سایت ملیون ایران

حذف نام مولوی از کتب درسی در راستای ایدئولوژی انقلاب اسلامی

نام و تصویر مولوی از کتاب ادبیات دانش آموزان حذف شد – عکس از شبکه اجتماعی

حذف نام‌ مشاهیر ادبی و تاریخی، با تبلیغ سبک خاصی از زندگی در محتوای کتاب‌های درسی همراه شده است

امیر سلطان‌زاده نویسنده و روزنامه نگار

در پی حذف نام شاعرانی مانند نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث، امیرهوشنگ ابتهاج و تحریف داستان نادر ابراهیمی و هوشنگ مرادی کرمانی، این بار نام مولانا و عکس او نیز از زیر تیغ سانسور سالم بیرون نیامد و از کتاب ادبیات حذف شد.

اقدام اخیر در حذف نام شاعر پرآوازه ایرانی در حالی صورت می‌گیرد که افغانستان سعی دارد به دلیل آنکه زادگاه مولانا جلال‌الدین محمد بلخی در شهر بلخ است، او را بخشی از تاریخ خود بنامد. از سوی دیگر ترکیه به دلیل آنکه قونیه، محل دفن مولانا در این کشور قرار دارد، هرساله سعی می‌کند با برگزاری مراسم‌ فرهنگی و تبلیغات، مولانا را ترک معرفی کند. این در حالی است که مولانا تمامی اشعارش به زبان فارسی است.

چندی پیش، وحید هروآبادی در مصاحبه با نگارنده گفت که برخی افراد در حوزه علمیه، مثنوی مولوی را با انبر باز می‌کنند و ورق می‌زنند. زیرا معتقدند این کتاب ضاله و الحادی است.

همچنین، ایسنا به نقل از هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده «قصه‌های مجید» نوشت که بدون اطلاع او دست به تحریف داستان او زده‌اند که وی از این کار رضایت ندارد و به او اطلاع هم نداده‌اند. در متن اصلی داستان «سفرنامه اصفهان» آمده است: «بی‌بی برایم باروبندیل بست. من هم بیکار ننشستم، ناشتایی خورده و نخورده پریدم روی چرخ …» اما در کتاب درسی متن را این‌طور تغییر داده‌اند: «بی‌بی وقت نماز صبح بیدارم کرد، برایم باروبندیل بست. من هم نماز خواندم، ناشتایی خورده و نخورده، پریدم روی چرخ …» جای دیگری هم در متن اصلی داستان مرادی کرمانی آمده است: «ظهر شد. صدای اذان می‌آمد. کار اکبر آقا تمامی نداشت. حوصله‌ام سر رفته بود …» اما در کتاب درسی بچه‌ها داستان را این‌گونه تغییر داده‌اند: «ظهر شد، صدای اذان می‌آمد. وضو گرفتم و نماز خواندم. کار اکبر آقا تمامی نداشت. حوصله‌ام سر رفته بود.‌..»

سال گذشته نیز، نام شاعرانی مانند عطار نیشابوری، نیما یوشیج، رهی معیری، مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج (سایه)، از کتاب‌های درسی دانش‌آموزان ایران حذف شد. همچنین متونی از غلامحسین ساعدی، بزرگ علوی ایرج میرزا و شفیعی کدکنی نیز از زیر تیغ تیز اصلاحات مدنظر رهبر نتوانست عبور کند.

در همین راستا «علی ذوعلم» که ریاست سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش را برعهده دارد گفت: «قطعاً نظام ایران ایدئولوژیک است. در سند تحول آموزش‌وپرورش چارچوب مهمی داریم به نام نظام معیار اسلامی؛ یعنی اگر نویسنده‌ای این نظام معیار را لحاظ نکرده باشد، نمی‌توانیم از آثارش استفاده کنیم و این موضوع روشنی است.»

بااین‌حال به نظر می‌رسد تغییرات در کتاب‌های درسی و حذف نام بزرگان تاریخ ادبیات ایران، همچنان در دستور کار متولیان فرهنگی قرار دارد. وزیر آموزش‌وپرورش و مسئولان تدوین کتاب‌های درسی نیز هنوز در این باره توضیحی نداده‌اند.

طی چهار دهه گذشته، ایران کاملاً دگرگون شده است. بخش بزرگی از این تغییر در راستای تغییرات جهان و ورود به عصر اطلاعات است. اما بخش دیگر ناشی از فشار حکومت برای ایجاد تغییرات در نحوه تفکر و شستشوی مغزی جامعه است.

در طول تاریخ تمامی حکومت‌های ایدئولوژیک سعی داشتند تا نظام آموزشی را مبتنی بر آرمان‌ها و ارزش‌های خود تنظیم کنند. ایران نیز ازآنجا که یک انقلاب اسلامی را پشت سر گذاشته بود، در مسیر اسلامی کردن مدارس و دانشگاه‌ها قدم برداشت.

