اردشیر زاهدی
اردشیر زاهدی وزیر خارجه ایران در دوران سلطنت محمد رضا شاه پهلوی، آخرین سفیر حکومت سلطنتی ایران در آمریکا و داماد سابق محمدرضا شاه پهلوی است. گفتگوی با او در برنامه ۶۰ دقیقه بیبیسی فارسی در هفتم اردیبهشت ۱۳۹۹، به دلیل مواضع آقای زاهدی درباره حکومت ایران، سیاستهای آمریکا علیه ایران و حمایت او از قاسم سلیمانی خبرساز شده است.
اردشیر زاهدی در پیشگفتار کتاب خاطرات خود مینویسد: “تاریخ را از نظرگاههای گوناگون مینویسند و کسانی که پس از یک دوره تاریخی به جهان میآیند حق دارند با بیش از یک روایت و برداشت از تاریخ آشنا شوند تا بهتر قضاوت کنند.”
شاید توجه به همین رویکرد پاسخی برای پرسشهای بسیار مطرح شده درباره مواضع این روزهای آخرین سفیر ایران در آمریکا و همراه وفادار محمدرضا شاه پهلوی باشد. دفاع از برنامه هستهای ایران و حمایت از قاسم سلیمانی و تاختن با زبان آتشین به رئیس جمهور آمریکا برای کسی که در زمینی بیگانه و دور با نظام کنونی حاکم بر ایران زیست میکند، این پرسش بزرگ را در ذهن بیدار میکند که اردشیر زاهدی، وزیر امور خارجه دولت امیرعباس هویدا و داماد محمدرضا شاه پهلوی چه کسیست؟
از تحصیل در آمریکا تا ازدواج با دختر شاه
اردشیر زاهدی در مهرماه سال ۱۳۰۷ در تهران به دنیا آمد. دیپلم خود را از یک مدرسه آمریکایی در بیروت گرفت و برای ادامه تحصیل به دانشگاه ایالتی یوتا در آمریکا رفت تا درس مهندسی کشاورزی بخواند.
زمانی که اردشیر زاهدی در آمریکا بود، محمدرضا شاه پهلوی برای اولینبار به آمریکا سفر میکند و در آنجا اردشیر زاهدی به عنوان نماینده محصلین ایرانی ایالت یوتا به دیدار شاه ایران میرود. دیداری که بنا به نوشته زاهدی در کتاب خاطراتش اولین دیدار او با شاه ایران بوده است.
بازگشت او از آمریکا همزمان است با سالهای پیش از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲. آمریکاییها در پروژههای گوناگونی در ایران فعالیت دارند و یکی از مهمترین آنها فعالیت در حوزه کشاورزی است. پروژهای به نام “برنامه اصل ۴” برای بهبود کشاورزی ایران تعریف شده که در آن ۱۳۸ آمریکایی، مشغول به فعالیتاند. یرواند آبراهامیان در کتاب “کودتا” مینویسد: اردشیر زاهدی فرزند سرلشگر زاهدی در پروژه اصل ۴ کار میکرد و پیامهای آمریکاییها را به پدرش که مخفی شده بود، میرساند.
در نخستین سفر محمدرضا شاه پس از کودتای ۲۸ مرداد به آمریکا، اردشیر زاهدی به عنوان آجودان کشوری همراه شاه به این سفر میرود. او البته خیلی زود به حلقه نزدیکان دربار وارد میشود. آنقدر نزدیک که در سال ۱۳۳۶ اردشیر زاهدی با شهناز،دختر بزرگ شاه، ازدواج میکند. در آن هنگام اردشیر زاهدی هنوز آجودان کشوریست و سمتی بیشتر از این ندارد.
حاصل ازدواج اردشیر زاهدی و شهناز پهلوی، دختری بود به اسم مهناز اما زندگی اردشیر زاهدی در مقام داماد شاه ایران دیرزمانی نپایید و هفت سال بعد، این دو به خواست شهناز پهلوی از هم جدا شدند. اتفاقی که هیچگاه از اعتماد شاه به اردشیر زاهدی کم نکرد همانطور که تغییر نظر شاه نسبت به پدر اردشیر هم باعث تغییر در رابطه شاه با اردشیر نشد.
از سفارت آمریکا و بریتانیا تا نشستن بر صندلی وزارت خارجه
اردشیر زاهدی دو سال بعد از ازدواج با دختر شاه، به آمریکا برگشت تا این بار در سمت سفیر ایران در آن کشور انجام وظیفه کند. دوران کار در آمریکا از اسفندماه سال ۱۳۳۸ شروع شد و در اسفند سال ۱۳۴۰ هم به پایان رسید. اختلافات اردشیر زاهدی با علی امینی نخستوزیر بود که سرانجام باعث شد تا زاهدی از مقام سفیر ایران در آمریکا استعفا دهد.
