انتخابات مجلس یازدهم رکورد کمترین میزان مشارکت مردم در ۴۱ سال گذشته را به نام خود ثبت کرد. برخی تحلیلگران دو جناح اصلی حکومت را بازندگان اصلی میدانند. با وجود این، رهبر جمهوری اسلامی از “درخشش مطلوب” سخن میگوید.
با وجود تبلیغات گسترده حکومتی برای شرکت گسترده در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، این انتخابات رکورد کمترین میزان مشارکت مردم را به نام خود ثبت کرده است.
حال دو روز پس از برگزاری انتخابات مجلس و با روشن شدن هر چه بیشتر ابعاد این عدم مشارکت، برخی تحلیلگران و نیز جناحهای مختلف حکومتی به بررسی علل احتمالی این رکوردزنی پرداخته و برای نشان دادن “مقصر” این وضعیت تلاش میکنند.
“درخشش مطلوب” یا “زنگ خطر” برای نظام؟
با وجود این اما علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، امروز یکشنبه چهارم اسفند (۲۳ فوریه) بدون اشاره به سطح پایین مشارکت، از “درخشش مطلوب ملت ایران در امتحان بزرگ انتخابات” سخن گفت و با تأکید بر “فضاسازی منفی و پرحجم دستگاههای تبلیغاتی بیگانه”، به “قدردانی عمیق از حضور گسترده مردم در انتخابات به رغم این تبلیغات مغرضانه” پرداخت.
روزنامه کیهان نیز از یکسو کاهش مشارکت را “نوسان در میزان مشارکت” عنوان کرده و ضمن “طبیعی” خواندن آن، دولت حسن روحانی و اصلاحطلبان را “مقصر” اصلی همین “نوسان” معرفی کرده است. حسین شریعتمداری، مدیرمسئول این روزنامه حکومتی و نماینده ولی فقیه در مؤسسه کیهان، مدعی شده است که «مردم به اسلام و انقلاب و نظام وفادار بوده و هستند. بنابراین نسبت دادن کاهش چنددرصدی مشارکت به ناامیدی مردم از اسلام و انقلاب و نظام علاوه بر آنکه یک دروغ شاخدار است، اهانت به تودههای چند ده میلیونی مردم نیز هست.»
اما مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی، کاهش “۱۰ درصدی” مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم را “هشداردهنده” و “زنگ خطر” برای مسئولان نظام جمهوری اسلامی ارزیابی کرده و خواستار “بررسی همهجانبه” آن شده است.
مهاجری در سرمقاله این روزنامه نوشته است: «اگر گوشهای مسئولین زنگ خطرها را نشنوند، خطر برطرف نمیشود. توسل به توجیهات غیرموجه نیز بیفایده است. کاهش مشارکت مردم در انتخابات را نباید به گردن دیگران انداخت. واقعیت اینست که عامل اصلی این ریزش، خودمان هستیم. هر روز که میگذرد، دافعهها بیشتر و جاذبهها کمتر میشوند. اکنون به جائی رسیدهایم که “شیفتگی خدمت” به حداقل رسیده و “تشنگی قدرت” در اوج است.»
مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی در ادامه ضمن “استسلاقی” (سلیقهای) خواندن نظارت استصوابی شورای نگهبان و برشمردن برخی عوامل احتمالی کاهش مشارکت، تأکید کرده که “حتی هزینه کردن شرع، خرج کردن شهدا و افراطهای بیسابقه صداوسیما در تبلیغات” هم نتوانسته در ترغیب مردم برای شرکت گسترده در انتخابات “افاقه” کند.
به گفته مسیح مهاجری: «اگر از صاحب این قلم بپرسید پیام انتخابات مجلس یازدهم چه بود؟ در جواب خواهم گفت: یک هشدار بزرگ. هشدار به مسئولین که به جای جنگ قدرت به فکر مردم باشید و هشدار به جناحها که منافع مردم و مصالح کشور و نظام را قربانی منافع خود نکنید.»
“نمیشود هم دروغ گفت، هم انتظار مشارکت بالا داشت”
حمیدرضا جلاییپور، از چهرههای وابسته به جریان موسوم به اصلاحطلب نیز نتایج انتخابات اخیر را حاوی درسهایی برای “هسته سخت قدرت”، “کارگزاران” و “اصلاحطلبان پیشرو” دانسته و میگوید که در این انتخابات «شاهد پایینترین مشارکت همهٔ انتخاباتهای بعد از انقلاب در کل کشور (۴۱ درصد) و تهران (۲۲ درصد) بودیم و راهیافتگان به مجلس مورد حمایت اقلیت کوچکی از شهروندانند. برای مثال، اکثر راهیافتگان به مجلس یازدهم از تهران فقط رای کمتر از ۷ درصد تهرانیهای واجد حق رای را دارند.»
