فاجعهی رومینا، تنها قتل یک نوجوان ۱۳-۱۴ ساله نیست، در هم پاشی چند خانوادهی درگیر ماجرا نیز نیست، بل که لکه ننگی است شرم آور، بر دامن جامعهای با فرهنگ فرسوده یِ سنتیِ “مردسالار”!؟ جامعهای که نیمی از ساکنانش، خود را قیم و بزرگترِ نیمهی دیگر، میداند. جامعهای که گرفتار یک توهمِ پوچ و بی پایه است، که زن، کمتر از مرد شعور دارد!؟ دو عاملی که پیدایش و برقراری این پدیده را، رقم زدهاند: “مردسالاری و مذهب” هستند.
نخست، نقش مردسالاری-پدرسالاری
مردسالاری: برتری، اعمال قدرت، و حاکمیت مرد بر زن میباشد. پدرسالاری، بخشی از مردسالاری و ادامهی برتری جوئی مرد است. تصویر ساختگیِ زن، تبعیض جنسی و منزلت پائین زن که زائیدی مردسالاری و پدرسالاری است، ریشه در سنت و مذهب دارد. در مردسالاری و پدرسالاری، اطاعت زن از مرد، قوانین ارث، و بقای نام خانواده، همه از سنتهای اجتماعی-مذهبی هستند. “مذهب”، برای پیشبرد مقاصد خود و ادامهی بقایش، نیمی از انسانها، یعنی زنان را در اختیار نیمۀ دیگر، یعنی مردان قرار داد؛ و با این عمل، توانست نیمی از جمعیت را بسوی خود، جلب و جذب نماید.
“مذهب”، با استفاده از غریزۀ حیوانی بشر، “شکم و تنبان”، و حرص و طمع انسان؛ با برتر شمردن و سوار کردنِ مرد بر زن، وارد کارزار شد. در آغاز، زن را کوبید، او را ناقص الخلقه (زن از یک دندۀ مرد) خواند، کم عقل و ناچیز شمرد؛ و حتی زن را عورت نامید. واژه نامه فارسی، عورت را چنین معنی میکند: امری که انسان از آن شرم داشته باشد، جنس زن، آلت تناسلی، عضوی که انسان از روی شرم و حیا میپوشاند.
با در نظر گرفتن فلسفهی “شکم، تنبان و کیسه” قابل درک است که چگونه مردها در کمال خود خواهی و دربست، به مذهب گرویدند. زن از یک طرف وظیفه داشت (دارد) که خورد و خوراک مرد را آماده کند، خانه داری کند، هر موقع مرد خواست و اراده کرد؛ او را از لحاظ جنسی ارضاء کند و فرزندان را به ثمر برساند؛ و از طرف دیگر، از حقوق برابر برخوردار نباشد: نه تنها در ارث و ثروت، سهمش کمتر و ناچیزتر بود، بلکه حتی زمانی که اجازۀ اشتغال بکار را دریافت، درآمدش در کار و شغل، فقط نیمی از درآمد مرد باشد. (۱)
نقش و موقعیت زن را از دید روحانیت، مرور میکنیم:
ملاصدرا، فیلسوف بزرگِ جامعۀ روحانیت، معتقد بود که خداوند، “زن” را بصورت یک وسیله و ابزار، و در حدّ حیوانی یرای بهره برداری “مرد” آفریده است! او در اسفار اربعه مینویسد: “خداوند برای کمک به انسانها، حیوانات را آفریده، از عنایات الهی در خلقت زمین، تولد حیوانات مختلف است. برخی از این حیوانات برای زیستن، و برخی برای بار کشیدن، بعضی برای سوار شدن، بعضی برای تجمل و آسایش و برخی مانند زنان برای نکاح و آمیزش میباشند. ”
شیخ فضل اله، مصرف مشروبات الکلی، فاحشه خانه و احداث مدرسه دخترانه را، خلاف شرع میدانست. جمهوری اسلامی، از وی به عنوان منجی بزرگ روحانیت، شهید فضل اله نوری یاد میکند و بزرگراهی نیز در تهران به نام اوست.
