سایت ملیون ایران

هادی خرسندی: خودکشی انیمیشنی قاضی منصوری

دو مشت محکم به دهان مخالفان جمهوری اسلامی

به درستی معلوم نیست «هاردی» به سبک قاضی منصوری خودکشی کرده، یا برعکس؟

انفجار پریروز خودروی حامل کپسول گاز در استان ایلام مشت محکمی بود به دهان مخالفانی که شایع کرده بودند حکومت اسلامی در انجام وظایف خود درمانده و چند روز است آتش‌سوزی و انفجاری در هیچ جای مملکت پیش نیامده.

البته از آنجا که هیچ محموله دلار و شمش طلا در کامیون انفجاری عازم عراق جاسازی نشده بوده، احتمال دست داشتن مقامات دولتی را در تدارک محمولات کامیون کم می‌کند. رهبر جمهوری اسلامی در مورد این حادثه بار دیگر جمله معروف خود «شتر در خواب بیند پنبه‌دانه» را تکرار فرمودند که معلوم نیست منظورشان چه بوده.

مشت محکم دیگر مربوط به مرگ قاضی منصوری بود که مخالفان حکومت و براندازان و ضدانقلابیون و فیس‌بوکی‌ها و توییتری‌ها و اینستایی‌ها شایع کرده بودند او را کشتند تا جعبه سیاه چپاول‌های قوه قضائیه را از بین برده باشند. دادستانی رومانی بالأخره چند روز پیش اعلام کرد که بیلاخ! قاضی منصوری خودکشی کرده.

گزارش لحظه‌به‌لحظه

***

تنها مسافر هتل دوک بخارست آمد دم میز ریسپشن، صورتحساب خواست. چاپ کردند دادند دستش. به‌دقت نگاه کرد، گفت این دایت کوک را اضافه نوشته‌اید. کم کردند. مابقی را نقد داد. ۲۰ یورو هم انعام داد. کلید اتاق را پس داد. بعد انگار یک‌چیزی یادش افتاد. (خودکشی). گفت نه ببخشید، می‌روم چمدانم را بیاورم. کلید را پس گرفت. (الکی. فقط برای حفظ ظاهر). رفت طرف آسانسور. درش باز بود. داخل شد. دگمه طبقه پنجم را زد. وقتی درها به هم می‌آمد، دستی به خداحافظی برای جوانک ریسپشنیست تکان داد. آسانسور بسته شد. چند لحظه بعد کارمند ریسپشن دید آن آقائی که با آسانسور رفته بود بالا، بدون آسانسور آمد پائین!

به‌این‌ترتیب قاضی منصوری از فضای خالی میان راه‌پله‌های هتل بخارست تالاپی افتاد توی قبری در حومه مشهد! فاتحه.

او همیشه از خوردن مال حرام گریزان بود. شب قبلش قصد خودکشی داشت اما چون چاپگر هتل خراب بود نتوانستند صورتحسابش را چاپ کنند. گفت جهنم، یک روز دیرتر خودکشی می‌کنم.

الآن تنها نکته مبهمی که در این ماجرا باقی مانده این است که آیا او واقعاً کوکاکولا را نخورده بوده یا خورده بوده و می‌خواسته سر هتل کلاه بگذارد؟

وکیل او می‌گوید «قاضی منصوری در زمانی که در آلمان بود هر دو سه شب یک‌بار یک دایت کوک سفارش می‌داد اما…» او همین‌جا قطع کرد و افزود «ببخشید. به من گفته‌اند راجع به کوکاکولا خوردن او صحبت نکنم!».

خوانندگان عزیز! این‌ها را من شخصاً ته و تویش را برایتان درآورده وگرنه خبرش در اینترنت مختصر است و توی همین ایندیپرشن هم بود که:

«به گزارش رویترز، غلامرضا منصوری، قاضی فراری ایرانی که جسدش در ماه ژوئن در هتلی در بخارست پیدا شد، از ارتفاع ۲۰ متری از طبقه پنجم هتل خود را پائین انداخته و درجا جان سپرده. منصوری اتاقش را در طبقه ششم ترک کرد و امور اداری خروجش از هتل را انجام داد، اما بعد با آسانسور از طبقه همکف به طبقه پنجم رفت و از آنجا پایین پرید.»