زاهدی بعد از آن به لندن رفت و سفیر ایران در بریتانیا شد. مقامی که از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۵ در اختیار وی بود. در این سالها دو اتفاق مهم زندگی اردشیر زاهدی را تحت تاثیر قرار میدهد؛ یکی مرگ پدرش، سپهبد فضلالله زاهدی و دیگری ماجرای جدایی از شهناز پهلویست.
۲۲ام دیماه سال ۱۳۴۵ بود که اردشیر زاهدی جای غلام عباس آرام را در کابینه امیرعباس هویدا گرفت و بر صندلی وزارت خارجه ایران تکیه زد. ارشیر زاهدی پنج سال در این سمت باقی ماند و در اولین سالهای دهه پرالتهاب پنجاه شمسی مسئولیت وزارت خارجه از دوش او برداشته شد تا باردیگر به آمریکا بازگردد و تا هنگام سقوط حکومت شاهنشاهی در مقام سفیر ایران در آمریکا باقی بماند و آخرین سفیر ایران در ایالات متحده لقب بگیرد.
اردشیر زاهدی تا آخرین روزهای حیات محمدرضا پهلوی در کنار او بود. پس از اجبار به خروج شاه و خانوادهاش از مملکت، اردشیر زاهدی که سالیان سال در آمریکا زندگی کرده بود، تلاشهای زیادی برای مهیا کردن محل اقامت شاه ایران در کشورهای مختلف انجام داد.
از رو کردن اسناد کودتا ۲۸ مرداد تا دفاع از برجام
کمتر از دو سال پیش بود که اردشیر زاهدی اسنادی را به موسسه هوور دانشگاه استنفورد اهدا کرد. یکی از این اسناد صورت حسابی بود که حکایت از ارتباط مالی مقام های وقت حکومت پهلوی و کودتاگران با شبکه روحانیت، مطبوعات و گروه شعبان جعفری داشت.
به تعبیری این سند نشان میداد که پدرش تا چه اندازه در کار سقوط دولت مصدق دست داشته است. هرچند اردشیر زاهدی به بیبیسی فارسی گفته بود که دست خط نامه از آن پدرش، فضلالله زاهدی، نیست اما “رو شدن” این سند در واقع عینیت بخشیدن به همان رویکردیست که اردشیر زاهدی به تاریخ دارد و در پیشگفتار کتابش به آن اشاره میکند.
آخرین سفیر ایران در آمریکا تا سالهای سال پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، سکوت اختیار کرده بود و هیچ نشانی از او در جهان سیاست نبود. اما موضعگیریهای او درباره چند موضوع بسیار بحث برانگیز شد. نزدیک به دو سال پیش بود که اردشیر زاهدی با انتشار یادداشتی در روزنامه نیویورک تایمز به شدت به سیاستهای دولت ترامپ علیه ایران تاخته بود و آن را قلدرمابانه و بدون شناخت درست از تاریخ چندین هزار ساله کشور ایران دانسته بود.
آقای زاهدی در آن یادداشت نوشته بود که “تاریخ به متجاوزان بیگانه آموخته است که از سودای در هم کوبیدن ایران دست بردارند. شتر در خواب بیند پنبه دانه. هیچ کس نمیتواند ایران را در هم بکوبد.”
او از موافقان توسعه برنامه هستهای ایران طبق معاهدات بینالمللی بوده است و برخی از همین اظهار نظرها واکنشهای بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی را در پی داشته است. او همچنین تحریمهای آمریکا علیه ایران را نیز محکوم کرده بود.
اردشیر زاهدی پیشتر هم در یک برنامه تلویزیونی گفته بود که “بزرگترین گرفتاری که برای مملکت ما هست و خارجیها استفاده میکنند و میخواهند میان من و شما را به هم بریزند و از آب گل آلود ماهی بگیرند حق اتم است.”
اردشیر زاهدی که هماکنون در سوئیس زندگی میکند در آخرین اظهارات خبرساز خود درباره قاسم سلیمانی به بیبیسی فارسی گفته بود که “بگذارید هرکسی هرچیزی دلش میخواهد بگوید این سربازان و افسران و به بالا به قرآن و مملکتشان قسم خوردند و برای مملکتشان مقابل اسرائیل جنگیدند و از مملکتشان دفاع کردند. من به او [ قاسم سلیمانی] افتخار میکردم، افتخار میکنم و افتخار خواهم کرد، کسی که جان خودش را در راه مملکتش فدا کرد نه کسانی که خودشان را به پول فروختهاند.”
از: بی بی سی