیتهای ارشدی را در دولتهای دموکرات و جمهوریخواه ایالات متحده عهدهدار بوده و هماکنون مشاور امور سیاست خاور نزدیک مؤسسه واشینگتن است.
رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی: در یادداشت اخیرتان در روزنامه «واشینگتن پُست»، استدلال میکنید که ایالات متحده نیازمند آن است از رویکرد «گام به گام» اعتمادسازی در مذاکرات فاصله بگیرد، و با شفافیت بیشتری مواضع آمریکا را در قبال برنامه هستهای ایران تبیین کرده و ابعاد قابل قبول و غیرقابل قبول این برنامه را [از دید ایالات متحده] مشخص کند. به نظر شما، ایالات متحده باید با چه چیزی کنار بیاید؟
دنیس راس: ما باید آمادگی این را داشته باشیم که بپذیریم ایران برنامه هستهای داشته باشد، در عین حال، در صورتی که ایرانیها از حق نامحدود غنیسازی برخوردار باشند، چنین برنامهای نمیتواند صلحآمیز باشد. دلیل این امر هم آن است که حق نامحدود غنیسازی ایرانیها را در جایگاهی قرار خواهد داد که خواهند توانست، با سرعت زیاد، دنیا را در برابر عمل انجام شده قرار دهند و [به ناگاه] جنگافزار هستهای خود را به جهان نشان دهند.
برخی ترجیح میدهند که ایرانیها سوخت خود را از خارج تأمین کنند و حق غنیسازی نداشته باشند. منظورم این است که میشود خود را در وضعیتی تصور کنیم که ایرانی دارای حق حداقل غنیسازی را بپذیریم، به این معنا که شمار سانتریفیوژها، نوع سانتریفیوژهای فعال [برنامه هستهای ایران]، مقدار ماده غنیشدهای که میتوانند داخل کشور نگاه دارند و میزان غنیسازی را محدود نگاه داریم. هر یک از این محدودیتها باید مورد نظارت دقیق باشد. چنین روشی هم به ایرانیها اجازه میدهد غنیسازی خود را داشته باشند، که ادعا میکنند به دنبالش هستند و احساس میکنند حقشان است، و هم – در عین حال- کاری میکند که نتوانند هر وقت خواستند به راحتی به توانایی ساخت جنگافزارهای هستهای دست یابند.
مایلم خودمان را در جایگاهی تصور کنم که به ایرانیها پیشنهاد کنیم که البته میتوانند قدرت هستهای داشته باشند، اما این قدرت محدود خواهد بود. رویکردی که تا کنون داشتهایم با هدف تلاش برای حصول نتیجه نبوده، بلکه بیشتر به این سو معطوف بوده که حال ببینیم میتوانیم روند اعتمادسازی متقابلی ایجاد کنیم. این رویکردی بوده که ایرانیها برای ادامه برنامه هستهای خود از آن سوء استفاده کردند تا در نهایت به نقطهای برسند که با دسترسی به توانایی ساخت جنگافزار هستهای از ادامه مذاکرات سر باز بزنند و حصول نتیجه از روش دیپلماتیک را غیرممکن سازند، و من فکر میکنم که روند [کنونی] به مقدار زیادی حالت فرسایشی پیدا کرده است.
شما نوشته اید «باید کاری کنیم که رهبر [جمهوری اسلامی] متوجه شود که وقتی ایالات متحده میگوید زمان برای دیپلماسی رو به پایان است، بر سر حرفمان هستیم – و تبعات چنین چیزی میتواند استفاده از زور باشد.» جدای از [توسل به] زور، آیا گزینه دیگری را در چشمانداز مشاهده میکنید؟
خب، فکر میکنم روشن است که به این جمعبندی رسیدهاند که اگرچه بهای اقتصادیای که هم اکنون پرداخت میکنند گزاف است، آمادگی این را دارند که برای پیگیری چیزی که به وضوح هدفشان است این بها را پرداخت کنند، هدفی که به باور من این است که خود را در موقعیتی قرار دهند که باید جنگافزار هستهای داشته باشند. از این رو، روش پیشنهادی من یک راه برونرفت دیپلماتیک است، و راه برونرفت دیپلماتیک به آنها این اجازه را میدهد که چیزی را که میگویند میخواهند داشته باشند، و اگر آمادگی قبول آن را نداشته باشند [خود] دستشان را برای جهانیان رو میکنند.
