سایت ملیون ایران

هادی خرسندی: سردار و جنایت ناوچه: آبرویمان رفت، ناموسمان نه!

سردار تکلیف جعبه سیاه هواپیمای اوکراین را روشن کرد

(خواهر ثاریه، روزنامه نگارسمج همه هفته سردار شورالاسلام «معاون عملیاتی سازمان تولید امامزاده در سپاه» را با قلم سحار خود به چالش می‌‌‌کشد.)

ردار با استناد به کتی که دخترک آستین کوتاه پوشیده گفت که ناموسمان را حفظ کرده‌ایم

بخش بیست و پنجم

سردار گرامی امروز در حالی بود که کاردش می‌زدی خونش درنمی‌آمد. نه ببخشید، از از سر:

بسم‌الله الرحمن الرحیم. با درود به بنیانگذار انقلاب و سلام به رهبر معظم شیعیان ایران و حومه. گزارش امروز از اینجانبه خواهر ثاریه:

سردار شورالاسلام امروز در حالی بود که موشکش می‌زدی ناوچه‌اش منفجر نمی‌شد. حال ایشان بطور زایدالوصفی، زایدالوصف شده بود و اینجانبه می‌ترسیدیم سوالی پرسش کنیم، ولی سردار گرامی خودش اتوماتیک پاسخ داد:

– بنویس رزمایش بود. رزم آزمایشی. آن دفعه که رزمایش کردیم و تکاوران جان بر کف ما نتوانستند یک کوزه بی‌قابلیت را بشکنند، هو و جنجال شد. ایندفعه که ناوچه به آن عظمت را زده‌ایم لت و پار کرده‌ایم، باز بدهکار شدیم. همان شله زرد و همان کاسه.

سردار با خوشحالی افزود:

– اتفاقاً چندتا از آن کوزه‌های معروف هم توی ناوچه بود که خوشبختانه منهدم شدند.

در این موقع سردار مثل اینکه چیزی یادش افتاده باشد، بطور زایدالوصفی گفت:

– اتفاقاً یک گزارش خصوصی به دست من رسیده که باید به مقامات مسئول گزارش بدهم (یادداشت نمود. مثل اینکه گزارش همان لحظه رسید!) و آن اینکه جعبه سیاه هواپیمای اکراین هم که توی این ناوچه بود، از بین رفته. ما پرهیز داشتیم این را هوایی به کشور مربوطه بفرستیم. امنیت نداشت. بنابراین قرار شد دریایی منزل منزل برسانیم به مقصد که متأسفانه از بین رفت!

سردار افزود: «الان ما ۱۹ نفر شهید داده‌ایم. این خودش خوب است. خیلی وقت بود شهید نداده بودیم. یعنی بعد از شهید سلیمانی و آن جماعتی که در مراسم ایشان در کرمان زیر دست و پا له شدند، دیگر شهید نداده بودیم. تازه آنها که زیر دست و پا رفتند شهید کامل حساب نمی‌شوند، شهید فشرده حساب می‌شوند چونکه به امید شهادت جمع نشده بودند بلکه فیلمبرداران آنها را چپاندند توی بن‌بست که اقشار عزادار را فشرده نشان بدهند.

اینجانبه – سردار گرامی! «چند منبع محلی مطلع که به دلایل امنیتی نخواستند هویتشان فاش شود گفتند نیروهای امداد ارتش جمهوری اسلامی با تاخیر چندساعته برای نجات افراد وارد عمل شدند. تعدادی از مجروحان و جان‌ باختگان ناوچه کنارک، به وسیله قایق‌‌های ماهیگیری محلی به ساحل منتقل شدند.» به نظر شما چرا این افراد به دلایل امنیتی مخفیانه حرف زده‌اند؟

سردار- بیخود ترسیده‌اند. ما به آنها کار نداریم، بلکه با دارندگان قایق‌های ماهیگیری به شدت برخورد می‌کنیم. غلط کرده‌اند نفرات را به ساحل رسانده‌اند. مگر تکاوران عزیز ما ماهی بودند که با قایق ماهیگیری آنها را حمل و نقل کنند؟ همین‌ها آمده‌اند در دریا راهبندان ایجاد کرده‌اند که امداد ارتش دیر رسیده.

– سردار گرامی! آنها گفته‌اند «اگر قایق‌های محلی، تعدادی از سرنشینان ناوچه کنارک را نجات نمی‌دادند، شمار قربانیان به مراتب افزایش می‌‌یافت.»

-بعله، بعله، می‌خواسته‌اند جلو افزایش شهید را بگیرند. دشمن همه جا در کمین است. حالا بزودی چندتا از این ماهیگیران را در تلویزان خواهید دید که اعتراف می‌کنند از اسراییل پول می‌گرفته‌اند. حتی ممکن است چندتاشان بگویند یهودی هستند.

سردار افزود:

– من خودم جنازه‌ها را از نزدیک دیدم. هیچکدامشان ماسک ضد کرونا به صورت نداشتند. بنابراین احتمال این که اگر هم موشک نمی‌خوردند بعضی‌شان با کرونا از دنیا می‌رفتند، زیاد است.

