سایت ملیون ایران

در بازداشتگاه مخفی سپاه با زندانیان چه‌طور رفتار می‌کنند؟

 اخیراً «اطلس زندان‌های ایران» از فعالیت مخفی یک بازداشتگاه مخفی قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران خبر داد
 
میلاد پورعیسی

 در کنار ارتباط کاری با انگلستان، ویژگی ظاهری آقای بابایی با موهای بور و بلند، ریشی شبیه لردهای انگلیسی به گفته خودش حتی دلیل اول و آخر

«محمد بابایی» را کاربران شبکه اجتماعی توییتری بیشتر با توییت‌هایش در مورد آموزش حفاظت از اکانت و امنیت دیجیتالی می‌شناسند. او هم مثل سپهر، دی ۱۳۹۶ در خیابان انقلاب تهران از سوی مأموران لباس شخصی بازداشت و به بازداشتگاه یک الف منتقل شده بود.

به محمد بابایی هم اتهام‌های «ارتباط با انگلیس» و «شرکت در اعتراضات تحت تأثیر تبلیغات کانال تلگرامی آمدنیوز» وارد کرده بودند. «روح‌الله زم»، سردبیر این کانال تلگرامی مهر سال ۱۳۹۸ در عراق بازداشت و به زندان اوین در تهران منتقل شد.

 محمد بابایی در مورد بهانه طرح اتهام ارتباط با انگلستان توسط مأموران بازداشتگاه یک الف می‌گوید: «چند بار به کشورهای اروپایی سفر کرده و چند تماس تلفنی هم با چند دوست در کشورهای مختلف گرفته بودم که همین به فشار بر من برای پذیرش اتهام جاسوسی برای بریتانیا منجر شد.»

در کنار ارتباط کاری با بریتانیا، ویژگی ظاهری بابایی با موهای بور و بلند و ریشی شبیه لردهای این کشور، به گفته خودش، حتی دلیل اول و آخر دستگیری این شهروند برای اعتراف به ارتباط با دولت بریتانیا بوده است: «در طول بازداشت، آن طور که با دیگران بدرفتاری کردند، با من برخورد نشد. روز آخر بازداشت در زندان یک الف دلیل تفاوت برخورد با خودم را بالاخره فهمیدم. وقتی جمع زیادی از زندانیان را برای انتقال به زندان اوین سوار ماشین کردند، یکی از مأموران که داشت وسایل را تحویل می‌داد، سراغ من آمد و گفت حاجی می‌خواد به تو یک فرصت دیگه بده. تو این‌جا می‌مونی، یه مصاحبه تلویزیونی می‌کنی و آزاد می‌شی!»

محمد بابایی ادامه می‌دهد: «تازه فهمیدم حتی هدف از بازداشتم در خیابان، همین گرفتن اعتراف تلویزیونی به عنوان “انگلیسی فتنه‌گر” بود. روزهایی که در بازداشتگاه یک الف بودم، همه مأموران مرا با همین نام خطاب می‌کردند.»

او را به طبقه زیر هم‌کف ساختمان ‌می‌برند؛ جایی که بازجوی پرونده منتظرش بوده است: «به اتاقی وارد شدیم که آن جا با “حاجی” رو به رو شدیم. حاجی بدون مقدمه به من گفت ما می‌خواهیم از تو یک مصاحبه تلویزیونی بگیریم و بعد تو را آزاد کنیم.»
محمد ابتدا زیر بار نمی‌رود اما تهدید به بازداشت اعضای خانواده‌اش و دادن قول تماس تلفنی با آن‌ها بعد از یک هفته بی‌خبری، او را مجبور به قرار گرفتن مقابل دوربین تلویزیون می‌کند: «روز بعد برای آن که سناریوی انگلیسی جا زدن من را تکمیل کنند، تی‌شرتم را که طرح خوانندگان موسیقی متال روی آن بود، دادند که بپوشم. در اتاق مصاحبه چند نفر با ماسک ایستاده بودند و یک نفر که ماسک روی صورت نداشت، کارگردانی می‌کرد.»

ادامه کار اما آن طور که مأموران می‌خواهند، پیش نمی‌رود: «وقتی نشستم جلوی دوربین، یکی از همین افراد به صورت تهدیدآمیز به من گفت فردا نری به قاضی بگی ما با تو مصاحبه تلویزیونی کردیم!»  

او جلوی دوربین تنها به یکی از بخش‌هایی که از او خواسته شده بود، یعنی تأثیر گرفتن از کانال آمدنیوز اعتراف می‌کند: «یک‌باره حاجی ضبط را قطع کرد و گفت این حرف‌ها به درد ما نمی‌خورد، تو باید به رابطه با انگلیس اعتراف کنی. گفتم این جاسوسی است و شما بهتر می‌دانی اگر من اعتراف کنم، اعدام می‌شوم. گفت نه، من کاری می‌کنم که اعدام نشوی.»

مصاحبه بعد از چند بار تکرار، نیمه تمام می‌ماند و محمد بابایی به بند عمومی بازگردانده می‌شود: «وقتی به بند بر می‌گشتیم، مأمور دست روی شانه‌ام گذاشت و گفت اگر می‌خواهی مشروب بخوری، بخور، می‌خواهی سکس کنی، بکن، اگر می‌خواهی مواد مخدر هم مصرف کنی، بکن، فقط دنبال کار سیاسی نرو. کمی بعد هم  بعد از یک هفته بازداشت در یک الف، با یک پژو ما را به سمت زندان اوین منتقل کردند.»

محمد بابایی که این روزها خارج از ایران زندگی می‌کند، چندی بعد از سوی دادگاه انقلاب تهران به تحمل هشت ماه حبس محکوم شد.

از: ایران وایر

 
خروج از نسخه موبایل