سایت ملیون ایران

سیاست یک بام و دو هوای سرکوب در داخل و جلب حمایت از خارج

نریمان باورصاد امیدیان

پژوهشگر و مدرس علوم سیاسی

روزهای پیدایش ویروس جدید کرونا در ایران، مانند تمامی رویدادهایی که می‌تواند زندگی مردم را به مخاطره بیندازد و مردم از مسئولان درخواست و انتظار مدیریت درست داشته باشند، با انکار و پنهان‌کاری حکومت روبه‌رو شد. خبر درگذشت دو نفر در قم به انکارها پایان داد و رویکرد مسئولان در قبال کرونا وارد فاز دوم شد.

فاز دوم رویارویی با مشکلات بزرگ در جمهوری اسلامی، فرافکنی و انداختن تقصیر به گردن استکبار و دشمن خارجی است و بنابراین، شیوع کرونا در ایران نیز به ترور بیولوژیکی و نقشه دشمنان ایران در آمریکا و اسرائیل نسبت داده شد و باقی ماجرا نیز سناریوهای تکراری و همیشگی حاکمان جمهوری اسلامی در برخورد با چالش‌ها و بحران‌ها بوده است. حاکمیت بی‌توجهی مردم به رعایت نکات پیشگیری، تحریم‌های آمریکا و مواردی از این دست را از دیگر عوامل شیوع کرونا در ایران عنوان کردند. اما در تازه‌ترین اقدام، حسن روحانی در نامه‌ای خطاب به مردم آمریکا از آنان خواست تا «دولت و نمایندگان خود در کنگره آمریکا را آگاه کنند که دشمنی و فشار و تحریم هیچ‌گاه موفقیتی به همراه نداشته و نخواهد داشت».

روحانی در این نامه، با تهدید به این‌که در صورت برداشته نشدن تحریم‌ها، شیوع ویروس کرونا دیگر فقط مشکل ایران نخواهد بود، از مردم آمریکا و افکار عمومی این کشور خواست تا سیاستمداران خود را مجاب کنند که تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه ایران برداشته شود.

این در حالی است که نه تنها بارها اعلام شده است دارو و مواد خوراکی مشمول تحریم‌های اقتصادی علیه ایران نبوده و نیست، بلکه دولت ترامپ در نخستین روزهای شیوع ویروس جدید کرونا در ایران و پیش از گسترش این ویروس در اروپا و آمریکا، پیشنهاد کمک‌های ویژه برای مقابله با این ویروس را به ایران داد و مقام‌های جمهوری اسلامی آن را رد کردند. حتی در مورد ارسال کیت‌های تشخیص کرونا به ایران نیز تحریم‌ها هیچ دخالتی نداشته‌اند. اما پس از ورود اولین محموله کیت‌ها به ایران، در استان گیلان که از روزهای نخست جزو استان‌های در وضعیت اضطراری اعلام شد، حتی یک کیت تشخیص کرونا وجود نداشت، در حالی‌که درمانگاه داخلی سازمان صدا‌و‌سیما یکی از مراکزی بود که از برخی کارکنان و مدیران این سازمان آزمایش‌های تشخیصی کرونا می‌گرفت.

از سوی دیگر، در هفته‌های اخیر و در همین شرایط تحریمی، کمک‌های انسان‌دوستانه فراوانی از برخی کشورهای اروپایی به ایران ارسال شده است که کسی از چند‌و‌چون توزیع آن‌ها اطلاع درستی ندارد. در کشوری که سیستم توزیع عادلانه عدالت اجتماعی، ثروت و قدرت وجود ندارد، مدیریت بحران در شیوع کرونا نیز نمی‌تواند از این قاعده مستثنا باشد.

آنچه باید به آن توجه شود این است که اساسا تحریم‌های آمریکا و اروپا علیه ایران کالاهایی را شامل می‌شود که حیاتی نیستند و از محل آن‌ها درآمد نقدی دارد یا به افزایش توان نظامی و هسته‌ای ایران منجر می‌شود، چرا که دنیا به این نتیجه رسیده که تا وقتی جمهوری اسلامی به نیروهای شبه‌نظامی و نیابتی‌اش پول برساند، آن‌ها نیز به فعالیت‌های خود در منطقه ادامه می‌دهند. در نامه اخیرِ روحانی خطاب به مردم آمریکا نیز به‌صراحت گفته شده است که ایران برای مبارزه با کرونا و جلوگیری از شیوع آن در دنیا به امکانات مالی نیاز دارد و بنابراین، تحریم‌ها باید برداشته شود.

این نامه از دو جنبه قابل بررسی و تامل است. نخست، اصرار مقام‌های جمهوری اسلامی بر دریافت پول و رفع تحریم‌ها برای مبارزه با شیوع کرونا و جلوگیری از گسترش بیشتر آن به کشورهای اروپایی و آمریکا و دوم، «مردم» آمریکا مخاطب این‌ نامه‌اند و از آنان خواسته شده است تا از دولت متبوع و نمایندگان خود بخواهند تحریم‌های ایران برداشته شود.