سردار اضافه‌تر افزود:

– این ناوچه مأمور بوده هدفی را در محل مخصوص قرار دهد تا ناو بزرگ آن هدف را بزند. اما  وقتی هدف را می‌گذارد، هنوز خوب از آن دور نشده بوده که موشک آمده به خودش خورده.

سردار پیروزمندانه افزود:

– ولی هدف، همچنان سالم و دست نخورده است.

– سردار گرامی چه تدبیری برای حوادث آینده پیش بینی شده؟

– حوادث آینده، بعله. ما از این پس در تمام ناوها و ناوچه‌ها یک نفر از طلاب روحانیت می‌گذاریم که در چنین مواقعی تشریفات نماز میت و فاتحه به عقب نیفتد. این بار هم که نیروهای کمکی ارتش دیر رسید معطل یکی از آقایان روحانی بود که آماده باش قبلی به او داده نشده بود و متاَسفانه در آخرین لحظه‌ای که هلیکوپترهای نجات آماده بود، یک لنگه نعلین ایشان پیدا نمی‌شد. بالاَخره معطلی جایز نبود و ایشان را همانطوری گرفتیم انداختیم توی هلیکوپتر. همان طور که در عکس مراسم می‌‌بینید، روحانی مورد بحث یک پا نعلین و یک پا چکمه مشغول نماز میت است که امیدواریم به درگاه خداوند قبول باشد. چنین نماز خواندنی را قبلاً از آقای بنی‌صدر در جبهه دیده بودیم.

سردار افزود:

– ناو جماران با همه عظمتی که دارد و باند هلیکوپتر و توالت‌های بی‌سقف دارد که می‌شود راحت آسمان را نگاه کرد، ولی متأسفانه با اینهمه تجهیزات از داشتن مسجد محروم است.

– تصمیم دارید مسجد برایش درست کنید؟

– نه خیر.

– چرا مسجد درست نمی‌کنید؟

– متأسفانه با خطرات مختلفی که این ناو بزرگ و عزیز را تهدید می‌کند، یک مسجد به تنهایی از عهده برنمی‌آید. افاقه نمی‌کند. به همین دلیل با رهنمودهای مقام معظم رهبری بزودی یک امامزاده برای آن می‌سازیم.

– فضای کافی برای امامزاده در ناو هست؟

– بله فضا که داریم. ولی این امامزاده بطور شناور و مستقل ساخته می‌شود که قابل یدک شدن به هر ناوی خواهد بود.

– اسم امامزاده چه خواهد بود؟

– امامزاده مرطوب. این اسمی است که مقام معظم رهبری پیشنهاد کرده‌اند. امامزاده مرطوب‌ابن‌عقیل!

-عقیلش از کجا آمد؟

– بالأخره هر امامزاده‌ای باید یک ابن و مبنی داشته باشد.

در این موقع سردار عکسی از مراسم تشییع شهدای ناوچه را به اینجانب نشان داده و افزود:

– ولی مراسم با شکوه و جلال برگزار شد. این عکس را ببین، حتی این دختربچه هم با پدر مادرش آمده شرکت کرده و چون پیرهن آستین کوتاه تنش بوده، پدرش کت خود را به او پوشانده. اینست که من می‌گویم خوشبختانه اگر آبرویمان برباد رفته، ناموسمان را حفظ کرده‌ایم.

سوال – سردار گرامی آسوشیتدپرس نوشته «ناوچه کنارک در زمان شاه از هلند خریداری شده و ظرفیت این ناوچه ۲۰ نفر است، روشن نیست چرا ۳۴ نفر توی آن بوده‌اند.»

– البته. این که اسمش مربوط به منطقه است و اسم مقدس و مبارکی نیست،  معلوم است که مال زمان شاه است وگرنه الان اسمش ناوچه  «دبع» بود یا «شخاع»، یا چیزی در همین راستا. اما اینکه چرا بجای ۲۰ نفر ۳۴ نفر سوارش بودند، اگر به نسبت جمعیت زمان شاه با جمعیت امروز کشور هم حساب کنیم، به این ناوچه بیشتر نفر می‌رسد. بعد هم نفرات اصلی همان ۲۰ نفر هستند، ۱۴ نفر بقیه، مأموران امنیتی هستند که مواظبند آن ۲۰ نفر به ناوهای خارجی پناهنده نشوند یا زیرآبی نروند.

– سردار گرامی به عنوان آخرین سوال: اسم های «دبع» و »شخاع» را از کجا آوردید برای مثال اسم احتمالی ناوچه؟

سردار لبخند زایدالوصفی زده و افزود:

– دبع …. د … ب …. ع….، دست بریده عباس … شخاع …. ش … خ…. ا …. ع …. این که واضح است: شب ختنه اباعبدالله.

(ادامه دارد)

از: ایندیپندنت

خروج از نسخه موبایل