این تحلیلگر سیاسی در صفحه تلگرام خود نوشته است: «نمیشود ظرف چند ماه در چند موضوع بااهمیت (اعتراضات آبانماه، هواپیمای ۷۵۲، تشییع جنازهٔ سردار سلیمانی در کرمان و کرونا)، هم سوء حکمرانی داشت و هم پنهانکاری کرد و دروغ گفت و انتظار اعتماد به نهادهای حکمرانی و مشارکت بالا داشت. دروغهای پیاپی و عدم شفافیت کمر اعتماد عمومی را میشکند. نمیشود نامزدهای قویتر مورد حمایت نیروهای سیاسی متکثر را رد صلاحیت کرد و انتظار بسیجگریشان برای برگزاری انتخابات پرشور داشت.»
این فعال سیاسی، “افزایش تاثیر نهادهای انتخابی در بهبود وضعیت”، “بهبود شرایط اقتصادی” و “حضور نامزدهای مورد اعتماد و حمایت” در انتخابات را در گرو «تن دادن هستهٔ قدرت به اقتضائات افزایش کارایی و تاثیر نهادهای نمایندگی و آزادتر و عادلانهتر شدن انتخابات و پذیرش لوازم نهادی و سیاستی کاهش فقر و فساد و تبعیض، رفع تحریمها و بهبود حکمرانی» دانسته و آن را یکی از درسهای انتخابات مجلس یازدهم برای “هسته سخت قدرت” عنوان میکند.
از نظر جلاییپور، نتایج انتخابات اخیر درسهایی نیز برای “کارگزاران و چند حزب اصلاحطلب از جمله ندا و شخص محمدرضا عارف” دارد. او مینویسد که این چند حزب: «بدون همراهی و قدرت بسیجگری اصلاحطلبان پیشرو و حمایت شخص محمد خاتمی، وزن کافی برای تاثیرگذاری بر نتیجهٔ انتخابات را ندارند و با هر لیست کمکیفیتی و در هر شرایط سیاسی (حتی با استفاده از نام هاشمی و برای ایران) نمیتوان در انتخابات نتیجه گرفت و در انتخاب شیوهٔ حضور در انتخابات باید به موضع هستهٔ بسیجگران رای اصلاحطلب (که اغلب دموکراسیخواهتر و عدالتجوتر از این چند حزباند) هم توجه کنند و از نظر شهروندان “خط قرمز” و پایبندی به “پرنسیبهای اصلاحطلبانه” داشته باشند.»
حمیدرضا جلاییپور در عین حال در بخش “درسهایی برای اصلاحطلبان پیشرو” اذعان میکند که «پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان و امید به اصلاح ریزش داشته است». به گفته او: «اگر اصلاحطلبان میخواهند انتخابات ۹۸ تکرار نشود، باید به “بازسازی” و اصلاح خودشان، شفاف و دموکراتیک و کاراتر کردن نهادهایشان، عدالتجو و فسادستیز و دموکراسیخواهتر شدن گفتمانشان، و شناسایی و تربیت نیروهای سیاسی توانا و سالم بپردازند و زور بازوی اصلاحطلبی برای افقگشایی در میدان واقعی سیاست در ایران را افزایش بدهند.»
“گذار از دوگانه اصلاحطلب-اصولگرا”
در مقابل جریانهای رقیب حکومتی، برخی تحلیلگران بازنده اصلی انتخابات اخیر و ثبت رکورد کمترین میزان مشارکت در تمام دورههای انتخاباتی ۴۱ ساله اخیر را خود دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا میدانند.
از جمله فرهاد قنبری، جامعهشناس، در صفحه تلگرام خود نوشته است که پس از روشن شدن “کمترین میزان مشارکت مردم در میان تمام انتخاباتهای چهل و یک سال پس از پیروزی انقلاب سال ۵۷” اینک جناحهای مختلف هر یک «سعی میکنند دیگران را مقصر اصلی این وضعیت قلمداد نمایند.»
به گفته این تحلیلگر، در حالی که بسیاری از محافظهکاران علت عدم مشارکت عمومی را همچون سالهای گذشته به گردن دولت روحانی انداختهاند و امسال نیز “توطئه کرونا”، “نقشه استکبار”، “رسانههای معاند” و “ضعف عملکرد مجلس فعلی” را مطرح کردهاند، بسیاری از اصلاحطلبان آن را به “عملکرد شورای نگهبان و رد صلاحیت گسترده کاندیدهای وابسته به جریان اصلاحات” نسبت میدهند.
