ملی شدن صنعت نفت و پیش زمینه هایش

بیست و نهم اسفند ماه سال ۱۳۲۹ قانون ملی شدن صنعت نفت ایران به تصویب مجلس سنا رسید. این رویداد برگ مهمی از تاریخ مبارزاتی مردم ایران را رقم زد و تاریخ معاصر را به بعد و قبل از خود تقسیم کرد. اول تیر ماه همان سال کمیسیون خاص نفت با شرکت اکثریت اعضای «جبهه ملی ایران» و نزدیکان دکتر مصدق در مجلس شانزدهم تشکیل شد. شمار اعضای کمیسیون ۱۸ تن بود که اعضای سرشناس ان عبارت بودند از: دکتر محمد مصدق، خسرو قشقائی، الهیار صالح، حسین مکی، جمال امامی، حائری زاده و دکتر شایگان. این کمیسیون برای بررسی لایحه موسوم به «گس گلشائیان» تشکیل شد و نهایتا ان را ناقض استقلال ایران و قراردادی خواند که منافع ملت ایران را تامین نمی کند. این کمیسیون نهایتا در ۱۷ اسفندماه لایحه ملی شدن را به مجلس ارائه کرد که در ۲۴ اسفند ماه با اکثریت قاطع تصویب شد. متن لایحه بدین شرح است:

    «به ‌نام سعادت ملت ایران و به‌ منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می ‌نمائیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره ‌برداری در دست دولت قرارگیرد.»

 چند روز قبل از مرگ نخست وزیر رزم ارا، شاه به دکتر مصدق پیشنهاد نخست وزیری داد اما مصدق ان را رد کرد. ابهاماتی درباره علت عدم پذیرش پست وزارت وجود دارد ولی می توان حدس زد که مصدق قدرت طلب نبود که صرفا دنبال پست و مقام هم باشد. برای او حفظ و حراست از منافع ملت ایران و بازستاندن استقلال ایران مهمتر بود. این فشارهای او بود که در ان شرایط وخیم و هرج و مرج پس از ترور، کمیسیون را مجاب به ان پیشنهاد کرد. بعضی از تاریخ دانان درباری و تحلیلگران سلطنت طلب، نهضت ملی ایران را تنها از جنبه اقتصادی قضاوت و بررسی می کنند که اکثرا نتایج شان خطاست. نهضت ملی ایران بعد از سقوط رضاشاه و پیدایش فضای ازادی نسبی بعد از شهریور ۱۳۲۰ اغاز شد و مهمترین هدفش کوتاه ساختن دست استعمار از ایران بود و شرکت نفت انگلو ایرانیان در جنوب هم نماد استعمار محسوب می شد. دومین هدف جنبش، ناسیونالیستی بود بدین معنا که ایرانیان مردمانی با ان تاریخ کهن در طی ۲۰۰ سال اخیر زیر سلطه و نفوذ انگلیس و روس بودند و از خود استقلال نداشتند. هدف دوم نهضت ملی ایران کوتاه ساختن دست انگلیس از ایران و قطع نفوذ ان کشور در مملکت بود و مردم بر این بودند که تمام مشکلات ما زیر سر انگلیس است. هدف بعدی سیاسی بود، ایرانیان در نظر داشتند که قدرتهای خارجی دیگر در تصمیم گیری سیاسی مسائل ایران مداخله نکنند. خصوصا بعد از شهریور ۲۰ که اکثرا بر این باور بودند که «رضا شاه را انگلیسی ها اوردند و خودشان هم بردند». هدف بعدی البته اقتصادی بود و با افشاگری هائی که درباب قرارداد ننگین ۱۹۳۳ توسط شخص امضا کننده یعنی تقی زاده و نمایندگان توده ای و البته دکتر مصدق و ملیون در مجلس ملی انجام گرفت، دروغهای رژیم گذشته نقش بر آب شد و فعالان جنبش به فکر بیرون کردن انگلیس افتادند.

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!