اینکه آن مرحوم در آخرین لحظات زندگی بدهی‌اش به هتل داده جای شک باقی نمی‌گذارد که خودکشی کرده است! قاضی‌های جمهوری اسلامی، همه‌شان همین‌جور پاک‌دامن و خوش‌حساب هستند و قبل از هر خودکشی تمامی بدهی‌هایشان را با هتل صاف می‌کنند.

تحقیقاتی که به عمل آمده حکایت دارد که قاضی منصوری از کودکی به کارتون‌های انیمیشنی و خنده‌دار علاقه‌مند بود و به همین دلیل دوست داشته لحظات آخر زندگی‌اش کارتونی تمام شود. بنابراین مثل کارتونی که از روی لورل هاردی ساخته بودند، اول بدهیش را به هتل می‌دهد و با کارمند هتل شوخی می‌کند. چند بار انگشت می‌زند زنگ روی پیشخوان را دینگ‌دینگ‌دینگ به صدا درمی‌آورد. بعد با گفتن «سی یو لی-تِر»، سوار آسانسور می‌شود. در طبقه ششم بیرون می‌آید، از پله‌ها پائین را نگاه می‌کند، می‌بیند خیلی فاصله است. ای‌بابا. دوباره می‌رود توی آسانسور. طبقه پنجم می‌آید بیرون. کات.

ناگهان با یک موزیک پرهیجان وسط سرسرای هتل گُرُمبی پخش زمین می‌شود و یک مقدار جرقه و ستارهء کارتونی دور سرش می‌چرخد و یک سری حرف‌های لاتین هم رنگ و وارنگ، بازی کنان، لای ستاره‌ها و جرقه‌ها بالا و پائین می‌رود و محو می‌شود (پایان کارتون): Enna Lellah va Enna Elayhe Rajeoon

مصاحبه اختصاصی با رئیس دادستانی رومانی:
-چرا اعلام کردید قاضی منصوری قبل از خودکشی، با هتل تسویه‌حساب کرد. اینکه خیلی لایش باز است؟
-ما اعلام نکردیم. متأسفانه کارمند احمق هتل همان روزهای اول این موضوع را گفت و مخابره شد و دیگر ما نمی‌توانستیم آن را خط بزنیم. همین مسئله یک مقدار ماجرای خبر خودکشی او را با مشکل مواجه کرد. به نظر معقول نمی‌رسید کسی که قصد خودکشی دارد، با هتل تسویه‌حساب کند. خیلی مسخره است. اصلاً طبیعی نیست. برای حل این موضوع و کمرنگ کردن اخبار اولیه، سناریوی اول چنین بود که قاضی قبل از خودکشی بیاید پرداختی خود را از هتل پس بگیرد، بعد خودکشی کند، اما این هم معقول به نظر نمی‌رسید. بنابراین ضمن تبادل‌نظر با قوه قضائیه جمهوری اسلامی، دیدیم به‌هرحال ارزشش را دارد که با همین یک سوراخی که در قضیه هست، موضوع را صیقلی دهیم؟
-صیقلی؟
-منظور همان فیصله است. اشتباه مترجم رسانه است!
-اشاره به خبرهای روز اول کردید. قاضی منصوری تلفنی به خانواده‌اش گفته بوده که جانش در خطر است. این را چطور توجیح می‌کنید؟
-توجیح؟
-ببخشید توجیه. در سایت‌های فارسی از این اشتباهات زیاد است. این را چطور توجیه می‌کنید؟
-بله، او به خانواده‌اش گفته جانش در خطر است. احتمالاً از طرف خودش جانش در خطر بوده. گویا به او الهام می‌شده که می‌خواهد خودکشی کند.
-اتاقش در طبقه ششم بوده، چرا به طبقه پنجم رفته و خودش را انداخته؟
-شاید فکر می‌کرده اگر تا طبقه ششم برسد، توی راه از خودکشی منصرف می‌شود و ما ناراحت می‌شویم. این بوده که تا تنور گرم بوده، نان را چسبانده. ضمن اینکه حساب کرده ارتفاع بیست متر برای خودکشی یک قاضی کافی است و نخواسته اسراف شود.
-از اطلاعاتی که در اختیار ما گذاشته‌اید سپاسگزاریم.
-خواهش می‌کنم. باید از ریاست محترم قوه قضائیه جمهوری اسلامی سپاسگزار باشید.
از: ایندیپندنت فارسی
خروج از نسخه موبایل