اما فرهاد قنبری میگوید، اصولگرایان «نه به رای مردم که مخالف رای آنهاست احترامی قائلند و نه عدم مشارکت مردم را میپسندند. در نگاه این افراد مردم کودکان نادان و صغیری هستند که وظیفهای جز شرکت در انتخاباتها و تایید گزینههای مورد نظر آنها را ندارند.»
از سوی دیگر، به گفته این جامعهشناس “رویگردانی مردم از اصلاحطلبان و روحانی” در انتخابات اخیر به معنای “رجعت به آغوش جبهه پایداری و قالیباف و امثالهم” هم نیست، بلکه «این تودههای ناراضی پس از این “شفای قوم خود را در دوای دیگری” جستجو خواهند کرد.»
فرهاد قنبری همچنین معتقد است که تحلیلگران اصلاحطلب فراموش کردهاند که «رد صلاحیت گسترده اصلاحطلبان مسئله جدیدی نیست و در چند انتخابات قبل هم شورای نگهبان عملکردی به مراتب سختگیرانهتر از امسال داشته است.»
به گفته این تحلیلگر سیاسی: «اصلاحطلبان به خوبی به این مسئله که در صورت تایید صلاحیت تمام کاندیداهای خود هم چیزی جز شکست در انتطارشان نبود آگاه بودند اما در تحلیل خود به دنبال انکار این مسئله و پاک کردن صورت مسئله هستند.»
قنبری در ادامه مینویسد: «برخی از جریانهای وابسته به جبهه اصلاحات لیست انتخاباتی ارائه کردند و برخی از چهرههای وابسته به این جریان هم تمام تلاش خود را در تبلیغات به کار گرفتند اما در پایان نتیجهای جز شکست نصیبشان نشد.»
این جامعهشناس ضمن اشاره به اینکه “تاکید فراوان بر روی رد صلاحیتها به نوعی سلب مسئولیت از خویش و عدم پذیرش واقعیت گذار بخش بزرگی از مردم از دوگانه اصلاحطلب- اصولگراست”، تأکید میکند: «انتخابات دوم اسفند هیچ پیروزی ندارد اما بازندههای زیادی را به دنبال داشته است. یکی از عمده این بازندهها هر دو جناح سیاسی محافظهکار و اصلاحطلب است.»
فرهاد قنبری در نهایت تصریح میکند: «هر دو جناح سیاسی باید از این انتخابات درس گرفته و بیاموزند که نه میتوانند و نه حق دارند که به مردم نگاهی مانند “ارباب و رعیت” و “آقا بالاسر” داشته باشند.»
در حالی که رسانههای داخلی نتایج قطعی شمارش آرای انتخابات یازدهمین دور مجلس شورای اسلامی را اعلام کردهاند، وزارت کشور هنوز نرخ مشارکت را اعلام نکرده است. طبق این آمار، میزان مشارکت مردم در کل کشور ۴۱ درصد بوده که به معنای ریزش حدودا ۲۰ درصدی در مقایسه با چهار سال قبل است. میزان مشارکت مردم در تهران نیز ۲۲ درصد عنوان شده است. به گفته برخی منابع نیز در برخی از شهرهای ایران بین ۷۰ تا ۸۰ درصد از واجدان شرایط در انتخابات شرکت نکردهاند.
میانگین مشارکت مردم در انتخابات ده دوره گذشته مجلس شورای اسلامی حدود ۶۱ درصد بوده است. در این میان انتخابات مجلس پنجم و ششم با ۷۱ و ۶۹ درصد رکورددار بالاترین میزان مشارکت هستند. تا پیش از انتخابات مجلس یازدهم نیز کمترین میزان مشارکت در چهل سال گذشته به انتخابات مجلس هشتم در سال ۸۶ مربوط میشد که فقط ۵۱ درصد از واجدان شرایط در آن شرکت کرده بودند.
در حالی که دو جناح اصلی درونحکومتی یکدیگر را مقصر وضعیت کنونی معرفی میکنند، بسیاری از تحلیلگران و منتقدان جمهوری اسلامی معتقدند، با توجه به وقایع اخیر در ایران بهخصوص اعتراضات دیماه ۹۶، آبانماه گذشته با حدود ۱۵۰۰ کشته و نیز سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران و دروغگویی و پنهانکاری حکومت، نظام حکومتی ایران در مجموع خود با بحران جدی مشروعیت مواجه شده و کاهش شدید مشارکت مردم در انتخابات اخیر مجلس نیز جلوهای از این بحران است.