۱۴ سال از قیام دانشجویی ۱۸ تیر ۷۸ میگذرد ــ قیامی که حامل گفتمانی نو در سطح ملی بود. این قیام دو سال پس از انتخاب محمد خاتمی به ریاست جمهوری در دوم خرداد ۷۶ رخ داد.
در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶، اکثر مردم ایران رأی دادن به خاتمی را اعتراض به سیاستهای جمهوری اسلامی و رهبر آن میدانستند. آنان میخواستند با رأی ندادن به علیاکبر ناطق نوری، نامزد مورد نظر رهبر، اعتراض و مخالفت خود را نشان بدهند. گذشته از این، بسیاری از ایرانیان امیدوار بودند که با انتخاب خاتمی به ریاست جمهوری شرایط سیاسی کشور نیز تغییر کند. اما بسیار زود متوجه شدند که نبایستی امید زیادی به تغییرات اساسی داشته باشند. در یکم آذر ۱۳۷۷، داریوش و پروانه فروهر در تهران کاردآجین شدند. در فاصله کوتاهی پیش و پس از قتل فروهرها، پیروز دوانی، مجید شریف، محمد مختاری، و محمدجعفر پوینده به دست عوامل وزارت اطلاعات به قتل رسیدند. یک سال و نیم از انتخاب خاتمی به ریاست جمهوری گذشته بود و مردم هیچ تغییر اساسیای در اوضاع کشور نمیدیدند. تنها حاصل دولت خاتمی در حوزه سیاسی صدور مجوز انتشار روزنامه جامعه – و جایگزین آن، توس – بود که مسئولان آن از حامیان و نزدیکان خود رییس جمهور بودند؛ اما همین روزنامه نیز پس از حدود شش ماه انتشار تعطیل شده بود و چند تن از مسئولانش به زندان افتاده بودند.
به هنگام قتل داریوش و پروانه فروهر در یکم آذرماه ۱۳۷۷، تنها روزنامه جناح چپ حکومت روزنامه سلام بود؛ جریانهای بیرون از حکومت نیز، در دوران خاتمی، حق این که روزنامهای سراسری داشته باشند را هرگز پیدا نکردند. با آنکه یک و سال نیم از ریاست جمهوری خاتمی میگذشت نشانه چشمگیری از تغییر در جامعه دیده نمیشد و تنها سخنان رئیس جمهور کمی متفاوت شده بود ــ رئیسجمهوری که با طرح اصطلاحات و مفاهیمی متناقض و مبهم و چندپهلو، مانند «مردمسالاری دینی» یا «مدینه النبی» (در تعریف جامعه مدنی)، هر چه بیشتر بر سرگشتگی جامعه ایرانی میافزود. اما واقعهای مهم وضع سیاسی کشور را تا حدی تغییر داد و موجب امیدواری شد: در مراسم تشییع پیکر داریوش و پروانه فروهر، دهها هزار تن از مردم تهران شرکت کردند و پرچمهای بدون نشان رسمی جمهوری اسلامی در تظاهرات افراشته شد و مردم شعار دادند: «مصدق ـ فروهر، این راه ادامه دارد»، «مرگ بر استبداد». آنان بدون ترس از سرکوب به خیابانها آمدند. تشییع پیکر فروهرها بزرگترین تظاهرات مردم در مخالفت با جمهوری اسلامی پس از ۱۷ سال بود. اما شاید نکته مهم چیز دیگری بود: پس از چند دهه، این نخستین بار بود که مردم تهران در تظاهراتی ضدحکومتی نام مصدق را به عنوان مظهر مبارزه خود فریاد میزدند؛ و، از آن مهمتر، نخستین بار در تاریخ ایران بود که تفکر و گفتمانی سکولار و دموکرات بر حرکت اعتراضی مردم حاکم بود. از آن پس و تا قیام ۱۸ تیر ۱۳۷۸، مردم حضوری بسیار فعال در حرکتهای سیاسی داشتند. درست در چنین دورانی بود که ولی فقیه مجبور به عقب نشینی شد و حتی دولت خاتمی نیز توانست به نشریات حامی خود اجازه انتشار بدهد. مردم میدیدند که درچارچوب قانون اساسی کنونی و بدون پشتوانه و حضور قوی مردمی، ولی فقیه هرگز حاضر به رعایت حقوق ملت نخواهد بود و تنها راه رسیدن به کرامت انسانی و حقوق شهروندی جنبشی ملی است.
قیام دانشجویی ۱۸ تیر، که در اعتراض به حمله عوامل سرکوبگر حکومت به کوی دانشگاه و کشته و مجروح شدن چند تن از دانشجویان آغاز شد، در امتداد چنین شرایطی رخ داد. در تظاهراتهای ۲۰ و ۲۱ و ۲۲ تیر، مردم خواهان برچیدهشدن بساط استبداد دینی شدند. تظاهرکنندگان خود را مجبور به خودسانسوری نمیدیدند و دیکتاتور اصلی را هدف قرار داده بودند. آنان فریاد میزدند: «قاتلین فروهر زیر عبای رهبر». قیام ۱۸ تیر نشاندهنده مسیر حرکت آینده جامعه ایران بود و سکولاریسم و دموکراسی خواستههای اساسی آن بود. تشکلهای دانشجویی اصلاحطلب، که در آن زمان هنوز متأثر از افکار اسلامگرایانه بودند و روابط بسیار خوبی با دولت خاتمی داشتند و در برابر ولایت فقیه و نظام جبهه نمیگرفتند، در قیام ۱۸ تیر در اقلیت قرار گرفتند و دانشجویان را در تظاهراتهای خیابانی، به جز تظاهرات ۲۰ تیر، همراهی نکردند؛ و شایدیکی از علل شکست این قیام نیز همین شکافی بود که این تشکلها، با فشار اصلاحطلبان، در میان دانشجویان ایجاد کرده بودند. پس از ۱۸ تیر، این تشکلها آرامآرام از اصلاحطلبان فاصله گرفتند و نقشی مهم در برگزاری آیینهای سالگرد ۱۸ تیر ایفا کردند. دهمین سالگرد این قیام نیز یکی از فرازهای جنبش سبز بود. در ۱۸ تیر سال ۸۸، عده زیادی از تظاهرکنندگان پس از دستگیری به بازداشتگاه کهریزک فرستاده شدند و حداقل چهار تن از آنان در زیر شکنجه به قتل رسیدند.
قیام ۱۸ تیر را شاید بشود در ادامه انقلاب مشروطه هم دانست؛ اما تفاوتی هم با همه قیامها و انقلابهای پیشین مردم ایران داشت: سکولاریسم و دموکراسی و ایرانگرایی سه پایه هویتی این جنبش بود. این قیام سرآغاز فصلی نو در تاریخ مبارزات سیاسی ایران بود و راه آینده را به مردم ایران نشان داد: جنبشی ملی برای رسیدن به سکولاریسم و دموکراسی.