سید حسن مدرس از متفکران بزرگ روحانیت، الگو و استاد ولایت فقاهتی؛ در ارتباط با پیشنهاد چند تن از نمایندگان مترقی در مجلس، دایر بر منظور کردن حق رأی برای زنان در قانون اساسی مشروطیت، در جلسه، سخنرانی میکند و میگوید:
“از اول عمرم تا بحال برایم بسیار مهالک در بر و بحر اتفاق افتاده و هیچکدام به بدنم لرزه در نیامده بود، آخر ما هر چه تأمل میکنیم میبینیم خداوند قابلیت در زنها قرار نداده ست که لیاقت انتخاب کردن را داشته باشند، اینها از آن زمرهاند که عقولشان استعداد ندارد و در حقیقت تحت قیمومت قرار دارند، چطور ممکن است به ایشان حق انتخاب کردن داده شود؟ ” (۲)
این مشکلِ فرهنگی مذهبیِ ما، مختص ایران و اسلام نیست. در این راستا، بخشی از مقالهای که ده سال پیش منتشر کردم را مرور میکنیم:
“زنان در غرب بطور نسبی از مزایای بیشتری برخوردارند تا کشورهای در حال توسعه و سُنّتی؛ برای مثال در چین، هندوستان، ترکیه، گرجستان، آذربایجان، ارمنستان و دیگر جمهوریهای جدا شده از جماهیر شوروی و اکثر کشورهای در حال توسعه و مذهبی، فرزند پسر به فرزند دختر ترجیح داده میشود. این طرز فکر زائیدۀ عوامل فرهنگی مذهبی و اقتصادی است: در بعضی کشورها فقط پسر میتواند وارث زمین باشد؛ سهم ارثِ پسر دوبرابر سهم دختر است؛ پسر عصای دست پدر و مادر در پیری است؛ دختر پس از ازدواج به خانوادۀ شوهر تعلق دارد و هنوز در بعضی از کشورها، خانواده از نظر مالی نیاز به شرکت پسر در تأمین امرار معاش دارد. این عوامل باعث ترجیح فرزند پسر به دختر میباشند.
اشاره شد به تبعیض جنسی و منزلت پائین زن، که ریشه در سُنّت و مذهب دارد؛ و مرد سالاری و پدر سالاری،… که همه از سُنّتهای اجتماعی هستند. در این راستا، نشریۀ لوموند دیپلماتیک مینویسد: “در چین، تایوان و کره جنوبی، نبود فرزند پسر به معنای انقراض دودمان خانواده و آئین پیشینیان است. در مذهب هندو، از آن جائی که این پسر است که از لحاظ سنتی با مرگ پدر و مادرش مسئول آئین خاک سپاری آنان است، نبود او پدر و مادر را به سرگردانی جاودانه محکوم میکند. در هندوستان و در چین دختر در نزد پدر و مادر فقط به صورت گذرا زندگی میکند. با ازدواج، آنان را ترک میکند که خود را وقف خانواده شوهرش کند و دیگر به هیچ وجه مدیون پدر و مادرش نیست. روستائیان چینی میدانند که چون حق بازنشستگی دریافت نخواهند کرد، برای روزهای پیری خود باید پسر بزرگ کنند. بر اساس یک ضرب المثل چینی، بزرگ کردن یک دختر یعنی شخم زدن زمین دیگری؛ و ضرب المثل هندی در اینمورد میگوید: یعنی آبیاری کردن باغچۀ همسایه. ” (۳)
چنانچه واقع نگر باشیم، خودمان را گول نزنیم و فرافکنی نکنیم؛ دید و برداشت روحانیت که زن، قابلیت و لیاقت و شعور انتخاب کردن را ندارد در متن جامعه مان، جاسازی شده و تصویری که از زن در اذهان عمومی بوجود آورده، در شأن و مقام انسان نیست. آش آنقدر شور است که صدای علی شریعتی را هم درآورد و گفت: “قضاوت عمومی این است که زنها کمتر از مردها شعور دارند! فلان آقا که از تمام خصوصیات انسانی و امتیازات فکری و علمی و اخلاقی فقط “مذکر” است – به خود حق میدهد… راهنمائی کند، دستور بدهد و احکام صادر کند. ” (۴)
آنچه در مورد مردسالاری، نقش مذهب و مسئولیت روحانیت به اختصار با هم مرور کردیم، برای نشان دادن چگونگی پیدایش و استمرار این پدیدهی شرم آور بود؛ نه دلیل و توجیه آن. دوران بی خبری و ناآگاهی و یک بُعدی گری سپری شده. چنانچه امروز در قرن کامپیوتر و شبکههای اجتماعی و اینترنت، هنوز در این توهم باشیم که زن و مرد برابر نیستند، یا زن نیاز به قیم دارد، باید مغزمان را آزمایش کنند. زیرا یا نادانیم و گرفتار توهم!؟
اینجاست که باید پرسید، قاتل رومینا کیست یا چیست؟؟
رومینا، پدرش و خانوادهاش، قربانی فاجعهی مردسالاری و عوامفریبی جامعهی روحانیت هستند. پدر رومینا “تنها” وسیلهی قتل بود. آنچه باعث چنین عملِ فاجعه انگیز و غیر انسانی میشود و هزاران رومینا را قربانی میکند؛ فرهنگ تخریبی مردسالاری و عوامفریبی جامعهی روحانیت است.
برای رهائی کامل از این پدیدهی پلید و شرم آور، نیاز به دو گامِ مشخص داریم:
نخست، آگاهی و شناخت شرایط، یعنی باید انسان و شهروند بشویم.
دوم، باید مروجان این نابرابریِ ساختگی و “من درآوردی” را حذف کنیم.
امیرحسین لادن
ahladan@outlook.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) کتاب خداسالاری و درماندگی، امیرحسین لادن
(۲) مقاله “ما حق رأی داریم، نه حق انتخاب” نگارنده
(۳) روز جهانی زن، پروسۀ ناتمام
(۴) پدر، مادر، ما متهمیم، علی شرعتی
https://dofcenter.org/orders-info/
از: گویا