شگفت آور است که آقایِ زیدآبادی پیماننامه ۲۵ ساله با چین، اگر بهسرانجامی برسد، را با دیدِ خوشباورانهای ارزیابی کرده است. پرسشهایِ آخِر نوشته ایشان بهگونه خود میتواند درست باشد ولی متن نوشته با خوشباوریِ فراوان بهکجراه میرود گویا ایشان که خود درایران زندگی میکند و زخمخورده این حکومت نیز هست، یا هنوز شناخت درستی از بُن و سرشتِ این حکومتِ سرکوبگر و ریا کار ولایی ندارند ـ که دوراست که چنین باشد ـ یا بهروال روزمره اصلاح طلبلانِ حکومتی از گردونه بیرون افتاده، میخواهد در برابر دیدِ بسیار منفیِ مردم بهیکچنین پیماننامهای، که از دیدِ من نیز ویرانگر و استعماری است، راه فراری در برابرِ حکومت بگذارد و از هماکنون بهیاری آنها شتافته است زیرا با نابودیِ این حکومت سرکوبگر این جناخ شکست خورده حکومت نیز باید پاسخ گویِ دستکم همسویی در سرکوبگریها، پنهانکاریها، کشتارها و بر بادرفتنِ سرمایههایِ جانی و مالیِ ایران در راهاندازی جنگهایِ نیابتی در منطقه و وضع نهایتِ هراسناکِ زندگی اقتصادی/اجتماعی بیشترین شمارِ مردمِ ایران باشند.
“واقعیت این است که در شرایط کنونی روابط بینالملل چیزی به عنوان “شرق” در مقابل “غرب” وجود ندارد. ”
نخست این که حتا اگر بهگفته ایشان چنین چیزی در ” روابط بین الملل” نیز وجود نمیداشت، که دارد و گویا ایشان شوخی میکند و چشم بر دورانِ تازهِ جنگِ سردی که هم اکنون به ویژه بین آمریکا از یکسو و چین و روسیه از سویِدیگر وجود دارد؛ بستهاند، ولی برایِ مردمِ ایران شرق و غرب بهروشنی آفتاب، وجود دارد زیرا بهجان و تن و روان آزمودهاند که در همه این سالها چگونه پشتیبانیِ چین و روسیه از یک حکومت دینی فاشیستی و بازی ماهرانه آنها با کارتِ آخوندهایِ نادان در راه گرفتن پوئن از غربیها چه بلایی بر سر ایران آورده است! این دو حکومت در برخوردِ با قطعنامههایِ هرساله و پیدرپیِ سازمانِ ملل در باره زیرپا نهادنِ حق شهروندی و انسانی ایرانیان و محکوم کردن تروریسم و فتنه انگیزی حکومتِ اسلامی، همیشه به یاریِ آخوندها آمده و با برخورداری ازحق وتوی خود راه تبهکاریهایِ حکومت در سرکوبهایِ خونینِ مردم، ترور، زندان، شکنجه و قاچاق در پهنه جهانی را برای حکومت دزد و نابخرد هموار کرده و در چپاولِ ایران با اینحکومت همدست بودهاند.
آقای زید آیادی آیا شما از سَرریز شدنِ بُنجُلهایِ چینی بهبازار ایران و شکوفایی کار دلالهایِ مفتخور و رانتخوارِ حکومتی آگاه نیستید که چه برو و بیایی با چین دارند و چه بر سر اقتصادِ ایران آوردهاند؟ پای سخنانِ چایکاران شمال ننشستهاید؟ باید یکبهیک به شما یاد آور شد که حتا منبتکاریِ بیهمتا در اصفهان را نیز ار پویایی انداحتهاند. اینک دسته بیل، مُهر و حتا سنگمزار هم از آنجا میآورند! بنابراین برایِ ما ایرانیها شرقوغرب بهروشنی وجود دارد. شرق، روسیه و چین، از دیدِ هرایرانیِ میهندوست، پشتیبان و همدستان اینحکومتِ تبهکار هستند و آسیبهایِ فراوانی بهمردمِ ما وارد آوردهاند.
ـ مورد مهم دیگری را که باید یاد آور شد و آقایِ زیدآبادی در خوشباوریهایِ خود گوشهچشمی هم بهآن نداشته، ایناست که پیماننامهای با یکچنین دامنه گستردهای آنچنان که در خبرهایِ تاکنونی و ناروشن آمده است، که ورود نیرویِ چند هزار نظامی چینی به خاکِ ایران بهبهانه پاسداری از کارکنانِ خود در ایران را نیز در بر میگیرد، یک سیاستِ ویرانگر استعماری است برایِ ماندگاریِ حکومت. اگر چنین قراردادی بسته شود، انگیزه خامنهای بیش از هرچیز ماندگاریِ خود و حکومتِ آدمکش ضدِ ایرانیِ او است. چگونه ممکن است که یک غول اقتصادی، مالی، سیاسی، نظامی دارای صنعت، تکنیک، برنامه، میلیونها کارشناس، با یک کشور درهمریخته بی برنامه آخوند زده، دزد و فاسد، دروغ پرداز تروریست، با آیندهای پا در هوا، بدون پشتوانه مردمی و گرفتار در چنگال ناکارآمدی و تنگنای شدید مالی بیاید و یکپیماننامه برابر ۵۰/۵۰ به سود هر دو کشور بهبندد بدون آنکه سیاست هایِ استعمارنو در آن وجود نداشته باشد؟ در ایننیز نباید تردید داشت که اگر چنین قراردادی بسته شود، درونمایه آن هرگز بهگونهای روشن بیان نخواهد شد و چنان آگاهیهایِ دروغینی از هر دو سود منتشر خواهد شد که کسی سردر نیاورد پشتِپرده چهگذشته و چهمیگذرد.
سخنِ آخِر: نگارنده بهعنوان یکایرانی دارایِ یکرای، پیش ازاین نیز اعلام نمودهاست که هرگونه قرارداد در زمانِ این حکومتِ اسلامیِ زشتخو، دروغ پرداز و ایران برباد ده، با هر کشوری بهویژه چین و روسیه که سود و بهره مردم ایران درآن نباشد، از دیدِ من در آینده ارج و ارزش نخواهد داشت و بهزبالهدان پرتاب خواهد شد.
از: گویا