سایت ملیون ایران

سیاست های جدید امریکا در قبال ایران چه هدفی را دنبال می کنند؟

امریکا اخیرا سه ابتکار جدید خود در مورد ایران را اعلام کرده است. این سه سیاست عبارتند از:

۱ ـ تحریم آقای علی اکبر صالحی و سازمان انرژی اتمی ایران. وزارت خزانه‌داری آمریکا پنجشنبه گذشته سازمان انرژی اتمی ایران و رئیس آن، علی اکبر صالحی را تحریم و دلیل آن را «نقض تعهدات هسته‌ای ایران» عنوان کرد.

۲ ـ تمدید معافیت تحریمهای هسته‌ای مربوط به همکاریهای ایران با روسیه و چین و اروپا. ۳۰ ژانویه امسال وزارت خزانه‌داری آمریکا به شرکت‌های روسی، چینی و اروپایی اجازه داد تا به همکاری با سایت‌های هسته‌ای ایران ادامه دهند. البته معافیت‌های همکاری اتمی این چند کشور عضو برجام برای ۶۰ روز دیگر تمدید شده است.

۳ ـ درست کردن ساز و کار برای فروش دارو و مواد غذایی از طریق سوئیس. دولت سوئیس روز ۱۰ بهمن اعلام کرد که سازوکاری برای صادرات مواد غذایی و دارو به ایران از روز هفتم بهمن فعال شده است. این محموله شامل داروهای ضدسرطان و داروهای مورد نیاز برای پیوند اعضای بدن بوده است. وزارت خزانه‌داری آمریکا تضمین‌های لازم را به بانک سوئیسی برای انجام این معاملات داده است. هدف سازوکار ایجاد یک کانال امن پرداخت برای صادرکنندگان و تولیدکنندگان مواد غذایی و دارو در سوئیس از طریق یک بانک سوئیسی است تا دریافت پول صادرات آنها به ایران تضمین شود. وزارت امور اقتصادی سوئیس این اطلاعات را در همکاری با وزارت خزانه‌داری آمریکا راستی‌آزمایی کرده و تضمین می‌کند که کنترل لازم در رابطه با معاملات و انتقال ارز رعایت شده باشد. به همین منظور، وزارت امور اقتصادی سوئیس اطلاعات دریافت شده از بانک‌ها و صادرکنندگان را در اختیار وزارت خزانه‌داری آمریکا قرار می‌دهد.

حال این سئوال مطرح می شود که هدف امریکا از این سیاست‌ها چیست؟ آیا این سیاستها با هم در تناقض هستند و علائم مختلفی را آمریکا ارسال می‌دارد یا نه؟ یا هر سه با هم بسته‌ای را تشکیل می‌دهند که هدف مشخصی دارد. آمریکا همانطور که بارها اعلام کرده است سیاست فشارهای همه جانبه به ایران را به اجرا می‌گذارد تا رفتار رژیم ایران تغییر کند. اما این سیاستها که رژیم جمهوری اسلامی را هدف قرار داده است در اصل هدف دیگری هم دنبال می‌کند و آن فشار به اروپا برای پایان دادن به برجام است. البته در اینجا باید یادآوری کرد که از این به بعد اروپا خلاصه می‌شود به دو کشور فرانسه و آلمان زیرا انگلستان با به روی کار آمدن بوریس جانسون، راه خود را تغییر داده و از هم اکنون حدودا همان سیاست امریکا را پیش گرفته است.

در مورد تحریم آقای صالحی باید این را در نظر بگیریم که قبل از برجام و قبل از اینکه او به مقام وزارت خارجه برسد اروپایی‌ها نام او را در لیست تحریم خود قرارداده بودند. و اکنون امریکایی‌ها به اروپایی‌ها خاطر نشان می کنند به همان دلیل که آن زمان صالحی را تحریم کردید، اکنون با توجه به اینکه ایران از تعهداتی که داده بود سرپیچی می کند، باز باید او را تحریم کرد. البته امریکایی‌ها کار مهم دیگری هم کرده‌اند و آن اینکه نه تنها صالحی بلکه سازمان انرژی اتمی ایران را هم تحریم کرده اند. حال این سئوال مطرح می‌شود: اگر سازمان انرژی اتمی ایران تحریم است چگونه بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی می‌توانند با آنها همکاری کنند؟ آیا با اینکار امریکا بدنبال هل دادن جمهوری اسلامی به سمت بیرون رفتن از ان پی تی نیست؟ خصوصا که بحث بیرون رفتن از ان پی تی [پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای یا پیمان عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای ،Non-Proliferation Treaty]، در داخل ایران، بین مقامهای بالا گرفته است تا جایی که چندی پیش محمود صادقی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس اعلام کرد که با توجه به اینکه پنج گام خروج از تعهدات در برجام جواب نداده است باید طرح خارج شدن از معاهده ان پی تی را پیش برد. در اینجا لازم است یادآوری شود که متاسفانه به جز دو یا سه نفر، کسی دیگری در داخل ایران نه تنها از سیاست هسته‌ای رژیم انتقاد جدی نکرده است بلکه همه افراد اصول گرا و اصلاح طلب از آن دفاع هم کرده اند. پرداختن به این امر مهم است اما مجالی دیگر می‌طلبد. خارج شدن از ان پی تی به این معنی است که ایران می‌خواهد به سمت و سوی ساختن بمب اتمی پیش برود و معنای دیگری ندارد. چون تمام کشورهای دنیا، به غیر از پنج کشور عضو دائمی شورای امنیت و پاکستان و هند و اسراییل که بمب اتمی دارند، عضو معاهده ان پی تی هستند و تنها کشوری که عضو آن بود و از آن خارج شد، کره شمالی است که دست به ساختن بمب اتمی زد. نتیجه اینکه رژیم که مدعی است بدنبال بمب اتمی نیست در بن بست کامل قرار گرفته است. خود نیز دیگر نمی‌داند چه بایدش کرد. ترامپ نیز که آگاه است براحتی می‌تواند جلوی ساختن بمب را بگیرد، کوچکترین بیمی از اینکه ایران به دنبال ساختن آن برود ندارد و هر چه بیشتر رژیم را هل می‌دهد تا قدمهای بعدی را در این راه بردارد تا راحت تر بتواند سیاست بیرون آمدن از برجام خود را توجیه کند.

