مشاور پلیس: خب دخترم. اول اینکه خیلی ممنون که اومدی و شکایتت رو مطرح کردی. مسئول پرونده فردا میاد…من صرفا مشاور پلیس هستم و سعی دارم اگه بشه کمکی بکنم. چند تا سوال دارم ازت…
دختر: خیلی ممنون خانم عزیز…بله حتما. بفرمایید! نمیدونستم پلیس ایران هم برای قربانیان تجاوز جلسه مشاوره میگذاره.
مشاور پلیس: بله اصلا سیستم کار ما همین است. ببین دخترم. شما اینجا برای ما نوشتید که متهم در همون برخورد اول که شما رو توی کافه دید؛ بهتون گیر داده بود و میخواست شماره بده.
دختر: بله درسته. واقعا نمیدونستم چی بهش بگم که بیخیال بشه.
مشاور پلیس: چطور به دوستات گیر نداد؟ تا حالا بهش فکر کردی؟
دختر: نه راستش… فکر نکردم.
مشاور پلیس: فکر نمیکنی اگه حجابت رو رعایت کرده بودی کار به اینجا نمیکشید؟
دختر: ولی من روسری داشتم.
مشاور پلیس: بله…البته با مانتوی جلو باز…
دختر: شما از کجا میدونی؟
مشاور پلیس: دخترم ما توی اون تاریخ تمام دوربین های اون کافه رو چک کردیم… ناراحت نشی عزیزم… اما با سر و وضعی که شما داشتید پسر خود منم اگر بود ممکن بود بهت گیر بده.
دختر: متوجه نمیشم. الان شما دارین به شکایت من رسیدگی میکنید یا خود من باید جواب پس بدم.
مشاور پلیس: ببین دخترم. من مشاور پلیس هستم. مسئول پرونده همونطور که گفتم کس دیگری هست. من دارم کمک میکنم به تو که بتونی بفهمی کجای راهت رو اشتباه رفتی.
دختر: من اشتباهی نکردم… اون آقا متجاوزه…
مشاور پلیس: خب حالا به اینم میرسیم. شما رفته بودی خونه ش؟ درسته؟
دختر: اون روز نه… بعدا چند بار دیگه دیدمش و به بهانه اینکه از کافه بدش میاد و به ندرت میاد کافه بهم گفت بریم خونه بشینیم قهوه بخوریم و حرف بزنیم.
مشاور پلیس: به نظر خودت یک دختر نجیب توی یک چنین شرایطی چی کار میکنه؟
دختر: نمیدونم ولی من بهش اعتماد کردم… فکر میکردم قراره فقط حرف بزنیم. نمیخواستم اُمُل به نظر بیام و فکر کنه از اونام که میترسم برم خونه کسی.
مشاور پلیس: دختر عزیزم… خیلی ببخشید اما اینکه «اُمُل» به نظر بیای برات خیلی سخت بود. ولی اینکه بری خونه ش و «خراب» به نظر بیای به نظرت اوکی بود؟
دختر: خراب؟
مشاور پلیس: به نظر شما یک دختر سالم که تربیت درست داشته باشه پا میشه بره خونه یک مرد نامحرم؟
دختر: خانم عزیز یعنی الان من مقصرم؟؟
مشاور پلیس: نه پس من مقصرم! من و همه مجموعه نیروی انتظامی مقصریم که انقدر نیرو نداشتیم که شماها رو از توی خیابون و کافه ها جمع کنیم. اگه این کار رو کرده بودیم پسر جوان مردم هم اینجوری توی دردسر نیفتاده بود.
دختر: من دیگه هیچ حرفی با شما ندارم. بگین مسئول پرونده بیاد من با ایشون صحبت کنم. شما اصلا توجیه نیستید که من شاکی ام… نه متهم.
مشاور پلیس: بله. این هم که در خانه این آقا پسر، شرب خمر کردی و شراب خوردی هم لابد جزء شکایتتون هست.
دختر: من شراب نخواسته بودم… خودش رفت دو تا گیلاس ریخت و آورد.
