سایت ملیون ایران

هادی خرسندی: قاضی منصوری را ولش، نامه عاشقانه امام خمینی را دریاب!

در چه شرایطی مرد باید در رختخواب پشتش را به زنش بکند؟

این سند تکان دهنده را نگهدارید. اینها تنها سرنخی است که دست ماست

۲۰ رأی مثبت در برابر یک رأی منفی، کمتر از ۲۴ ساعت پس از درگذشت قاضی منصوری. رأی‌گیری‌ها مربوط به یک عکس تکان دهنده در رابطه با سقوط قاضی فراری است. رأی دادن اجباری نیست، احتمالاَ از هر چند هزار نفر، یکی کلیکی می‌کند. عکسی است از سایت هتل دوک بخارست (قتلگاه قاضی منصوری) که در پربیننده‌ترین سایت ایرانی (گویانیوز) آمده است!  عکس، نگاه دوربین است که راهرو پلکانی هتل را از طبقه ششم نشان می‌دهد!

این، سندی است انکار-ناپذیر! که موی لای درزش نمی‌رود. بقیه خبرها را می‌توان زیر سوال برد اما در این یکی نمی‌شود شک کرد. پروازها که راه بیفتد، می‌توانیم یکی را بفرستیم چک کند، اگرچه پله‌ها در عکس دیده نمی‌شود!

«سیرک محاکمات و شو مبارزه با فساد» که چند روز پیش نوشتم، حالا گردش دیگری پیدا می‌کند. من خطر جانی را متوجه طبری دانسته بودم. وضعیت او چنان که نوشتم، به مخلوطی از «سعید امامی» و «امیرخسروی» می‌مانست. به هر حال احتمال می‌دادیم این وسط یک جانی نذر شده باشد!

خودکشی کرده یا پنجره‌ای‌اش کرده‌اند؟ گمانه‌زنی این که می‌خواسته هتلش را عوض کند و برای این که پول هتل را ندهد، تصمیم گرفته از پنجره فرار کند، زیاد به عقل جور درنمی‌‌آید. لباس آخوندی‌اش باعث این گمان می‌شود، ولی هتل‌ها معمولاَ کارت طرف را گروگان می‌گیرند.  

 بازار شایعات داغ است . حالا مقاله‌ها و تفسیرها و تعبیرها … این وسط غلط‌اندازی‌ها و اخبار انحرافی و نعل وارو زدن‌ها… اما برای من، به عنوان کسی که بیش از نیم قرن نوشته و کمتر حرف‌هایش غلط درآمده، یک چیزی این وسط محرز است و  پابرجا وغیر قابل انکار. … و آن، پله‌های هتل دوک بخارست است. عکسش را اینجا می‌گذارم تا شما هم در جریان قرار بگیرید! این تنها بخش حقیقی و روشن ماجراست. برویم بالا ببینیم کجا را می‌بینیم. منتظر  آگاهی بیشتر نباشید. …. بگذریم اصلاً.

***

 از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است

همسر گرامی امام خمینی بنیانگذار انقلاب هرگز مصاحبه‌ای نکرده بودند جز این که دختر گرامی‌شان خانم دکتر زهرا مصطفوی، در یک گفت‌وگوی صمیمانه ایشان را به نقل خاطراتی از زندگی مشترک با حضرت امام وامی‌دارد که بخشی از آن به تبعید آیت‌الله (امام بعد از این) به شهر بورسا در ترکیه بوده. سال ۱۳۴۳.

همسر گرامی امام از دلتنگی و تنهائی خود در زمان تبعید حاج آقا روح‌الله می‌گوید:

شهر بورسا محل اقامت آقا بوده، ظاهراً خوش‌آب و هوا هم بوده است. یک مأمور ایرانی به نام حسن‌آقا که ساواکی و اهل ساوه بود، همراه آقا به ترکیه رفته بود و زن و بچه‌اش در ایران بودند، خیلی ناراحت بود و در واقع او هم تبعیدی بود. او به اتفاق یک مأمور ترک که نامش «علی‌بیک» بود، مراقب آقا بودند. بعد که داداش (آقا مصطفی) را تبعید کردند، گاهی با هم بیرون می‌رفتند؛ ولی آقا بیشتر در منزل بوده‌اند و مشغول کار خود بودند و کتاب «تحریرالوسیله» را می‌نوشتند.