پنهان کردنی نیست که اعضای حزب توده در مجلس ملی سر آغاز نهضت ملی بودند. آنها بخاطر مشی ضد امپریالیستی حزب توده برعلیه کمپانی نفت انگلیس به روشنگری پرداختند. حزب توده در اوایل دهه ۲۰  پایگاه اجتماعی بسیار قوی داشت و اغلب نویسندگان و روشنفکران، طرفدارش بودند. البته این پایگاه عمومی به تدریج کمرنگ شد که عواملی چون رسوائی آنان در قضیه آذربایجان و اتحاد با فرقه دمکرات، انشعاب گروه خلیل ملکی و افشای وابستگی به شوروی دخیل بود. البته انحلال حزب و دستگیری اعضای بلند رتبه حزب توسط شاه ضربه مهلکی به تشکیلات انها وارد داشت. در اینکه حزب توده بشدت ضد انگلیسی بود شکی نیست اما انها بدنبال استقلال مملکت نبودند یا شاید شوروی را قدرت خارجی و دشمن بحساب نمی کردند! سیاست رسمی حزب توده ایجاد توازن قوا در ایران بود، بدین معنا که حال که مونوپول نفت جنوب در اختیار انگلیس است باید امتیاز نفت شمال را هم به شوروی بدهیم تا بین این ۲قدرت موازنه برقرار شود. توده ای ها در نشریات خود از این سیاست ضد ملی حمایت می کردند و حتی تظاهرات نسبتا عظیمی در تهران ترتیب دادند در حمایت از درخواست سادچیکف.

گروه دوم مذهبیون و در راس انان ایت الله کاشانی بود که فردی بسیار قدرت طلب از جنس اخوندهای سیاسی مانند سید حسن مدرس بود. سابقه دستگیری توسط انگلیسی ها را زمان اشغال ایران داشت. اتهام وی طرفداری از المان نازی در پشت جبهه بود، انگلیس ها وی را به شمیران سپس به رشت و کرمانشاه تبعید کردند. او مخالف جدی رزم ارا و قوام السلطنه بود. در زمان ترور شاه در دانشگاه تهران او بعنوان آمر قتل شناخته و نخست به قلعه فلک الافلاک در خرم اباد و سپس به لبنان تبعید شد تا وی به عنوان یک رهبر ضد انگلیسی در نزد عوام شناخته شود. وی حامی فدائیان اسلام بود و گفته می شود فتوای قتل رزم ارا را او صادر کرده بود. مذهبیون گرچه بعد از شروع جنبش توسط ملیون با ان همدلی کردند اما همزمان بدنبال ایجاد دولت اسلامی بودند کاشانی بدنبال اتحاد امت اسلامی نیز بود.

گروه سوم و مهمترین اما جبهه ملی است که دکتر مصدق رهبری ان را بر عهده داشت. دکتر مصدق در تصویب لایحه ای درباب اینکه دولت در زمان اشغال حق مذاکره و امتیاز دهی را ندارد و سپس با سیاست «موازنه منفی» در مجلس چهاردهم شهره خاص و عام شد. موازنه منفی در جواب سیاست  برقراری موازنه توده ای ها به میان امد. بدین معناست که ایران ضمن اینکه بدنبال احقاق حقوق خود از شرکت نفت انگلیس است به شوروی نیز امتیازی نخواهد داد. او در مجلس خطاب به توده ای ها چنین گفت: کار شما مانند این است که فردی یک دستش را از دست داده و شما بجای کمک به او می خواهید دست دیگرش را نیز قطع کنید! خلاصه عقاید و مرام این جبهه استقلال ایران و بیرون راندن انگلیس، تربیت مهندسین و متخصصین در زمینه نفت به جهت اداره شرکت نفت ملی ایران، جدائی کامل دین از دولت، ازادی بیان و احزاب، انتخابات ازاد و سالم، عدم دخالت ارتش و نظامیان در سیاست، پایبندی به قانون اساسی مشروطه است، که در ان شاه کاملا سمبلیک است و اداره کشور بر عهده وزرا است. جبهه ملی در مدت کوتاهی به سرعت محبوب شد اما بعد از وقایع ۳۰ تیر یاران مصدق یکی پس از دیگری به صف کودتاچیان پیوستند و مخالف سرسخت او شدند یا از او بریدند و منتقد او شدند. این تاریخچه کوتاهی از احزاب و جریانهای فعال در نهضت ملی بود. البته به جز این ۳ جریان احزاب دیگری همچو سومکا، پان ایرانیست، حزب ملت ایران حزب ایران، حزب دمکرات و تشکلهای دیگر نیز نقش داشتند.

این روز را به ملت آزادیخواه ایران تبریک می گوییم و امید است بعد از یک سده مبارزه و تلاش در راه آزادی و دستیابی به دمکراسی، بالاخره این مهم نصیب ملت شود.

از: باختر امروز 

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل