در نسخه محمود فرخ، ۳۵۰۰ بیت آمده است که در نسخههای دیوان امیرکبیر و انتشارات توس ملکالشعرای بهار موجود نیست
حسن امرایی
همت، تلاش و کنجکاوی فرد محقق و پیگیری مستمر میتواند در نهایت ثمر و اثری نیکو داشته باشد؛ چرا که به قول مولانا: «کوشش بیهوده به از خفتگی است» و گاه همین کوششهاست که راهی به جایی باز میکند و روزنهای را به روی فرد محقق و جامعه فرهنگی و ادبی و علمی میگشاید.
چاپ تازه دیوان ملکالشعرای بهار، با بیش از ۳۵۰۰ بیت اضافه نسبت به نسخههای موجود، حاصل همین پیگیری و کوشش دکتر مجتبی مجرد است که یک سال قبل از سوی انتشارات هرمس در هیاتی پاکیزه به بازار کتاب عرضه شد.
خبر پیدا شدن چنین نسخهای را روزنامه محلی شهرآرا در مشهد و در زمستان سال ۱۳۹۴ به نقل از آقای مجرد منتشر کرد.
نخستین زنانِ دانشجوی دانشگاه تهران در عکسی به یادگار با ملکالشعرای بهار و بدیعالزمان فروزانفر _ ۱۳۲۵ (۱۹۴۶ میلادی)- عکس از شبکه های اجتماعی
او در آن گفتوگوی کوتاه عنوان کرده بود که دستنویس کتاب را به صورت اتفاقی در آبانماه همان سال در مجموعه کتابهای اهدایی خانواده محمود فرخ (ادیب و شاعر و از دوستان نزدیک محمدتقی بهار) و در کارتونی دربسته پیدا کرده بود.
به گفته آقای مجرد، نسخه یادشده ۱۰۶۱ صفحه داشت و با یک بررسی مختصر دریافت که در نسخهی تازه «حجم قصاید و اشعار بهار از حجم اشعار مندرج در دیگر دیوانهای چاپی او بسیار بیشتر است»، طوری که «فقط در ۱۰۰صفحه نخست این دیوان، ۳۰ قصیده وجود دارد که در دیوانهای چاپی بهار نیست.» همچنین، تعداد ابیات قصیدهها در این نسخه با تعداد ابیات قصاید در چاپهای متداول دیوان بهار اختلافات فاحش دارد. آقای مجرد البته از یک دهه قبل متوجه وجود چنین نسخهای شده بود؛ زمانی که به گفته خودش «مشغول گردآوری و تدوین یادداشتهای محمود فرخ» بوده در حاشیه جلد دوم دیوان بهار (چاپ امیرکبیر-۱۳۳) به دستخطی از وی برخورده که از وجود نسخهای اصل از دیوان بهار«خبر میداد.» ( روزنامه محلی شهرآرا – ۶ دی ۱۳۹۴)
محمود فرخ و بهار
آنهایی که اهل خراسان و مشهد هستند، به قطع و یقین نام محمود فرخ و محفل بزرگ او در مشهد را به یاد دارند. محفلی که سالیان سال منزلگاه اهل شعر و ادب و هنر بود و بسیاری از همکاریهای فرهنگی و هنری، سرآغاز شکلگیری خود را وامدار این محفل بزرگ و بانی آن میدانند. چنان که استاد محمدرضا شجریان که خود زاده مشهد است، از خاطره نخستین بار خواندن خود در این محفل در سالهای میانی دهه ۴۰ نکاتی را در یکی از گفتوگوهای تلویزیونی بیان کرد و این که پس از حضور و خواندن در این محفل، تقریبا همه هنرمندان و اهل ادب مشهد از صدای او یاد میکردند.
آرامگاه ملکالشعرای بهار در ظهیرالدولهی دربند تهران– عکس از شبکههای اجتماعی
فرخ اما تنها محفلگردان نبود، بلکه شاعر و ادیبی هنرشناس بود و نیز از دوستان بسیار نزدیک ملکالشعرای بهار.
چنان که در مقدمه کتاب آمده است، او با بهار در منزل پدرش (سید احمد جواهری، خوشنویس و شاعر) آشنا شد که از حامیان جدی بهار بود و از سال ۱۲۹۵ شمسی، زمانی که ۲۱ ساله بود) در اندیشه «استنساخ و گردآوردی تمامی اشعار بهار برآمد و ماجرا را با خود ملکالشعرا در میان گذاشت. بهار نیز بخشی از اشعارش را که خود تدوین کرده بود، در اختیار فرخ نهاد تا وی از روی آن نسخهای برای خود استنساخ کند. فرخ این کار را با دقت و سرعت پیگرفت ونسخه بهار را بر روی برگههای حنایی رنگ کتابت کرد.»(ص ۴)
اما مشکل در این بود که بهار اشعارش را در جایی ثابت نمینوشت و بنا بر گزارش مصححان، روی ورق پارههای متفرقه و بیسروسامان هم شعر مینوشت، و علاوه بر آن، روی آنها هم باز تغییراتی اعمال میکرد و اضافاتی انجام میداد و «گاه بر مصرعی یا بیتی خط ترقین (رنگیکردن کلمات) میکشید، گاه ذیل یا فوق یک واژه، کلمات یا عبارات دیگری به چشم میخورد و گاه نیز خود شاعر برای یک مصراع یا بیت چندین نسخه بدل آورده بود.» (ص ۴)
فرخ اما تمامی این پراکندهکاریهای بهار را با شوق و ذوقی تمام از هر جایی که فکر میکرد شاعر نسخهای و کاغذ پارهای شعر نوشته دارد، جمع کرد و به استنساخ و تاریخ گذاری دقیق آن همت گماشت.
پس از آن، فرخ کار بزرگ دیگری هم انجام داد و آن، رسیدگی به اشعاری بود که نه در نسخه مدون بهار از آنها خبری بود و نه در اوراق پراکندهای که از نوشتههای پراکنده گردآورده بود. بهار شاعری خوشقریحه بود و در بداههگویی دستی چیره داشت و اصولا یکی از دلایلی که از او به عنوان «ملکالشعرا» یاد شده است، به همین قریحه فوقالعادهاش در بداههگویی مرتبط است. چنان که وقتی با ارسال شعری به دربار مظفرالدین شاه صلهای صد تومانی به همراه لقب ملکالشعرا گرفت، با حسادت برخی از همقرانان خود روبرو شد و به گفته خودش مجبور شد «برای آن که به دربار و دیگر شاعران ثابت کند اشعار را خود سروده است، در آزمونهای مختلف و طاقتفرسایی شرکت کند و به صورت بداهه شعر گوید و معلومات ادبی خود را پیش چشم آنها نهد.» (دانشنامه زبان و ادب فارسی- جلد دوم -ص۶۶)
دوم اردیبهشت ۱۳۳۰ و مشایعت پیکر بهار از مسجد سپهسالار تا خیابان شاهآباد- عکس از شبکههای اجتماعی
تلاشهای فرخ برای گردآوردن اشعار بهار تنها به زمان حیات او منحصر نشد، بلکه تا چندسالی قبل از مرگ خودش در بهار ۱۳۶۰ نیز ادامه یافت و به نوشته مصححان، تنها در آخرین سالها که وضعیت جسمی او اجازه نمیداد، کار را متوقف کرده بود. او حتی در سالهایی که دیوان بهار اجازه انتشار نداشت، نیز از کوشش برای گردآوردن اشعار دوستش فروگذار نکرد. در واقع، اگر آغاز این گردآوری را ۱۲۹۵ و پایان آن را چنان که مصححان نوشتهاند، سال ۱۳۵۴ بدانیم، نزدیک به ۶۰ سال از عمر فرخ صرف گردآوری، استنساخ، و مقابله دیوان دوست و استادش شده است.
چرا فرخ دیوان را در حیاتش منتشر نکرد؟
پرسش اساسی اما این است که چرا فرخ که عمری را برای گردآوری و تدوین این کار صرف کرد، در حیاتش آن را منتشر نساخت. مصححان یک دلیل آن را مسایل سیاسی و اجتماعی ذکر میکنند که «شاید به گوشه کلاه برخی از آقایان و رجال بر میخورده و به احتمال زیاد مانند تجربه تلخ پیشین، منجر به توقیف و ضبط دیوان میشده است.» (ص ۶) و یا شاید فرخ که دلبسته دوست و استادش بود، نمیخواست آن تصویر مشروطهخواه و شاعر آزادیطلب نزد مخاطبان فرو ریزد. چرا که در این دیوان، هست اشعاری از شعرهای دوره جوانی بهار که در وصف شاهان و حکومتیان مدح و قدح فراوانی شده است.
اگر دلیل اول را به قبل از انقلاب و سانسور کتاب مرتبط بدانیم، دلیل دوم ماجرا بیشتر همان ظن مصححان را تقویت میکند که او نمیخواست تصویر بهار ملکوک شود؛ بهخصوص که جو عمومی علیه سلطنت و شاهان گذشته و حال بود و لذا انتشار اشعاری از بهار در مدح شاهان، قطعا به مذاق کسی خوش نمیآمد؛ وگرنه در سالهای اول انقلاب فرصت انتشار آزادانه هر کتابی فراهم بود.
ملکالشعرای بهار
دیوان بهار پیش از این از سوی دو ناشر (انتشارات امیرکبیر و انتشارات توس) روانه بازار نشر شده بود. مصححان از مقایسه این دو دیوان با دیوان گردآوری شده فرخ به جمعبندی زیر رسیدند:
دیوان فرخ ۳۵۰۰ بیت نسبت به دو دیوان قبلی بیت اضافه دارد. این تعداد بیت در هیچیک از دو چاپ مذکور نیست، اما چه به صورت غزل و قصیده و … مستقل و چه در لابلای غزلها و قصاید و دیگر فرمهای شعری بهار، در کتاب فرخ پراکنده شده است به نحوی که «۲۶ قصیده کامل، ۳۷ قطعه، ۵۵ تغزل و غزل، ۵ مثنوی، ۴ مسمط، ۴ ترکیببند، ۱ ترجیعبند، ۳ مخمس، ۸۸ رباعی، و ۴ بیت مفرد را شامل میشود.» ( ص ۹)
کتاب علاوه بر آن که بسیار پاکیزه و روی کاغذ بسیار نازک چاپ شده و بسیار خوشدست است، کشفالابیات بسیار راهگشایی هم دارد که به مخاطب کمک میکند تا هر بیتی را که بخواهد، بر اساس ترتیب الفبایی در کتاب پیدا کند.
از کاستیهای این دیوان نیز بگوییم. برابر گزارش مصححان، درست است که دیوان یادشده ۳۵۰۰ بیت بیشتر از دیوانهای گذشته دارد، اما در مقابل ۱۰۵۰ بیت هم که در دیوانهای گذشته آمده، در این دیوان نیست. توضیح آنها درباره چنین نقصانی این است که « به احتمال قوی، بسیاری از این ابیات همانهایی هستند که مرحوم بهار بعدها در روند اصلاح و تکامل شعر خویش به اشعارش افزوده است.» (ص ۹)
بر سر تصحیح ترجمه تاریخ طبری چه میآید؟
محمود فرخ در گزارشی که نیمه شب ۱۷ دیماه ۱۳۳۲ نوشته و در صفحات ابتدایی همین کتاب آمده است، ضمن ارائه فهرستی از آثار بهار، از یک اثر منتشر نشده او هم یاد میکند؛ «تصحیح ترجمه تاریخ طبری» که به نظر میرسد کار برجستهای باشد و همتی میطلبد تا این نسخه را پیدا کنند و به دست چاپ برسانند.
دیوان ملکالشعرای بهار/گردآورنده: سید محمود فرخ خراسانی/ به کوشش: مجتبی مجرد و سیدامیر منصوری/ ناشر: نشر هرمس؛ چاپ اول: زمستان ۱۳۹۷/ صد و چهل هزار تومان/ ۸۹۸ صفحه
از: ایندیپندنت