مشاور پلیس: و تو هم خوردی؟
دختر: بله خوردم…
مشاور پلیس: خب دخترم همین الان به شرب خمر هم اقرار کردی. یعنی علی الحساب ۷۴ ضربه شلاق داری. ادامه بده… تعریف کن…
دختر: چی رو ادامه بدم؟
مشاور پلیس: و بعد از مشروب هم سرتون گرم شد و اقدام به برقراری رابطه نامشروع کردین. این رو هم قبول داری؟
دختر: من دیگه چیزی متوجه نشدم. توی مشروبش چیزی ریخته بود که من گیج گیج بودم… میشه بگید مسئول پرونده بیاد؟ من واقعا نیاز به مشاوره ندارم…
مشاور پلیس: میاد دخترم. عجله نکن… ایشون امروز مرخصی هستن فردا میان…
دختر: خب پس با اجازه تون من میرم فردا میام. مرسی بابت مشاوره!
مشاور پلیس: اختیار دارید. یعنی یک شب هم نمیخوای مهمون ما باشی؟
دختر: منظورتون چیه؟
مشاور پلیس: والا خونه این و اون خوب میری میمونی. حالا یه شبم پیش ما بد بگذرون. شراب و آبکی و سیخکی و بوس و بغل و این چیزا نداریم… ولی خب موکت و پتو هست که بخوابی.
دختر: من میخوام برم خونه مون. اصلا من شکایتی ندارم از این آقا…
مشاور پلیس: باشه پرنسس… حالا در مورد شکایتتون فردا با مسئول پرونده صحبت کن. الان شاکی ما هستیم. علی الحساب تا همینجا سه تا جرم مشهود داری که خودت اعتراف کردی بهشون. بدحجابی، شرب خمر و رابطه نامشروع…
دختر: مسخره ست… این چه پلیسی هست که برای کسی که بهش تجاوز شده پرونده درست میکنه؟ شما همدست متجاوزین یا قراره به من کمک کنید؟
مشاور پلیس: جرمت شد چهار تا. اهانت و افترا به مامور قانون حین انجام وظیفه…
دختر: (به گریه میافتد) تو رو خدا… فقط بذارین من برم… من از کسی شکایت ندارم.
مشاور پلیس: همه تون مثل هم هستین. اون موقع که جوان بدبخت مردم رو از راه به در کردی باید فکر اینجاها رو میکردی… من باید برم… یکی دوتا شاکی دیگه هم اومدن باید با اونها هم صحبت کنم. تو هم سعی کن سر و صدا نکنی که پرونده ت سنگین تر نشه. اگه فردا با مسئول پرونده ت همکاری کنی شاید اهانتت رو گزارش نکردم.
دختر: چشم… میتونم زنگ بزنم مامانم؟
مشاور پلیس: ما خودمون زنگ میزنیم… شما همه لباساتو در بیار بذار تو این سبد. الان همکارم میاد برات لباس مخصوص اینجا رو میاره… اگه خواست بگردتت باهاش همکاری کن.
دختر: یعنی باید لخت بشم؟
مشاور پلیس: خُبه خُبه! همچین میگه باید لخت بشم انگار بار اولشه… جلوی پسر مردم که خوب لخت میشی. حالا برای ما لپات گل میندازه؟؟ پاشو…پاشو حرف گوش بده که نه خودت اذیت بشی نه ما رو اذیت کنی… پاشو باریکلا! پاشو ادا در نیار….
توضیح نویسنده:
بدیهی ست که این متن طنز است و ویژگی طنز بزرگنمایی ست. لبه تیز انتقاد مطرح شده در این متن متوجه سیستم مذهبی و مردسالار حاکم بر ایران است. سیستمی که همواره انگشت اتهامش به سمت زنان دراز است. همانطور که دادخواهی کشته های اعتراضات و یا سقوط پرواز اوکراین را به بی دادگاههای جمهوری اسلامی میبریم و این دادخواهی صرف نظر از نتیجه، در نفس خود کاری ارزشمند است؛ درمورد تجاوز هم طرح شکایت در مراجع قضایی تنها راه برای احقاق حق در شرایط فعلی خواهد بود. ساز و کار حقوقی طرح شکایت از متجاوز به شکلی که کمترین نگرانی برای قربانی و بیشترین امید برای محکومیت متهم وجود داشته باشد، قبلا نوشته شده است.
از: ایران وایر