بسیاری از ناظران معتقدند که تا بعد از انجام انتخابات ریاست جمهوری در ایران هیچ حرکتی را در بحث هستهای شاهد نخواهیم بود. اما شما استدلال کردهاید که زمان «تغییر رویکرد» برای ایالات متحده و همپیمانانش پیش از انتخابات ۱۴ ژوئن (۲۴ خرداد) است. میتوانید توضیح بدهید چرا؟
بله، فکر میکنم باید حتی پیش از انتخابات این پیام را [به ایران] برسانیم، نه برای این که انتظار داریم پیش از انتخابات توافقی حاصل میشود، بلکه به این خاطر که ایرانیها برای سبک و سنگین کردن پیشنهاد ما، – و همچنین برای هضم این واقعیت که ما به سوی شفافسازی رویکرد خود حرکت میکنیم،- به زمان نیاز دارند.
حال، اگر به طور جدی به دنبال آن هستیم که به راه دیپلماتیک برونرفت فرصت دهیم، بایستی به شکلی این روش را ارائه کنیم که به [ایرانیها] وقت بدهیم که معنایش را درک کنند. با علم به این که برنامه هستهای آنها هر روزه ادامه داشته – به طور روزانه غنیسازی میکنند، هر روز سانتریفیوژ جدید اضافه میکنند و هر روز هم سانتریفیوژهای نسل جدید بیشتری میافزایند – بنابراین زمان زیادی باقی نمانده و به باور من صبر کردن پیش از ارائه این راهکار، اشتباه است چون ممکن است زمان باقیمانده برای رسیدن به دستاوردی دیپلماتیک را کاهش میدهد.
شما اوایل امسال گفته بودید که اگر تا آخر سال ۲۰۱۳ دیپلماسی کارآیی نداشت، احتمال استفاده از نیروی [نظامی] بسیار بالا خواهد رفت. آیا هنوز هم همین طور فکر میکنید؟
البته که [همین طور] فکر میکنم، آخر امسال، اوایل سال آینده.
آیا فکر میکنید امکان دارد بدون نزدیک شدن به خطر جنگ، پیام محکمی برای ایران فرستاد؟ آیا ارزش ریسک را دارد؟
خب، فکر میکنم مسئله [اساسی] آنجاست که این ایرانیها هستند که با خطر جنگ مواجهند، ایرانیها هستند که خطر استفاده از زور علیه زیرساخت هستهایشان را در برابر خود دارند، آنها هستند که شانس [انتخاب] برونرفت دیپلماتیک را دارند. اما اگر از این فرصت استفاده نکنند، کل این سرمایه را از دست خواهند داد. در عین حال گزینش نهایی با آنهاست که این راه را انتخاب کنند.
آیا فکر میکنید که تحریمها ممکن است به وجهه ایالات متحده نزد ایرانیان صدمه وارد آورد؟
به باور من، چیزی که باعث آسیب دیدن ایرانیها شده، رفتار دولت ایران است و فکر میکنم احتمالاً درصد قابل توجهی از عموم جامعه ایران این امر را درک میکند و [بازهم] فکر میکنم اگر رهبری ایران – رهبر جمهوری اسلامی – واقعاً به مردم ایران اعتماد دارد، انتخابات را به این شکلی که الان برگزار میکنند، برگزار نمیکردند، نامزدهایی را که میتوانستند انتخابات را جدیتر کنند، رد صلاحیت نمیکردند. بنابراین، فکر میکنم این که دیدگاه مردم ایران چگونه است، احتمالاً بسیار روشن است، مردم میدانند که رهبری است که تمامی این مشکلات اقتصادی را برایشان ایجاد کرده، اگر بخواهند راه متفاوتی را در پیش بگیرند میتوانند، اما انتخاب [در نهایت] با آنهاست.
از: رادیو فردا