انقلابیون بلافاصله پس از به قدرت رسیدن، با دمیدن در شیپور اسلام‌گرایی، تمام تلاش خود را کردند تا تفکرات و ایدئولوژی‌ها مخالف را حذف کنند. ملی‌گرایان را با برچسب لیبرال و مرتد، چپ‌ها را با برچسب مارکسیست و ملحد و اسلام‌گرایان غیر همسو را با صفت خوارج از صحنه حذف کردند. با مصادره قدرت، حال نوبت ایجاد تغییرات ساختاری در نظام آموزشی فرارسیده بود.

ازآنجا که کودکان و نوجوانان در این سنین، انعطاف‌پذیر هستند و قابلیت تعلیم‌پذیری بیشتری دارند، به‌منظور تأمین نیروی انسانی لازم، تغییر در سیستم آموزشی در دستور کار قرار گرفت. تغییرات کتاب‌های درسی، غربالگری معلمان و ایجاد سخت‌افزار لازم برای تفکیک جنسیتی، گام‌های ابتدایی برای نهادینه کردن ایدئولوژی اسلامی در جامعه بود. از سوی دیگر سیاست حکومت جدید اسلامی با اسرائیل ستیزی گره‌خورده بود؛ بنابراین باید از همان ابتدا به کودکان نفرت از اسرائیل را آموزش داد. به جز تبلیغات عمومی، گنجاندن برخی از متون و اشعار ضد اسرائیلی و حمایت‌گرایانه از فلسطین، در کتاب‌های درسی از اقدامات آن زمان بود.

با گذشت زمان و انجام آزمون‌وخطا، روزبه‌روز بر وزن ایدئولوژی نسبت به دانش افزوده شد. به‌طوری‌که سران حکومت علناً اعلام کردند که تعهد بر تخصص ارجح است. ازاین‌رو دانش‌آموزان نیز به‌جای تلاش برای یادگیری علم و در سطوح بالاتر تولید علم، سعی داشتند تا خود را در مسیر نمایش تعهد به ایدئولوژی حاکم نشان دهند تا شاید بتوانند از مزایای این تقرب بهره‌مند شوند.

با شروع به کار رهبر دوم انقلاب، شرایط کمی تغییر کرد. اگرچه در ابتدا نظام آموزشی خیلی زیر ذره‌بین نبود، اما با روی کار آمدن محمد خاتمی و شروع عصر اصلاحات، هسته سخت قدرت به رهبری علی خامنه‌ای سعی کردند تا امکان دگراندیشی را از همان ابتدا سلب کنند. ازآنجاکه در آن زمان آموزش‌وپرورش در ید قدرت اقتدارگرا نبود، ابزارهای موازی دیگر مانند سازمان تبلیغات اسلامی و بسیج دانشجویی، به ادامه تبلیغ و توسعه ایدئولوژی مدنظر رهبر می‌پرداختند.

با کنار رفتن دولت خاتمی، فضا بیش‌ازپیش برای تاخت و تاز تندروها باز شد. در پی ابراز نارضایتی علی خامنه‌ای از وضع نظام آموزشی، دستگاه‌های تحت‌نظر او که حالا قدرت بیشتری هم یافته بودند، شروع به فعالیت بیشتری کردند. مبارزه با سکولاریسم و اسلامی کردن علوم‌انسانی در دستور کار قرار گرفت. رهبر جمهوری اسلامی ایران را در جبهه جنگ با غرب می‌دید و از تقابل با ناتوی فرهنگی سخن می‌گفت. ازاین‌رو روزبه‌روز بر فشار برای تغییرات بیشتر و ایدئولوژیک‌تر کردن متون درسی افزوده شد. حذف نام‌های مشاهیر ادبی و تاریخی، با تبلیغ سبک خاصی از زندگی در محتوای کتاب‌های دبستان همراه شد. کار به جایی رسید که برخی از فرماندهان نظامی خواستار معرفی شهدای مدافع حرم شدند.

این روزها که بحث تغییر تصاویر روی جلد و تحریف متون ادبی داغ است، نباید فراموش کنیم که این تغییرات در راستای همان القای سبک خاص زندگی مدنظر رهبری است. حذف تصاویر دختران ازدروی جلد و تک جنسی کردن آن بر روی کتب مختلف نشان می‌دهد که در همچنان بر همان پاشنه دگماتیسم مذهبی می‌چرخد و گویا قرار نیست انعطافی صورت بگیرد.

 اگرچه علی‌رغم تلاش‌های حکومت، به نظر می‌رسد در عصر ارتباطات، این قبیل اقدامات آن‌چنان تأثیرگذار نیست و تغییرات فرهنگی در جامعه نشان می‌دهد که برخلاف میل حکومت، فرهنگ عمومی مسیر دیگری را پیموده است. مسیری که در جدال با تبلیغات حکومت در مقاطعی دچار نابهنجاری فراوانی شده که البته مسئولیت آن بر دوش کسانی است که امکان بروز تکثر فرهنگی را نداده‌اند. نهادینه شدن سکولاریسم در مراودات اجتماعی و نقد مبانی اجتماعی اسلام، مسائلی است که امروز بیش از گذشته در میان روشنفکران و حتی توده مردم رواج دارد. ازاین‌رو برخی تحلیلگران روش حکومت را شکست‌خورده می‌پندارند.

از: ایندیپندنت

خروج از نسخه موبایل