به‌مناسبت کسب مقام پارلمانی حجت‌الاسلام قاسمیان «تئوریسین چندهمسری»
پوستر رسمی «تعدد زوجات» که بعداً به فارسی سره «چندهمسری» تغییر کرد
گفتگوی یکی از دوستان منتقد حاجی با ایشان – با پوزش از اینکه توصیف‌های حاجی ما به پای فرمایشات خود-ارضایانه و پرده‌درانه آقایان علما بر سر منبر و صفحه تلویزیون و کانال یوتیوب نمی‌رسد.
***
حاجی آقا تَعدّد زوجات
دیگه اجباری شد هزار صلوات
ولی برداشت غلط داری
میگه قانونی شد نه اجباری!
باشه من استخاره هم کردم
نیت چند باره هم کرده‌ام
حالا که قانونی شده این کار
ده دوازده تایی داری انگار
صیغه هارو بگیر استثنا
بیوه های شهید هم منها
عمده هاشو اگر که بشمارم
فقط الانه چهار تا دارم
اولی اون عیال سُنّتیمه
ضامن صحت و سلامتیمه
قرصامو میده رأس ساعت شیش
جون تو بی یه ثانیه پس و پیش
وقتی که دست و پام ورم میکنه
اون گل گاو زبونو دم میکنه
استکان میندازه گاهی پشتم
انسولین میزنه به انگشتم
تنقیه میکنه منو گاهی
ولی البته با چه اکراهی
میشوره رختی، میشوره ظرفی
گاهی میشینه میزنه حرفی
ساده و سربرا، کلاسیکه
نه لونده نه اهل تحریکه
اگه شیش هفته باشه تو خونه
همینجور دست نخورده میمونه!
خب دیگه پیر هم شده کلاً
پونزده سال کوچیکتره از من!
خیلی هم تازه با دوام بوده
دیگه بی مصرف است و فرسوده
دومی سهم انقلاب منه
شبا فانوس رختخواب منه
پیشنماز محله بانی شد
قسمت دختر مامانی شد
دل بر آن پیشنماز باید بست
که همه جور تو دست و بالش هست!
به ابوالفضل به این میگن آخوند
به خدا بهتره با اینها موند
دخترک خیلی بچه سال بودش
مثل سیب گلاب کال بودش
چون پدر مادرش نداشتن پول
بچه هم بود من شدم مسئول
خوب شما خیّری ثواب میکنی
خوبم البته انتخاب میکنی!
جون تو خیلی خون دل خوردم
پدر خودمو در آوردم
می‌رسیدم بهش به چه خوبی
دوست می‌داشت آبنبات چوبی
حالا یک مادر فداکاره
چها تا بچه از خودم داره
سومی رو آوردم از عتبات
بر محمد و آل او صلوات
با ننه ش توی کربلا دیدم
مادرو دخترو پسندیدم
مادره شوهر عرب داشتش
مرده کمپانی رطب داشتش
دختره اما قسمت من بود
چونکه از شوی قبلی زن بود
آره اون مادر و پدر خونده
انگاری این رو دستشون مونده
از خدا خواسته و مبارک باد
تو مسافر خونه شدم داماد
چه رفیقی شده که غمخواری
پس اینو از امام حسین داری!
آخ که دست امام درد نکنه
با حاجی رابطه شو سرد نکنه
گریه کردم زیاد توی حرم
که امام یک چیزی بده ببرم
خدمتش بسکی التماس کردم
دست خالی نذاشت برگردم
چهارمی: دختره یه آرتیسته
نمره‌ش از هر لحاظ بگی بیسته
یک پرستوی بهتر از باقی
که بقیه پیشش کلاغ زاغی
خب گرونم دراومده واسم
خرج خیلی گذاشت تو کاسه‌م
در خرجو نمیشه گاهی بست
شکر حق پول ته حسابم هست
ای به قربون احتکار و نزول
حالا میگن حرومه اونجور پول
دیگه طعنه نزن تورو به امام
معلومه من پول حروم نمیخوام
پس چطور شد مغازه اخوی؟
برو دیگه نکن منو عصبی
آخه وقتی برادرم مُردش
دیدی ارث اونم میشه خوردش
بچه هاش کوچیک و زنش ساده
همه چی واسه خوردن آماده
اگه نه ثروتو زنه میبرد
می نشست با یه نره خر میخورد
ولی من خب به بچه هاش رسیدم
واسشون یک دو دست لباس خریدم
زنه راهو از اولش سد کرد
که میخواستی باهات باشه رد کرد
نه هتل نه سفر نه پول و پله
چل تا نه گفت دریغ از یه بله
آره حالیمه این حقوق زنه
ولیکن کی به فکر حق منه
من که غافل ز حق زن نیستم
دو سه ماهه خودم فیمینیستم!