«چنین کنند بزرگان، چو کرد باید کار». حضرت امام در تبعید هم لحظه‌ای از ارشاد امت اسلام غافل نبوده‌اند و به جای بیرون رفتن و قدم زدن با پسرشان، یا نوشتن نامه عاشقانه برای همسرشان، کتاب گرانقدر «تحریرالوسیله» را  برای همه می‌نوشته‌اند، آن هم به عربی، که خیلی مشکل‌تر است!

 برای آگاهی بیشتر شما، یک تکه از «تحریرالوسیله» را اینجا می‌آورم که می‌توان آن را نوعی نامه عاشقانه به حساب آورد. (خداییش از اخبار پرت شدن قاضی منصوری از پنجره، آموزنده‌تر است):

نشوز‏

‏‏«نشوز» در زوجه، خروج او از اطاعت شوهر است در اطاعتی که بر زن واجب‏‎ ‎‏می‌باشد، به این که خود را به تمکین او در نیاورد و چیزهایی را که تنفرآور است و با تمتع و‏‎ ‎‏لذت بردن از او سازگاری ندارد از خود برطرف نکند، بلکه ترک نظافت و آرایش خود با‏‎ ‎‏این که شوهر آن‌ها را می خواهد از این قبیل است. و همچنین است خروج او از خانۀ او‏‎ ‎‏بدون اذن شوهر و غیر این‌ها. و در جایی که اطاعت از او واجب نیست ترک آن موجب‏‎ ‎‏تحقق نشوز نمی‌باشد؛ پس اگر زن از خدمات خانه و حوائج مرد که با تمتع بردن او ارتباط‏‎ ‎‏ندارد از قبیل جارو کردن یا خیاطی یا غذا پختن یا غیر این‌ها، حتی آب دادن و پهن کردن‏‎ ‎‏رختخواب، خودداری نماید نشوز تحقق پیدا نمی‌کند. ‏

‏‏مسأله ۱ ـ ‏‏اگر از زن علامات نشوز و طغیان به سبب تغییر عادتش با شوهر در قول یا‏‎ ‎‏فعل، آشکار شود، به این که با خشونت او را جواب دهد و حال آن که قبلاً با نرمی با او‏‎ ‎‏سخن می‌گفت یا عبوسی و ترشرویی را در صورتش آشکار کند و خود را به سنگینی و‏‎ ‎‏غضبناکی بزند و حال آن که قبلاً خلاف این بوده است و غیر این‌ها، زوج او را موعظه‏‎ ‎‏می‌کند. پس اگر گوش نکرد، نشوز با خروج او از اطاعت مرد ـ در جایی که به تمتع بردن او‏‎ ‎‏برمی‌گردد ـ تحقق پیدا می کند؛ پس در این صورت برای زوج جایز است که او را در محل‏‎ ‎‏خواب مهجور کند، به این که پشتش را در رختخواب به طرف او کند … (توضیح من: در مورد مردان همجنسگرا باید برعکس لحاظ شود.) … یا از رختخواب او‏‎ ‎‏کناره‌گیری کند، پس اگر او را مهجور کند و زن برنگردد و بر کارهایش اصرار داشته باشد‏‎ ‎‏زدنش جایز است و باید به اندازه‌ای که با آن امید برگشتن او باشد، اکتفا شود پس زیادتر از ‎‏آن در صورتی که غرض به سبب آن حاصل می‌شود جایز نیست، و گرنه به تدریج به‏‎ ‎‏الاقوی فالاقوی می‌رسد (جایز می‌شود که او را بزند.) تا حدی که خون نیاورد و شدید نباشد که در سیاه شدن یا سرخ‏‎ ‎‏شدن بدن او تأثیر بکند. و لازم است که به قصد اصلاح او باشد، نه به قصد تشفی و انتقام.‏‎ ‎‏و اگر با زدن، جنایتی رخ دهد غرامت آن واجب است.»

آه …. شفقت حضرت امام را نسبت به زنان ملاحظه می‌فرمایید؟ اگر شوهر آنقدر زنش را بزند که جنایتی رخ دهد، چشمش چهارتا باید غرامت بدهد! چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی.

راستی از قتل‌های زنجیره‌ای زنان، تازه چه خبر؟

از: ایندیپندنت

خروج از نسخه موبایل