حال سئوال این است: چرا امریکا معافیت تحریمهای هسته‌ای با روسیه و چین و اروپا را تمدید کرد؟ برای یافتن پاسخ صحیح، باید بخاطر داشت که روسیه سوخت راکتور بوشهر را تأمین می‌کند و از طرف دیگر بازمانده سوخت بوشهر به روسیه می‌رود. اگر این دوکار صورت نگیرد و بازمانده سوخت که در آن پلوتونیوم هست در ایران بماند می‌تواند مورد استفاده ایران، برای تولید سلاح هسته‌ای قرار گیرد. از اینرو تا زمانی که راکتور بوشهر کار می‌کند امریکا مجبور است معافیتها را تمدید کند. چین هم بناست در ساختن راکتور اراک شرکت داشته باشد و امریکا نیاز دارد که چین در این امر مشارکت داشته باشد تا دوباره ایران راکتور آب سنگین نسازد که بتواند از تولید پلوتونیوم آن استفاده کند. این داده‌ها می‌گویند: معافیت موقتی که امریکا صادر کرده است منطبق است با سیاست اصلی امریکا که منزوی کردن ایران است.

ساختن ساز و کار برای فروش دارو و غذا به واسطه سویس، راه‌کار امریکایی است برای گرفتن ابتکار از اروپا، ولو هنوز نتوانسته است به ابتکار خود جامه عمل بپوشاند. در برابر اروپای ناتوان، امریکا توانایی خود را هم نشان می‌دهد و هم به رخ می‌کشد. امریکا نمی‌خواهد اروپا مستقل از امریکا، بکاری توانا باشد. در همان‌حال، نمی‌خواهد در افکار عمومی جهان، نبود دارو و یا غذا در ایران، دست‌آویز حمله همگان به حکومت و روش کارش بگردد. با انتخاب جانسون در انگلستان، این رویکرد آمریکا با مشکل کمتری روبرو خواهد شد. هدف اصلی امریکا کنار گذاشتن کل برجام و تدوین برجامی دست ساخت دستگاه ترامپ است.

بدین ترتیب، سه سیاست اخیر امریکا در همان خط راهبردی آمریکا با هدف ضعیف نگاه داشتن رژیم ایران و در عین حال استفاده از آن به عنوان مترسک در خاورمیانه می‌باشد. زمانی که نتانیاهو جزئیات «معامله بزرگ قرن» ترامپ را اعلام می کرد سخن اصلی این بود که اعراب دشمن جدیدی بنام ایران دارند و اکنون زمان صلح فرا رسیده است! کافی است به موقعیت اسرائیل از چهل سال پیش تا به امروز نگاهی بیندازیم تا روشن ببینیم چگونه جمهوری اسلامی باعث تقویت و اقتدار اسرائیل در منطقه شده است. با توجه به نتایج حاصل، می‌تواند گفت که فشارهای امریکا ادامه پیدا خواهد کرد تا که رژیم ایران، در دراز مدت، با سیاست امریکا در منطقه، بطور مستمر، منطبق بگردد. زیرا امریکا می داند که برای پیشبرد سیاستش در دراز مدت نمی‌تواند به روی رژیم سعودی در ترکیب فعلی‌اش حساب کند.

حال در این وضعیت که از سویی، مردم ایران هر روز بر فقر و فلاکتشان افزوده می‌شود و از سوی دیگر، ترامپ و خامنه‌ای دست از قماری برنمی‌دارند که داو آن قدرت است، چه باید کرد؟ از آغاز بروز بحران هسته‌ای تا به امروز تکرار کرده ام که سیاست هسته‌ای رﮊیم نه تنها ربطی به تأمین انرژی برای مردم ایران ندارد، بلکه وسیله تشدید بحران خارجی با پی‌آمدهای بس زیانمند برای مردم ایران است. ما اصولا مسئله‌ای بنام “هسته‌ای” نداریم بلکه مسئله اصلی پیشبرد سیاست قدرتمداران به سرکردگی خامنه‌ای تحت این پوشش و یا پوششهای دیگر است. ادامه این سیاست بدون شک وضعیت مردم ایران روز به روز وخیم‌تر خواهد کرد. آنها هم که آستان بوس ترامپ شده اند به امید آنکه ترامپ راه رسیدن به قدرت را برای آنها هموار کند، تنها بکار آن می‌آیند که رژیم رویه خود را توجیه کند. زیرا به نگاه داشتن این رابطه خاص بین خامنه‌ای و ترامپ کمک می کنند. تجربه‌ها همه نشان داده اند که ما راه حل دیگری به غیر ازحضور در صحنه بعنوان یک ملت نداریم. هم خامنه‌ای و هم ترامپپیستها ایرانیان را ناامید و ناتوان می خواهند. آیا ما این اراده را خواهیم داشت؟ آیا سرنوشت خود در دست خواهیم گرفت و به این فاجعه پایان خواهیم داد؟

از: گویا

خروج از نسخه موبایل