سایت ملیون ایران

حرف بی ربط و مُهمَل

خواهرم خدمتکاری داشت به نام میرفتاح. آدم خوبی بود، فقط زیاد حرف می زد، نه تنها زیاد حرف می زد بلکه مُهمَل وبی ربط می گفت. هیچ کس نمی فهمید که میرفتاح می خواهد چه بگوید. یک روز خواهرم به او گفت: «میرفتاح ، تو حرف زدن بلد نیستی، ولی حرف نزدن که یاد گرفتی؟! می توانی کمی ساکت باشی و این قدر بی ربط حرف نزنی؟»

امروز سال ها از آن دوران گذشته است و من روز یکشنبه ۱۶ تیر ۹۲ نوشته ای خواندم از یک “میرفتاح” جدید در روزنامه “اعتماد” زیر عنوان “سخنی با روحانی”. بلافاصله به یاد مُهمَلات میرفتاح خدمتکار خواهرم افتادم. میرفتاح مورد اعتماد روزنامه «اعتماد» بعد از یک ردیف صغرا و کبرا چیدن ها که به آسانی نمی شد فهمید منظور از آنها چه بوده است، تأکید می کند که «حرف هایش خیلی مهم است و از سر صدق و اخلاص نوشته» شده. بعد پیشنهاد می کند که حسن روحانی کتابی از سعدی بردارد و قبل از نشستن بر کرسی ریاست جمهوری، برود در کنار جوی آبی و با فراغ بال کتاب را بخواند.

حیف است که این فکر بکر فقط در جامعه اسلامی ایران و یا درشرق بماند و غرب از آن غافل باشد. سیاستمداران و دولتیان آنها نیز می توانند بعد از هر انتخابات، یک کتاب از نویسندگان خود بردارند و اگرجوی آب در آن حوالی ندارند به حمام یا دستشوئی بروند و در کنار آب جاری، قبل از قبول قدرت آن را بخوانند .

برای اینکه خواننده گمان نکند که نادرست می گویم، فشرده ای از نوشته این میرفتاح، خدمتکار «اعتماد» را در زیر می آورم و قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنم.

«اگر رییس‌جمهور نرسیدند که نوشته این کمترین را بخوانند –که قطعا نمی‌رسند- از رفقای خیرخواه ایشان و از دست‌اندرکاران بریده جراید، خواهش می کنم که بین مریض یا در طول مسیر یا در وقت چای و قهوه، یا هر وقت که صلاح دیدند، بر من منت بگذارند و فرازهایی از سخنم را برایشان بخوانند. چیزی که می‌خواهم به عرض برسانم مهم – بلکه خیلی مهم- است. یقین دارم هر مطلبی که از سر صدق و اخلاص نوشته شود، خودش راه خودش را پیدا می‌کند و به دست مخاطب اصلی اش می‌رسد، رییس‌جمهور حتی وقت سر خاراندن ندارند؛ هر روز از صبح علی الطلوع تا شام علی‌الحضور با اعوان و انصارشان جلسه پشت جلسه می‌گذارند و مدام حرف می زنند و حرف می‌شنوند. کاش می‌شد برای مسوولان عالیرتبه، مثل پیش‌نیاز، یک فرصت مطالعاتی می‌گذاشتند تا قبل از شروع زمامداری، کمی سعدی بخوانند و حرف‌های حکیمانه بشنوند و امهات تواریخ و سیر را مرور کنند و پندهای حکیم توس را بنیوشند. قطعا با من موافقید که بین حاکم سعدی خوانده و حاکم سعدی نخوانده یک دنیا فرق است. به عنوان یک شیفته ادبیات فارسی، عاجزانه و ملتمسانه و متواضعانه تقاضا می‌کنم این چند روز مانده به هزار خروار کار را به یک جای دنج و آرام بروند و از اساتید خوش سخن شیرین دهن، دو، سه تایی را برگزینند و در زیر سایه درختی و لب جوی آبی و گلگشت مصلایی، بنشینند و به مصاحبت شعر و حکمت مشغول شوند. می‌گویم روحانی تا حالا که گرفتار بوده و دائم مشغول رتق و فتق امور بوده، فردا هم که رییس رسمی ‌شود، شبانه‌روز وقف مملکت می‌شود، پس کی وقت می‌کند که سعدی بخواند و پندهای آن مصلحت اندیش بی‌مثل و مانند را بشنود؟ البته که قبلا خوانده‌اند و دوره کرده‌اند، اما دمِ فرمانروایی، یک کیف و ذوق دیگر دارد که داغ داغ و تازه تازه، از شیخ بشنود. مُرسی هم اگر سیرت پادشاهان می‌خواند به این روزگار مبتلا نمی شد، ایضا مبارک و اردوغان و بوش و شاه مخلوع خودمان. یک عیب ادبیات هم همین است که سرسری و تند و تیز و سرپایی کار کسی را راه نمی‌اندازد؛ فراغتی می‌خواهد و کتابی و گوشه چمنی. این موقعیت قطعا طی هشت سال آینده برای روحانی میسر نمی‌شود، اما همین چند روز به نظرم فوق‌العاده خواهد بود اگر به جای همنشینی با –بلانسبت- متوقعین سهم‌خواه مدعی و عصبانی، در نهایت آسودگی و راحتی، به عشرت دیرپای ادبیات مشغول شوند. از این حقیر فقیر سراپا تقصیر بشنوید و قبل از شروع شهریاری، در احوال شهریاران این ملک، قباد و کاووس و نوشیروان و محمود و نامحمود بنگرید».

رسم و سنت مُهمُل بافی بدعبارت را اکبر رفسنجانی بنا نهاد (آتش به جان شمع فتد کاین بنا نهاد) و حسین شریعتمداری نماینده خامنه ای در روزنامه کیهان، حبیب عسگر اولادی، داریوش سجادی، محمد کاظم انبارلویی، مسیح مهاجری، صادق زیبا کلام، سید مرتضی نبوی و… تا همین میر فتاح جدید در روزنامه ها دنبال کردند، تا اینکه بی ربط گویی و مُهمَل بافی در نظام اسلامی ایران نهادینه شد و اینک می رود که همگانی شود.
———————————————————–
سخنی با روحانی؛ سیدعلی میرفتاح؛ روزنامه اعتماد
http://www.etemaad.ir/Released/92-04-16/150.htm
محمود رفیع دبیرجامعۀ دفاع از حقوق بشر در ایران

خروج از نسخه موبایل