علی خامنهای روز پنجشنبه ۲۱ فروردین، در سخنرانی بهمناسبت تولد امام دوازدهم شیعیان، بار دیگر یک سلسله مسائل کلی و احکام موردعلاقهاش را تکرار کرد. رهبر جمهوری اسلامی از جمله مدعی شد که «دنیا نیاز به منجی» و صد البته، منجی موردنظر خامنهای، یعنی «نیاز به مهدی» دارد. دیگر ادعای تکراری خامنهای این بود که علم در خدمت زورمندان، نابرابری و بیعدالتی است. رهبر جمهوری اسلامی با این ادعا که همه مکاتب دیگر بهجز اسلام از اداره جوامع بشری ناتوان ماندهاند، خرد و تجربه را «نعمات الهی» خواند و نتیجهگیری کرد که تحقق برابری و عدالت «گرهی است که به دست بشر باز نمیشود»، بلکه «یک قدرت معنوی، قدرت الهی، دست پرقدرت امام معصوم» است که میتواند به این نیاز بشر پاسخ دهد.
گذشته از این بحث که چرا یک «منجی» باید ۱۴۰۰ سال در جایی (احتمالا چاه جمکران) خود را مخفی کند تا روزی در آستانه نابودی گیتی، سوار بر مرکب به نجات بشریت بیاید، خود پرسشی کلیدی است که پرداختن به آن در حوصله این مطلب نمیگنجد، خامنهای مانند همیشه استدلالی برای این ادعاها مطرح نمیکند و این پرسش را بیپاسخ میگذارد که چرا حدود هشت میلیارد جمعیت جهان باید باورهای مذهبی اقلیتی از شیعیان جهان را که حتی یکهزارم جمعیت جهان نمیشود، برای اداره جهان بپذیرد، آن هم در زمانی که جمهوری اسلامی بهعنوان تنها حکومت شیعی جهان، کارنامهای دفاعناپذیر و منفی در اداره چهل ساله کشوری مانند ایران را از آن خود کرده است.
رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانیاش، با اشاره به ویروس کرونا، گفت «ملت ایران در این آزمون، خوش درخشید» و بدون اشاره به نارساییها و پنهانکاریهای حکومت در مقابله با شیوع این ویروس، نتیجهگیری کرد که همیاری مردم و کمک به یکدیگر مختص جمهوری اسلامی و «نشانه عمق فرهنگ اسلامی و رسوخ فرهنگ اسلامی» در جمهوری اسلامی است.
طرح «فرهنگ جمهوری اسلامی» بهعنوان انگیزه همیاری شهروندان، چنان که خامنهای در ادامه صحبتهایش گفت، مقدمهای است برای توجیه ادعای بعدیاش مبنی بر نبودِ چنین روحیهای در کشورهای غربی. شاید خامنهای بیتقصیر باشد، چون منبع اطلاعاتش، آنگونه که خود میگوید، صداوسیمای جمهوری اسلامی است، چنانکه گفت: «آنچه در کشورهای غربی، در اروپا و آمریکا اتفاق افتادــ که خب، بعضی از آنها را تلویزیون ما گفتــ محصول تربیت خود را نشان داد.» رهبر جمهوری اسلامی برای توجیه دیدگاههای اعتقادی و مذهبیاش، مدعی میشود که در غرب بیماران پیر را معالجه نکردند و بعضی شهروندان کشورهای غربی از ترس کرونا و از ترس مرگ، خودکشی کردند.
خامنهای اطلاعرسانی رسانههای آزاد در کشورهای غربی را برای توجیه ادعاهایش مصادره به مطلوب میکند و از اطلاعات آنان برای توجیه سیاستهایش سوءاستفاده میکند، اما نبودن آزادی خبر و اطلاعرسانی در جمهوری اسلامی را مسکوت میگذارد.
بنابراین، رهبر جمهوری اسلامی هرچه میخواهد، از ادعاهای بیپایه و دروغ گرفته تا استفاده از شایعهها و خبرهای مندرآوردی صداوسیما را به خورد هوادارانش میدهد، بدون اینکه بداند یا بخواهد بداند که در کشورهای غربی هم تمام این همیاریها در گستره وسیعتری بوده و است و فقط مختص «جامعه اسلامی» موردنظر او نیست. حتی همیاریهای مردم ایران هم ربطی به حکومت و اسلام ندارد، بلکه این رهبر جمهوری اسلامی است که میخواهد این همیاریها را به حساب حکومت خود بگذارد.
خامنهای در سخنرانی خود، رفتارهای ادعاییاش در مورد شهروندان غربی را «نتیجه منطقی و طبیعی فلسفه حاکم بر تمدن غربی… فلسفه فردگرایی، فلسفه مادیگری، فلسفههای غالبا بیخدایی» میداند و در ادامه، حکمی دیگر صادر کرد و گفت «در اسلام (یا شیعه)، مساله انتظار مهم است» و «از ما خواسته شده است که انتظار داشته باشیم. انتظار فراتر از نیازمندی است، فراتر از احساس نیاز است. گفتهاند منتظر باشید؛ انتظار یعنی امید، انتظار یعنی اعتقاد به اینکه یک آینده قطعیای وجود دارد؛ صِرف نیاز نیست؛ انتظار سازنده است».