گفتم این زن جوونه و تنهاست
تر و خشکش کنیم خدا با ماست
شوهرش مرده همزبون میخواد
تنها باشه خدارو خوش نمیاد
ولی گوشت تلخی کرد همون اول
پس خودش کرد حقوقشو سنبل
نگو خوردی مغازه رو مفتی
حاجی جون چارمی رو میگفتی
چارمی واقعا یه آتیشه
هرکی نزدیک بشه کباب میشه
زن نسل جدید ایرونه
زن که نه بلکه مرد میدونه
ولی دائم میخواد ازم کادو
شده ارباب و من شدم پادو
گفته این هفته برِثدی خودشه
هفته دیگه هم تولدشه
سالی شیش بار میگه والنتانه
موقع کادو دادن الانه
میدوم عطر و پرفیوم میخرم
دو سه تا جعبه هرکدوم میخرم
شورت گل دوست داره، گل لاله
چی کشیدی تو این دو سه ساله
تو فروشگاه میرم کباب میشم
جون تو از خجالت آب میشم
تا میگم شورت گل میخوام بنده
خنده ای میکنه فروشنده
این لقب از همونجا وامونده
«حاجی گلشورتی» روی ما مونده
ولی کاش این چیزا اثر میکرد
به حاجیت دختره نظر میکرد
صبح تا شب با گوشی مشغوله
در مقابل نمیگه مسئوله
هیچ به حاجی محل نمیذاره
فرصت یک بغل نمیذاره
داش حسین حوصله تو سر نبرم
من با این دختره هنوز پسرم
دائما یا مقابل آینه
یا میگه وقت نداره آنلاینه
عاشق بیقرار ایمیله
به حاجی که میرسه بی میله
نصف شب میگه آخ ایمیل اومده
پا میشه انگاری که سیل اومده
منو تو تاریکی لقت میکنه
میره تا صبح می شینه چت میکنه
حالا این چت چیه چه جور میکنن
طرفم راضی یا بزور میکنن
من که ناشی اونم نمیگه یه بار
یعنی یک جور گذاشتتت سر کار
آره انگار تو همین مایه ست
راهنماشم جوون همسایه است
میره دانلود و آپلود میکنه
من مرض هام دوباره عود میکنه
خلاصه ما شدیم در این میونه
آلت دست این و اون جوونه
دو سه تا بویفرند هم داره
یکیشون تو سپاهه سرداره
اعتراض هم که میکنم بدذات
میگه بعله تعدد زوجات!
میگه چند همسری اگر خوبه
واسه زن هم کمال مطلوبه
میگه فرصت نمیره از دستم
تو تنوع طلب، منم هستم!
راس میگه، حق با دختره حاجی
زندگی این به اون دره حاجی
تو تنوع میخوای، اونم خواسته
که بشین سر به سر تو این راسته
بارک الله خوشم اومد چه زنی
میگه حرف زیاد دیگه نزنی
میگه من هم جلب ترم از تو
هم تنوع طلب ترم از تو
میگه زرزر کنی میگم سردار
بیاد اینجا ببنددت به چنار
دخترک دست بهت نداد آخر؟
بگو آرسن لوپن نگو دختر
ولی قانونی هست تو مذهب و دین
بابت گوش نکردن و تمکین
شکوه کردم به حجت الاسلام
حرف هایی زد و شدم آرام
گفت حق با توئه تعرض کن
بزنش بعد بهش تجاوز کن
نه مزخرف میگه غلط کرده
بابا این دیگه خیلی نامرده
نه بابا، جون تو حدیث آورد
دو سه تا آیه سلیس آورد
گفت اگر میل میکنی به تنش
دیدی تمکین نمیکنه، بزنش!
زر زده، گوش نده به اون حیوان
نزدی که حاجی ترو قرآن؟
نه ولی شیش دفه کتک خوردم
یه دفه بیست و شیش تا چک خوردم
نمره مینداختی تو اون زد و خورد؟
نه خودش میزد و خودش میشمرد
خوب خوردی فریب عور و ادا
خام بودم به سید الشهدا
آخر عمری و چنین دردی
ای جوونی نمیشه برگردی
میوه رو کاشتم تورو به علی
که بچینه جوانک بغلی
شبا هرچی بیدار میمونم
بیخودی انتظار میمونم
من شبا هیکلم پر از سکسه
اون تو خط پیامک و تکسه
میره زیر ملافه با لپ تاپ
میگه یک راه می خوام برم اسکایپ
حالا از اون زیرا کجا میره
به نظر میرسه که در گیره
وقتی بیرون میاد لپاش قرمز
من همینطور یه گوشه کردم کز
میگه غصه نخور مجازی بود
ولی البته یارو راضی بود!
وضع دنیا عجب قاراشمیشه
جون تو بدتر از اینم میشه
مال پیشرفت علم و تکنیکه
به گمونم ظهور نزدیکه
افتضاحیه بی رو درواسی
ببینم پس چی شد دمکراسی
پس حقوق بشر کجا رفته؟
حق من یک نفر کجا رفته؟
از حقوق بشر نگو حاجی
که تو از این کلاس اخراجی
حرف آزادی رو نزن از بیخ
که عقب مونده ای تو از تاریخ
شما با این عقاید و افکار
حاجی جون حالا خیلی داری کار
چی میگی یعنی من عقب موندم؟
من که نهج‌البلاغه رم خوندم
آره اما زمان میخواد کافی
که رهاشی ز چرت و پرت بافی
جون من؟ طول داره، زمان میبره؟
آره اینجوری نیست بالأخره
وقت چقدر میبره برای مثال؟
والا حاجی هزار و چارصد سال
از: ایندیپندنت