در مورد نخست باید گفت استفاده ابزاری و احساسی سیستم سیاسی حاکم بر ایران و استفاده از زبان تهدید و باج‌خواهی و گروکشی ادبیات و رفتار تازه‌ای نیست و هر روز بیشتر اثبات می‌کند که جمهوری اسلامی با قربانی کردن منافع، جان و مال مردم فقط به دنبال رسیدن به قدرت در منطقه و افزایش توان مالی و نظامی نیروهایش در خاورمیانه و کشورهای عربی و اسلامی است و به همین دلیل هم کمک‌های انسان‌دوستانه در مواقع بحران برایش معنایی ندارد، هرچند مردم آسیب‌پذیر این روزهای ایران به این کمک‌ها به‌شدت نیاز دارند. آنچه دولتمردان ایران می‌خواهند صرفا رفع تحریم مالی است، نه ارسال امکانات بهداشتی و پزشکی و رفاهی برای مردمش که قابل نقد شدن نیست.

دومین نکته اما جالب توجه‌تر است. مسئولان جمهوری اسلامی که بر مبنای ایدئولوژی ولایت مطلقه فقیه، خود را نماینده خدا در جهان اسلام و از جمله در ایران می‌دانند، چه در قوانین و اصول فقهی و چه در عمل، نشان داده‌اند که مردم هیچ‌گاه در تصمیم‌های کشوری نقش مهمی نداشته‌اند و ندارند، چرا که صلاح و مصلحت خود را درست نمی‌دانند و از این رو، شخص دیگری باید برای آنان تصمیم بگیرد و درست با همین استدلال است که در اعتراض‌های آبان‌ماه ۱۳۹۸، به خود اجازه دادند با تمام قوای نظامی و امنیتی، مقابل مردم ناراضی بی‌سلاح که برای مطالبات مدنی به خیابان آمده بودند، بایستند و یکی از خونین‌ترین کشتارهای حکومتی علیه مردم کشور خود را رقم بزنند و باز هم با همین تفکر و استدلال است که رهبر جمهوری اسلامی چند روز پس از شوک بزرگ اعتراف سپاه پاسداران به شلیک موشک به هواپیمای مسافربری اوکراین، این خبر و عکس‌العمل‌ها به آن را بزرگ‌نمایی دشمن خواند تا عملیات موشک‌پرانی سپاه پاسداران به پایگاه‌های خالی آمریکا در عراق فراموش شود.

در چنین سیستمی، عذرخواهی از «مردم» جایی ندارد، چرا که حکومت قدرت خود را از مردم نمی‌گیرد حتی اگر نام جمهوری را بر آن نهاده باشند. بی‌اهمیتی مردم تا جایی است که حتی دلیلی برای توجیه افکار عمومی و آرام کردنش در مواقع بحرانی نیز نمی‌بینند و پاسخ مطالبات مردمی زندان و اعدام و شکنجه است.

اما رییس‌جمهوری چنین حکومتی با علم به قدرت «مردم» در جوامع آزاد، دست به دامان آنان شده است و از مردم کشوری که چهل سال پرچم ملی‌اش را به آتش کشیده‌اند خواسته است دولتمردان خود را مجاب به رفع تحریم‌ها کنند! در واقع، باید گفت این نامه به مردم آمریکا اعتراف تلویحی سیستمی انحصارطلب و ایدئولوژیک به برتری قدرت و اراده مردم در کشوری آزاد و دموکرات است که مردم می‌توانند خواسته و اراده خود را به گوش نمایندگانشان در دولت و پارلمان برسانند، بی‌آن‌که جان خود را در خطر ببینند.

اراده و اهمیت مردم تنها در نظام‌های سیاسی آزاد معنا می‌یابد، چرا که سیستم سیاسی قدرت خود را مستقیما از مردم گرفته است و این مساله‌ای است که دولتمردان جمهوری اسلامی نیز به‌خوبی می‌دانند و با دانستن همین موضوع است که در چهار دهه حکومت بر مردم ایران، همواره سیاست خود را بر مبنای سرکوب و تضعیف مردم در داخل و جلب حمایت مردم از خارج استوار کرده‌اند.

سیاست یک بام و دو هوای جمهوری اسلامی در قبال «مردم» همانند وضعیت آزادی رسانه‌هاست که در داخل این حق را برای رسانه‌ها به رسمیت نمی‌شناسد اما در خارج از کشور، از دموکراسی و رسانه‌های دنیای آزاد برای بیان نظرهایش استفاده می‌کند. تضعیف احزاب، بستن فضای سیاسی و اجتماعی و سازمان‌یافته نشدن مطالبات مدنی به معنای واقعی در داخل ایران نیز بر اساس همین دیدگاه است.

حکومتی که نه در اقتصاد مبتنی بر فروش نفت و نه در دریافت قدرت و حاکمیت سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه، به مردمش وابستگی نداشته باشد به گفت‌و‌گو و توجیه افکار عمومی داخل نیاز ندارد. اما همین حکومت با استفاده از فضای باز حاکم بر دیگر کشورها و با مخاطب قرار دادن افکار عمومی خارج از ایران، سعی دارد حمایت افکار عمومی دنیا را جلب و دولت‌های متبوعشان را وادار به پذیرش خواسته‌هایش کند.

از: ایران اینترنشنال
خروج از نسخه موبایل