«انتظار فَـــَرج» به گفته خامنهای، «غیر از بیصبری و مدت معین کردن است که انسان یک زمانی را در نظر بگیرد که در فلان تاریخ، مثلا بایستی این حادثه تمام بشود یا این شدت به پایان برسد یا حضرت ظهور کنند، که انسان بیصبری کند، پا به زمین بکوبد؛ انتظار فرج این نیست. انتظار فرج یعنی آمادهسازی خود؛ بیصبری کردن، عجله کردن، جزو چیزهایی است که ممنوع است».
در حقیقت، خامنهای در کنار این ادعاهایش یک نکته مهم مرتبط با جامعه امروز ایران را مطرح و توجیه میکند، آنجا که میگوید انتظار غیر از بیصبری و مدت معین کردن است که انسان زمانی را در نظر بگیرد که مثلا در فلان تاریخ، این حادثه باید تمام بشود، که معنیاش این است نباید برای تحقق خواستهها و دستیابی به اهداف اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و مانند اینها زمان تعیین کرد و «بیصبری» کرد، بلکه باید منتظر ماند!
خامنهای پیش از این هم در سخنرانی سوم فروردین، صبر و انتظار موردنظرش را از جنبه سیاسی، دقیقتر توضیح داد و گفت: «صبر به معنای نشستن و دست روی دست گذاشتن و انتظارِ نتایج و حوادث را کشیدن نیست؛ صبر یعنی ایستادگی کردن، مقاومت کردن، محاسباتِ درست خود را و محاسباتِ دقیق خود را با خدعهگری دشمن تغییر ندادن؛ صبر یعنی پیگیری اهدافی که برای خودمان ترسیم کردهایم؛ صبر یعنی با روحیه حرکت کردن و ادامه دادن؛ این معنای صبر است… صبر کردن یعنی تسلیم نشدن، دچار ضعف نشدن، دچار تردید نشدن، با شجاعت و عقل جلوی دشمن را گرفتن و دشمن را مغلوب کردن.»
در این تعریف از «صبر»، خامنهای بر «محاسبات درست و دقیق» خود و اینکه «محاسبات دقیق خود را با خدعهگری دشمن تغییر ندادن»، تاکید و اصرار دارد که نباید روحیه خود را از دست داد. معنی دقیق این تاکید بر صبر در حقیقت، بیشتر به سیاست خارجی برمیگردد، بدین معنی که نباید محاسبات و سیاستها را تغییر داد، بلکه ایستادگی کرد. به همین دلیل هم خامنهای در ادامه بحث بر سر صبر، نتیجهگیری دلخواه خود را کرد و گفت: «ما مسئولین البته گاهی بیصبری کردهایم، ولی ملت نه، ملت کاملا صبور بودهاند. این چهل سال برای ما نشانِ این معنا است بهطور روشن. بعضی از روشنفکرنماهای ما هم متاسفانه بیصبری از خودشان نشان دادند، بعضی از آنها بیصبری را به مرز همکاری و همزبانی با دشمن هم رساندند.»
به زبان دیگر، خامنهای در این تفسیرش از صبر میگوید باید بر سر حرف خود ایستاد، تردید نکرد و سیاست خود را تغییر نداد، چون هدف خدعه دشمن تغییر سیاست ماست. خامنهای با مایه گذاشتن از «ملت صبور»، منتقدان به سیاستهای خود را «روشنفکرنماهای بیصبری» میخواند که «بعضی از آنها بیصبری را به مرز همکاری و همزبانی با دشمن هم رساندهاند». با این تفسیر و تعریف از صبر و «بیصبرها»، او عملا هرگونه انتقاد به سیاستهای خانمانبرانداز و متضاد با منافع ملی را ناموجه میداند و منتقدان را به همکاری با دشمن متهم میکند و عملا آب پاکی روی دست همه منتقدان و کسانی میریزد که با حرکت به سمت منافع ملی و ایران، خواستار تجدیدنظر در سیاست غربستیزی و آمریکاستیزی او هستند.
خامنهای در سخنرانیاش بهمناسبت نیمهشعبان، ادامه سیاستهای خودکامهاش را هم از نظر ایدئولوژیک و تئوریک و هم از جنبه سیاستهای روز، بهویژه سیاست خارجی که آن را ظاهرا در انحصار خود میداند، موجه و تغییرناپذیر میخواند. به همین دلیل است که «مذاکره با آمریکا سم و ممنوع» میشود. بنابراین، نسخه خامنهای برای جامعه پیش گرفتن صبر و انتظار یا همان سوختن و ساختن است.
از: ایران اینترنشنال