سایت ملیون ایران

ارعاب و اعدام کسب و کار نظام ولایت فقیه و ابزار ضروری ایمان و عمل به “اوجب واجبات” است

از بدو تولد جمهوری اسلامی تا به امروز چه تعداد قربانی گمنام و نامدار به سرنوشتی دچار شده اند شبیه آنچه بر سعیدی سیرجانی، پروانه و داریوش فروهر، محمد مختاری، جعفر پوینده، اعدامیان تابستان ۶۷، نوباوگان و جوانان کولبر، دگراندیشان سیاسی، دگر مذهبان بهایی، فعالان محیط زیست، وکلای دادگستری، روزنامه نگاران حقیقت جو، هنرمندان و نویسندگان…گذشته است؟

چه تعداد از جوانان وطن در اعتراضات دادخواهانه سالهای اخیر به سرنوشت، ندا، سهراب، آرش، کاوه، جمشید، همایون، نسرین، نرگس و…دچار شده اند؟ شمار همه آنان را نمی دانیم، اما می دانیم که بی شمارند!
شایسته نیست که حتی یک لحظه فراموش کنیم که ما ایرانیان با نظامی آدمکش و سفله پرور، که با همه فضائل و ارزشهای گرانمایه انسانی و ایرانی خصومت دارد دست به گریبان هستیم.

حکومتگران جمهوری اسلامی از صدر تا ذیل هرگز رویگردان نبوده و نیستند از راه و روشهای رذیلانه و جنایتکارانه برای بقای نظام، نظامی که برایشان ثروت و قدرت بی حد و حساب به بار آورده است.

در اعتراضات آبانماه پارسال که خامنه‌ای فرمان کشتار صادر کرد چه تعداد از جوانان تهیدست و محروم ایران که دست دادخواهی دراز کرده بودند قربانی تبه کاریهای سعبانه جمهوری اسلامی شدند؟ ۴۰ سال است پاسخ هر اعتراض ملی و دادخواهانه را به شکنجه و گلوله حواله می دهند، چرا که مافیای تبهکار قدرت از ظرفیت هرگونه همراهی و همدلی با ملت ایران تهی است و پاسخی مگر خونریزی و ارعاب در چنته ندارد. و از آنجا که حکومتگران اعدام و ارعاب را تنها را ه پاسداری از نظامشان می دانند. ضحاک‌وار هر روز برای بقای خود به بهانه ای به دنبال قربانیان جدیدی می گردند. به چهره سه جوان اسیری که قرار است قربانیان جدید رهبر و اهل بیت او باشند نگاه کنید و بپرسید گناه‌شان که در طلب حق و حقوق ابتدایی و انسانی خود به اعتراض روی آورده اند چیست؟

می گویند در سرقت و آتش سوزی شرکت داشته اند. فرض کنیم که این ادعا ها بر خلاف رویه معمول جمهوری اسلامی در تهمت به اسیران صحت داشته باشد، مگر سزای چنین کاری اعدام است؟ در این چهار دهه که جان هزار جوان بی گناه را گرفتید و میلیونها ایرانی را داغدار کردید چه چیزی جز انزوا و نفرت و لعنت درو کردید که همچان از ارعاب و خونخواری دست برنمی دارید؟ اما به راستی عجب پرسش غلطی مطرح کردم؟ به قول سعدی چو دانی و پرسی سئوالت خطاست. از شمایانی که بقایتان مشروط به جنایاتتان است، و اگر تاکنون در قدرت مانده اید به برکت همین کشتار و ارعاب است چه انتظار دیگری می توان داشت. توقع ترحم از شما که قاضی‌القضاتتان قاتل هزاران زندانی سیاسی است چیزی مگر توهم گوسفندوار از گرگ درنده نیست. شما در این ۴۰ سال به ما فهمانده‌اید که ایرانیان راهی جز اتحاد و همدلی همگانی برای براندازی نظامی که بر جهالت و جنایت تکیه دارد ندارند. بیدادگاهتان در حکم کردن به اعدام این سه جوان بار دیگر وجدانهای بیدار و آگاه را به تلاش برای اتحاد همه ایرانیان از هر عقیده و مسلک سیاسی و دینی بر می انگیزد حکم اعدام این سه جوان معصوم به ما یادآور می کند که هیچ اختلافی هر چه قدر هم بزرگ باشد نباید ما را در مقابله با دیکتاتوری خونریز ولایت فقیه که کمر به نابودی حال و آینده ایران و ایرانی بسته است از هم جدا کند.

نجات ایران از چنگال حکومت جهل و جنایت در گرو اتحاد ملی همه ایرانیان و جلب پشتیبانی جهانیان از مبارزه عادلانه علیه آن است. نه بالاتر از سیاهی رنگی هست و نه بدتر از شرایط سیاه امروز وضعی متصور است. امروز در برابر نظام بیدادگر جمهوری اسلامی که عدالتش عین جنایت و سیاست‌اش جز خیانت به منافع و مصالح ایرانیان نیست و هر روز ماندگاری آن تیشه ای به ریشه کیان کشور و ملت است دامن زدن به هرگونه اختلاف گروهی، عقیدتی و سیاسی که بازدارنده اتحاد ملی علیه جمهوری اسلامی باشد کژ راهه‌ای است به سوی ویرانی هر چه بیشتر ایران.

از: گویا

خروج از نسخه موبایل